۱۳۹۱ خرداد ۱۵, دوشنبه

تیم پرهوادار تیراختور در سراشیبی سقوط ــ آرتان آرمان

تك توران : امیر قلعه نوعی هدایت هر تیمی غیر از استقلال را بعهده گرفته است صرفاً جهت نشان دادن خود به استقلالی ها و اثبات این موضوع بوده که کسی بغیر از وی نمی تواند استقلال را به موفقیت رساند و وی تنها ناجی استقلال می باشد!

به همین خاطر در نیم فصل دوم، بویژه پس از پیش آمدن آن ماجرای کذایی در بازی تیراختور و استقلال تمام هم و غمش را جهت فراهم آوردن زمینه ی بازگشتش به استقلال قرار داده و خیلی از افراد آگاه به شخصیت، منش و طرز تفکر قلعه نوعی حادث شدن برخی حواشی از جمله ارسال SMS مشکوک به مهدی رحمتی دروازه بان استقلال با این مضمون که «ما داریم به استقلال برمی گردیم و شما رفتنی هستید» جهت ناهموار نمودن مسیر موفقیت استقلال با پرویز مظلومی را بی ارتباط با قلعه نوعی نمی دانستند. ظاهر شدن افرادی با پلاکاردی مشکوک در بازی راه آهن و تیراختور در استادیوم تختی تهران با عنوان  «22 روز مانده به بازگشت ژنرال به استقلال» و رخ دادن مسائلی در اردوگاه استقلال قبل از پایان فصل که در متن آن مصاحبه های رسولی نژاد رئیس هیئت مدیره ی استقلال قرار داشت که این مصاجبه ها حتی علی فتح الله زاده را تا مرز استعفا نیز پیش برد خبر از تغییرات قریب الوقوع در آن می داد.

 فصل یازدهم به پایان رسید و به رغم آنکه قلعه نوعی جهت خودی نشان دادن، برای فتح پنجمین باره ی لیگ برتر و این بار با تیراختور دندان تیز نموده بود اما شرایط مطابق میل وی پیش نرفته و تیراختور به رتبه ی نایب قهرمانی بسنده نمود. به رغم آنکه قلعه نوعی طبق سیاست همیشگی خود ادعای در اولویت بودن تیراختور را نموده و پیش شرطهایی را نیز برای بسته شدن تیمی قدرتمند برای فصل آینده گذاشته بود اما به محض آنکه پیرو تلاشهای قبلی اش شرایط را برای بازگشت به استقلال مهیا دید بدون آنکه لحظه ای درنگ نماید به اولین پیشنهاد این تیم که گویا با حضور غیر متعارف شبانه ی چهار نفر از اعضای هیئت مدیره ی استقلال در منزل وی در تهران صورت پذیرفته است پاسخ مثبت داده و جلسه در وزارت ورزش نیز به حضور وی در استقلال کاملاً شکل رسمی بخشید. اگرچه باشگاه تیراختور و هواداران این تیم از قلعه نوعی انتظار پایبندی به قول و قرارهای خود را داشتند اما حضور مجدد وی در استقلال چندان هم غیرمنتظره نبود از همان زمان جدایی اجباری از استقلال و پیوستن به سپاهان وی در پی فرصتی جهت بازگشت بود اما شرایط مطلوبش فراهم نمی گشت تا آنکه به دلایلی از جمله محدودیتهای اعمال شده از طرف سازمان لیگ برتر در خصوص میزان قراردادها با سپاهان نیز قطع همکاری نموده و سر از تیراختور درآورد که با پایان فصل یازدهم به محض آنکه اوضاع را مساعد دید راهی تیم محبوبش شد.


 قلعه نوعی یک فصل بر نیمکت تیراختور نشسته و رفت و پس از آن باشگاه تیراختور با انگلک نمودن برخی نامهای بزرگ خارجی از جمله تاپ مولر، جورج خوزه و در این اواخر اولیویرای پرتغالی تلاش نمود ذهن هوادران را از نقش ضعف مدیریت باشگاه در جدایی قلعه نوعی منحرف نماید از همان ابتدا مشخص بود که جذب چنان مربیانی در قاموس مدیرعامل باشگاه تیراختور که سابقاً وابسته به یک ارگان نظامی بوده و از طرف همانها نیز برای اهدافی خاص بر سر باشگاه بزرگ تیراختور گماشته شده است نمی گنجد و مطرح نمودن چنان نامهایی چیزی غیر از بازی رسانه ای نبوده است. آنچه که جامعه ی بزرگ هواداران تیراختور را با شوکی عمیق مواجه نمود این بود که باشگاه تیراختور که تا همین اواخر این اسامی بزرگ خارجی را همچون آدامس در دهن خود می جوید با یک تصمیم شگفت انگیز بطور خلق الساعه تغییر مسیر داده و فرمان را به سمت انتخاب پرویز مظلومی که همچون تفاله ای از استقلال بیرون انداخته شده و در فصل قبل تا توانسته بود به احساس هواداران تیراختور تاخته بود چرخاند. پس از آن آتش در وجود هواداران تیراختور که اکثریت قریب به اتفاقشان از وی نفرت دارند شعله ور شده و از همان لحظات اول مخالفت شدید خود را با انتخاب این شخص توسری خور، بزدل، بی کفایت و کاسه لیس و بادمجان دور قاب چین مکتب استقلال بعنوان مربی تیم بزرگ تیراختور اعلام نمودند اما چیزی که از شواهد امر پیداست انتخاب وی نه با تصمیم مدیرعامل تیراختور بلکه سفارشی از طرف برخی محافل خاص پشت پرده بوده است. گویا قرار است که موفقیت تیراختور در سطح نایب قهرمانی لیگ ایران متوقف شده و این تیم که هواداران بی شماری را در عقبه ی خود می بیند بیشتر از این امکان پیشروی نداشته باشد. از این انتخاب معنی دار بوهایی مانند در کار بودن دستهای کثیف بدخواهان آذربایجان شدیداً به مشام رسیده و رفته رفته واکنشهای سؤال برنگیز مدیرعامل تیم و سایر افراد نزدیک به باشگاه ماجرا را وارد فازهای جدیدتری نیز می نماید.  

  
پاتک زدن شبانه به باشگاه تیراختور در دو فصل قبل که با اخراج محترمانه ی ناصر شفق از آذربایجان و در نهایت گماشتن محمدحسین جعفری بعنوان مدیرعامل که بازنشسته ی یک نهاد نظامی بوده  و ظاهراً قبل از آن ارتباط خاصی با فوتبال نداشته و توپ و تفنگ تنها سررشته های وی بوده اند باشگاه تیراختور را وارد مرحله ای جدید نمود. در آن مقطع در مطلبی با عنوان «تیم پرهوادار تراکتور در خطر اضمحلال» به شکافتن ابعاد گوناگون موضوع پرداخته و هواداران را از خطرات و تهدیدات احتمالی که از قبل محاصره ی این تیم مردمی توسط نهادی نظامی عاید آن می تواند بشود برحذر داشته بودیم و اکنون با انتخاب شبهه آمیز مظلومی این پیش بینی ها رفته رفته رنگ واقعیت بخود می گیرد.



هواداران شدیداً نگران تیم محبوب خود می باشند اما گویا قرار است که به دلیل تحمیل پرویز مظلومی با اراده ی دستهای نامحرم بالادست، گوش مدیرعامل نظامی و سایر متولیان دخیل در اداره ی باشگاه به نگرانیهای هواداران بدهکار نباشد. اما فارغ از آنکه این انتخاب چرا و چگونه انجام شده و چه عواملی مسبب آن شده و می شود این تصمیم شدیداً مخاطره آمیز بوده و تحمیل یک مربی برخلاف میل هواداران مسائلی را به دنبال خود می تواند بیاورد که چندان جالب نیستند و اگرچه فقط در نهایت تیراختور با اقیانوس عظیم هوادارانش که با به تخقق پیوستن رویایشان در صعود تیم به آسیا خود را مهیای فصلی موفقیت آمیز می نمایند ضربه خواهد دید اما از همین اکنون می توان حادث شدن وقایعی ناخواسته را متصور شد که تکرار اتفاقات ناخوشایندی مانند خرد نمودن صندلی های استادیوم در هفته های انتهایی فصل دهم و التهابات پدید آمده در مسابقه ی فصل قبل با استقلال فقط نمونه هایی اندک از آن می باشند. این انتخاب هدفدار تشنجات و  آشفتگی های غیرقابل پیش بینی زیادی هم می تواند پدید آورد که باز کنندگان پای مظلومی به تیراختور و به بازی گیرندگان احساسات میلیونها هوادار این تیم که در راه موفقیت تیم خود حاضر به انجام هر کاری می باشند باید از همین اکنون کلاه خود را قاضی نموده و با یک محاسبه ی سرانگشتی از خطرات بالقوه ی آن خود را مهیای پرداخت هزینه های ریز و درشت و رنگ و وارنگش نمایند. روشن است که هوادار تیراختور حتی تحمل نظاره گر بودن بر رفتن خاری کوچک بر پای تیم محبوب خود را نیز ندارد اما آنانی که شعور هواداران این تیم پرهوادار را به هیچ انگاشته و تلاش دارند که اهداف تلویحی خود را با موج سواری رسانه ای به پیش رانند می بایست چشمان خود را بیشتر باز نموده، قدری آن ورتر از نوک بینی خود را نیز دیده و آگاه باشند که در کجا ایستاده و کجا می خواهند بروند!؟.  
 پورتال هواداران تراختور