هيچ از خود پرسيده ايد چرا ملايان لباسي مخصوص به خود دارند واز آغازين روز تا بدين روز تغييرش نداده اند . يا ازخود پرسيده ايد چرا رهبران حاكميتهاي ايدئولوژيك ديگر ، همچون حاكمان كشورهاي كمونيستي مثل كره شمالي ، كوبا و چين هميشه به يك شكل مي پوشند و هيچ تغييرو تازگي در پوشش آنها مشاهده نمي شود آيا اين امري اتفاقي است ؟ آيا اين امر زاده ذاتي ذهنيت ايدئولوژيك است يا اين موضوع آگاهانه و پلان ريزي شده است ؟ .
شايد بتوان گفت كه اين امر بستگي به روحيات نظامهاي ايدئولوژيك فاشيستي دارد اما به نظر مي رسد اين موضوع به نوعي آگاهانه از طرف رهبران ديكتاتور چنين نظامهايي دنبال مي شود . به نوعي مي توان گفت سيستمهاي تماميت خواه و توتاليتر براي اينكه ذهنيت تغيير و تحول ملتهايشان را از آنها بگيرند كاملاً پلان شده تبديل به فيگوري غير قابل تغيير در لباسي مشخص مي شوند . در واقع همين ذهنيت باعث مي شود كه چنين سيستمهايي تفكرات ملتها رادر نهايت وابسته به يك فرد به نام رهبر و پيشوا سازند ، سيستمهايي كه در آنها حرف آخر را يك نفر مي زند چون قرار نيست اصلاً اين سيستم تغيير و تحول يافته يا از بين برود .
در نقطه مقابل ، كشورهاي دمكرات همچون آمريكا و كشورهاي غربي را مشاهده مي كنيد . حال يك سئوال ديگر ! آيا تا به حال از خود پرسيده ايد كه چرا در چنين كشورهايي فرهنگ مد و دمد ( mod & demod ) بارزتر از هر جاي ديگر است ؟ آيا رهبران اين كشورها را در تغيير نمي بينيد ؟ چرا اين همه كانال تلويزيوني براي تبليغ لباس و مد وجود دارد ؟ يا اينكه از خود پرسيده ايد چرا در اين كشورها هر ساله يك رنگ به عنوان رنگ سال انتخاب مي شود ؟ بله درست فكر كرده ايد اين موضوع نيز اتفاقي نيست و كاملاً متفكرانه دنبال مي شود . يعني مي توان گفت فرهنگ مردم سالار و رفرم گرايانه غرب دقيقاً در مقابل فرهنگ ديكتاتور مآبانه حكومتهاي فاشيستي و ايدئولوژيك قرار دارد . واين جنگ ، جنگ تغيير ذهنيت هاست جنگي است كه با تاثير بر روح و روان انسانها پايه ريزي شده است . با اين تفاوت كه در غرب ملتها آن چنان سازماندهي شده اند كه توانسته اند ريشه حاكميتهاي توتاليتر را براي هميشه بخشكانند ، قوانيني را وضع كرده اند كه محال است ديگر حاكميتي فردي در اين كشورها حاكم گردد و براي اينكه بتوانند اين ريشه را كاملاً خشك كنند لازم است كه حاكميت مردم بر مردم نه تنها در اين كشورها بلكه در كل كره خاكي احاطه داشته باشد در واقع وجود حكومتهاي ديكتاتور و ايدئولوژيك تهديدي است جدي براي حاكميتهاي دمكرات و تهديدي است براي صلح جهاني .
نتيجه اينكه به نظر مي رسد در نهايت جنگ بين حكومتهاي ديكتاتوري و حكومتهاي دمكرات ، به علت برخورداري و علاقه ذاتي انسانها به تغيير ، به نفع حاكميتهاي دمكرات تمام خواهد شد در اين شك نكنيد . و اين زماني است كه ملتها از حقوق خود آگاه باشند و نسبت به تغيير و تحول از خود جهد نشان دهند . به طور مثال چيزي را كه اكنون در كشورهاي عربي به عنوان بهار عرب مشاهده مي كنيد حاصل آگاهي اين ملتها از طريق شبكه هاي ماهواره اي ، اينترنتي و غيره و عصيان براي تغيير سيستمهاي ديكتاتور و فرد محور و بدست گرفتن سرنوشت بدست خودشان مي باشد .
سخن آخر اين كه اين بهار تغيير بدون هيچ شبه اي به كشور ايران نام امروزي نيز خواهد رسيد و اميدوارم ملت آزربايجان و ساير ملتهاي مظلوم اين جغرافيا بتوانند اين تغيير و تحول را به نفع خود تمام كرده و به تمامي حقوق انساني وطني خود برسند .
آزربايجان جنوبي ـــ تبريز
13/5/1390
