با اینکه اروپا و غرب داعیه آزادی زنان را در جهان معاصر دارند، حال آنکه در دنیای شرق تورکان در تاریخ هفت هزار ساله خویش نسبت به این آزادی فخر ومباهات می نمایند. اروپا بعد از قرن 19 میلادی که در علوم فنی ونظری با سرعت غیر قابل تصوری پیشرفت کرد، باید غرب آن را مدیون فشارهای کلیساها بداند که مردم از جور و ستم ان به تنگ امده بودند و در مبارزات خونین آن دوره بر علیه کلیساها اروپا توانست خود را با علم نوین هم آهنگ ساخته ودر رشته های متعدد علمی و اجتماعی رشد چشمگیری نماید . در این دوران گذر یکی از تحولات مهم اروپا نهضت فمنیسم و ازادی زنان از قید و بندهای مردان وفشار کلیساها بود. در نهایت این نهضت با مبارزات پی گیر و بی امان زنان در اروپا به پیروزهائی نایل گردید. این حوادث تنها در دوران معاصر اروپا به وقوع می پیوست اما تاریخ آزادی زنان در میان تورکان دارای ریشه های تاریخی بوده و هست.
با ملاحظه تاریخ هفت هزار ساله ترکان شاهد حضور زنان در تمام صحنه های سیاسی-اجتماعی و اقتصادی در جامعه بوده و می باشیم ، این حضور حاکی از برابری حقوق زنان با مردان در تاریخ بشریت بوده است. اشیای کشف شده در نقاط مختلف آذربایجان که در ان تصویر زنان در ان دیده می شوند نیز این حقیقت را بیان می کند که زنان حضوری فعال در حرکت های اجتماعی داشته اند. برخی مورخین این تصویرها را الهه های زیبایی میدانند که در ید صاحبان قدرت قرار داشته اند، اما با بررسی حضور زنان جنگاور در تاریخ تورکان بی پایگی این نظریه ثابت میگردد. در داستانهای فولکولوریک آذربایجان که نسل به نسل به صورت شفاهی به ما به ارث رسیده است سخن از جنگاوری زنان و فرمانروایی آنها را در جامعه می بینیم . گرچه نسبت به اصالت و حقیقت این داستانهای فولکوریک شک و تردید هایی ابراز می شود، اما نباید به این تردید کنیم که فولکولرها از حیات اجتماعی انسانها نشات گرفته وبا رسوم و عادات جوامع گوناگون بشری هم خوانی داشته است وبنا براین بر اساس حیات اجتماعی هر جامعه ای ساخته شده است ، بر همین اساس این داستانها تصویری از گذشته ما باید تلقی شوند.
در داستانهای ده ده قوقود که آمیخته ای از داستانهای کهن تورکان با چهره ای اسلامی می باشد که در رویدادهای آن قهرمانیهای زنان دارای بر جستگی های خاصی هستند که آن نمونه ها تنها به دوران پیش از اسلام میتوانند مربوط شده و این قهرمانیها طوری بیان میشوند که با روح اسلام سازگار باشند. نمونه دیگری از آنها، داستان ملک منظر است که در بین ایلات شاهسونهای مغان، قره داغ، خیاو، اردبیل، اهر، کلیبرو... دیگر مناطق اذربایجان جنوبی و حتی در قسمتهایی از مناطق آذربایجان شمالی در بین مردم رایج است این داستان از فرمانروایی خانمی به نام ملک منظر بحث می کند. اهالی قدیم بیله سوار معتقد بوده اند که این زن حقیقتا وجود داشته و در این منطقه حکمرانی نموده است، حتی مکان هایی وجود دارند که با نام این داستان در ارتباط بوده وعده ای از آنهادر همین بیله سوار مامی باشند. درآذربایجان چه در شمال وچه در جنوب آن صدها قلعه میتوان یافت که به نام قیز قالاسی مشهور هستند. نامیدن این همه قلعه به نام قیز قالاسی نمی تواند تصادفی بوده، بلکه ریشه در فرهنگ و سنن این ملت می تواند داشته باشد که نسبت به زنان احترام خاصی در این جامعه داشته است.
آن چیزی که واقعیت دارد در تمدن های موجود قبل از اسلام در جغرافیایی که اکنون با نام آذربایجان نامیده میشوند تمام آن چیزهایی که کشف شده قسمت عظیمی از آن به زنان متعلق هستند. در همه مناطقی که دارای قدمت تاریخی است و زیستگاههای انسانها را تشکیل میداده، اولین چیزی که کشف شده زینت های مربوط به زنان مانند منجق، دست بندهای زنانه و... بوده است ،این موضوع حاکی از اهمیت زنان در جوامع قدیم آذربایجانی می باشد.
در تاریخ هرودت نیز بیان شده است که حکومت ساکاها که در کنار رودخانه آراز قرار داشته اند بعد از فوت فرمانروای ان همسرش تومروس به حکومت رسیده و قدرت را به دست میگیرد. گرچه عده ای از مورخین ایرانی نسبت به این امر ابراز تردید می کنند اما دکتر جواد مشکور استاد تاریخ دانشگاههای تهران در کتاب ایران باستان آن را تایید و مورد تاکید قرار می دهند حتی کشته شدن کوروش هخامنشی را نیز همانطوریکه هرودت نوشته به دست سربازان ساکاها به فرماندهی تومروس می داند. مورخین تازه به دوران رسیده پارسی که در صدد اثبات برتریت قوم پارس در ایران هستند این موضوع را نفی میکنند. حال آنکه این امر از طرف اغلب مورخین ایرانی امری ثابت شده است و نسبت به آن جای هیچ شک وتردیدی نیست.
در غارهایی که به دوران اوراتوها منسوب بوده در کوههای قره داغ در نزدیکی روستاهای قورد تپه و کمچوا وجود دارد که نقش های زیادی همراه با کتیبه هائی وجود دارند که متاسفانه نه تنها مورد تحقیق و تفحص قرار داده نشده، حتی مورد ثبت آثار تاریخی نیز قرار نگرفته اند. در این غارها نقش های زیادی مربوط به زنان در روی سنگها کنده شده است. به احتمال زیاد این حکاکی ها که در کنار آنها کتیبه هایی نیز وجود دارد مربوط به فرمانروایان زن باشند و به یقین به دوران اوراتوها مربوط هستند. از این نمونه ها در کوههای اطراف اهر، کلیبر، خیاو به وفور یافت می شوند و شاید هم در جامعه اوراتوها نوعی حکومت مادرشاهی وجود داشته است.البته موضوع ما پرداختن به این موارد نیست بلکه تحقیق در باره حقوق زنان در جامعه قدیم آذربایجان است. وجود فرمانروایان زن در سرزمینهای تاریخی آذربایجان برابری حقوق زنان با مردان را ثابت میکند که زنان چقدر از آزادی عمل برخوردار بوده اند که به عالیترین مناصب حکومتی نیز می توانستند دست یابند. بعد از ظهور اسلام و هجوم اعراب به سرزمینهای پارسیان و آذربایجان و حوزه های قفقاز با مقاومت های جدی در دامنه کوههای قفقاز و آذربایجان مواجه میشوند. اصلی ترین کانون مقاومت را اراضی مربوط به آذربایجان تشکیل میداده است. آذربایجان تا اواخر خلافت عباسیان هیچوقت تسلیم اعراب نشده و در برابر آنها سالها به مقاومت برخواسته اند. این مقاومت تا دوران بابک خرمی ادامه داشته است که مرکز آن قلعه بذ کلیبر بوده است. همسر بابک کلدانیه نقش مهمی در این مقاومت ها داشته که در اغلب کتابهای مربوط به مبارزات بابک خرمی نوشته شده است. کلدانیه نمونه زنی بوده که راضی نشده فرزندی را که در برابر دشمن از آرمانهای او دفاع نکرده آن را قبول نماید. او الگوی زنیست که همه چیز را در خدمت آرمانهای خود میداند حتی مهر مادری را که باید در خدمت آرمانهای او باشد. دامنه مقاومت ها و حتی جنگ های پارتیزانی در برابر اعراب حتی تا عمق سرزمینهای آذربایجان شمالی نیز کشیده می شود. عده ای از این آذربایجانیان زن و فرزندان خود را برداشته و در کوههای صعب العبور جای گرفته و به همراه زنان خود به مقاومت خود بر علیه اعراب ادامه میدهند و عربها هرگز نتوانستند به زورسرنیزه بر آنها غالب آیند که اکنون نیز این عده در تاریخ آذربایجان شمالی به داغلی لار مشهور هستند. در این مبارزات زنان دوش به دوش مردان در اغلب جنگ ها به مقاومت و پایداری می پرداخته اند و به همین جهت اعراب بعد از دستیابی به آنان با شدیدترین وجه زنان و کودکان آنها را مورد قتل و عام و تجاوز قرار می داده اند. همانطوریکه در کتابهای مربوط به خود مسلمانان درج شده اعراب سعی میکرده اند که زنان آذربایجانی را زنده به اسارت گرفته تا آنها را به کنیزی بگیرند اما هیچ وقت در این کار توفیقی برای آنها حاصل نشده است. در حالیکه کلکسیونی از خوبرویان تمام ملل تحت سلطه اعراب در حرمگاه امیرالمومنین خاندان عباسی بوده اند، اما از خطه آذربایجان هیچ زنی در حرمگاه وجود نداشته است. این موضوع آن را نشان می دهد که زنان حاضر بوده اند که در میدان مبارزات کشته شوند اما اسیر دشمنان خود نشوند.
سرکوبی نهضت های مقاومت و ورود اسلام به آذربایجان که زنان با آزادی و حقوق برابر با مردان در تمام فعالیت های اجتماعی شرکت داشته اند، تحت تاثیر ایدلوژی اسلام برای زنان محدودیتهایی ایجاد می شود. اعراب که در جزیره العرب دختران خود را زنده به گور می کردند و داشتن آن را ننگ میدانسند، اسلام آنها را از این کار منع میکرد، یک ایدلوژی انقلابی به شمار میرفت. در آذربایجان که زنان نسبت به مردان از حقوقی مساوی برخوردار بوده اند و حتی در عالیترین مسئولیت های اجتماعی اشتراک داشته اند نه تنها هیچ ارمغانی نداشت بلکه آنها را با محدودیت هایی مواجه نیز می ساخت. البته چیزی که میتوان گفت و اکنون هم با گذشت 1300 سال از آن دوران شدت تاثیر اسلام در تمام نقاط آذربایجان یکسان نبوده و در مناطق مختلف با شدت و ضعف هایی همراه بوده است. در مناطق شهری که تجمع جمعیتی و اورگانهای حاکمیتی نفوذ بیشتری داشته اند محدودیت های زنان در مشارکت های اجتماعی کمتر و در مناطقی که این نفوذ کمتر بوده دایره آزادی زنان بیشتر بوده است. در سیستم خانواده زنان آذربایجانی از امتیاز و احترام خاصی برخوردار می باشند، موردی که حتی در دوران کنونی با وجود اینکه جامعه آذربایجانی در درون مدنیت اسلامی آسیمیله شده است حقوق زنان بازبا احترام خاصی رعایت می شود. در میان ایلات عشایری که اغلب آنان شاهسونهای دامنه کوههای سبلان و سهند هستند زنان در تمام امورات اجتماعی مشارکت مستقیم داشته و دارند که نمونه های زیادی می توان ذکر نمود.
آذربایجان در سیر تاریخ همواره مرکز برخورد تمدنهای غرب و شرق بوده و هر گونه نسیم آزادی در آنها بر آذربایجان تاثیرمستقیم گذاشته است و به همین دلیل انقلابهای ایران در طول تاریخ از این نقطه شروع شده اند. نخستین چاپخانه و روزنامه و.... در ایران در این منطقه تاسیس شده و به همین علت است که تبریز مرکز آذربایجان در تاریخ به شهر اولین ها شهرت یافته است .مجله ملانصرالدین که از نشریات بسیار معتبر شرق در آن عصر که به سردبیری میرزا جلیل محمدقلیزاده منتشر می شده و در انقلاب مشروطیت نقش موثری داشته، مدتی در این شهر چاپ و نشر شده است. ملانصیرالدین یکی از مدافعان و پیشگامان برابری حقوق زنان در شرق بوده است که همسر میرزا جلیل محمدقلی زاده خانم حمیده در خاطرات خود اشاراتی به آن کرده اند.
مبارزات سیاسی زنان در انقلاب مشروطیت جایگاه خاصی را به خود اختصاص میدهد اما متاسفانه در متون مکتوب تاریخی کمتر در خصوص آن سخن گفته شده است. شاید از همین نگرشهای غیر منطقی نسبت به زنان ناشی شده باشد اما به صورت جسته و گریخته هم بوده از قهرمانیهای زنان نوشته شده است.
حضور و مشارکت زنان آذربایجانی در نهضت مشروطیت که نخستین انقلاب تجددخواهانه در شرق بوده، واقعا در آن مقطع زمانی بی نظیر بوده است. زنان حتی در صحنه های نبرد نیزحضور یافته و دوش به دوش مردان تفنگ به دست گرفته و با دشمنان مشروطیت جنگیده اندبطوریکه در تاریخ مشروطیت درج شده و اغلب مورخین آن را به رشته تحریر در آورده اند یک گروه 22 نفره که در جبهه ها ی نبرد شهید می شوند هنگام کفن و دفن آنها متوجه می شوند که همه آنها زن بوده اند که لباس مردانه به تن کرده اند. نمونه دیگری که کسروی به آن اشاره می کنند زخمی شدن یکی از مجاهدین در کنار ستارخان در تبریزبوده که زخمی میشود، حاضر به در آوردن لباس خود جهت بستن زخمش نشده که به ستارخان متوسل می شوند، او نیز دستور می دهند با زور لباس هایش را درآورند زخمی ناچار میشود، اعتراف کند که زن است. اینها نمونه هایی از شهامت و استقامت زنان است که حتی در جبهه های جنگ نیز قابل توجه بوده که درهیچ موردی کمتر از مردان نمی باشند.
نهضت زنان در آذربایجان در دوران حکومت قاجاریان، از یک شکوفایی خاصی برخوردار بوده و شاید هم از دوران طلایی مبارزات زنان ترک تبار به شمار می آید. قتل فجیع زرین تاج مشهور به قره العین که تا آخرین لحظه مرگ تسلیم مامورین حکومتی نشد از نمونه بارز این مبارزه برابری خواهی زنان به شمار می آید. گر چه مجموعه ای که او در آن اشتراک داشت یک جریان عقیدتی و فکری بود اما قتل بانو قره العین از باب برابری طلبی زنان در بند ما، بیشتر قابل توجه است تا دیگر مسایل حاشیه ای که به آن پرداخته می شود. از دیگر زنانی که حتی تا بعد از دوره مشروطیت به جریانی تاثیر گذار در سطح جامعه تبدیل شده بود زینب پاشا و یاران او بوده که در سازمان دهی زنان در تبریز نقش بزرگی ایفا کرده است. آقای دکتر سیروس شکوهی برادران، محقق و استاد سابق گروه تاریخ دانشگاه تبریز کتاب ارزنده ای به نام پیشتاز بیداری زن در عصر قاجار نوشته و اطلاعات جالبی از زنان دوره قاجار را ارایه می دهند. تحلیل جامعی از مبارزات زینب پاشا را نیز بیان کرده اند که خلاصه ای ازآن در زیر مورد اشاره قرار می گیرد :زینب پاشا فرزند شیخ سلیمان در سال 1264 شمسی همراه با گروهی از زنان آذربایجانی از اواخر دوره ناصری تا زمامداری مظفرالدین شاه در صحنه سیاسی تبریز حضور داشته و در جریانات سیاسی تاثیرگذار بوده اند. پس از انتشار اخبار قرارداد واگذاری امتیاز تنباکو به دولت انگلستان مشهور به قرارداد رژی که توسط چند روزنامه نگار تبریزی افشا می شود ، تبریز در کانون مبارزات ضد قرارداد تنباکو قرار می گیرد. با فتوای مجتهدان تبریزی 30 هزار نفر در اعتراض به این قرارداد به شورش پرداخته و با بستن بازار و حمله به چند مرکز دولتی مخالفت خودرا اعلام می کنند. سربازان ناصرالدین شاه به سرعت در سطح شهر مستقر شده و ضمن سرکوب مردم با زور به باز کردن بازار می پردازند. در همین حال زینب پاشا به همراه گروه خود به بازار تبریز ریخته و ضمن در گیری با ماموران حکومتی بر آنها غالب آمده و بازار تبریز را دو باره بر علیه قرارداد تنباکو بسیج کرده و بازار دوباره تعطیل می شود. از دیگر اقدامات این گروه در انقلاب مشروطیت که محتکران آرد و گندم را در انبارهای خود احتکار می کرده اند تا به قیمت گران بفروشند. زینب پاشا و گروه او آنها را شناسائی کرده و اقدام به مصادره آن نموده و در بین مردم تقسیم میکرده اند. بنا به نوشته مورخین در گروه زینب 3000 زن تبریزی عضویت داشته اند.سخنرانیهای آتشین و شخصیت کاریزماتیک زینب پاشا اکنون هم در میان مردم تبریز به نیکی یاد میشود. گروه زینب پاشا اولین تشکل سیاسی اجتماعی زنان نه تنها در ایران بلکه در شرق بوده است.
در تمام دوران زنان آذربایجانی در برابر فشارهای اجتماعی حضور چشمگیری داشته اند که حتی گاهی بر خلاف عرف اجتماعی از مردان پیشی گرفته اند و درامور سیاسی اجتماعی جامعه خود مداخله کرده و در سیر حوادث تاثیر گذار بوده اند که به دو نمونه از آن در زیر اشاره می کنیم:
عظمت خانم از طایفه پولادلو از شاهسونهای مابین کوههای اردبیل و خلخال که طایفه او با رضا خان پهلوی می جنگند. بعد از اینکه فرزندانش در جنگ با رضاخان کشته می شوند مستقیما فرماندهی ایل را به عهده می گیرد و چندین بار بر نیروهای رضاخان غالب آمده و آنها را شکست می دهند.از شاهدان زنده این حادثه هنوز هم در اردبیل به فراوان یافت میشوند. ابراهیم فخرایی نویسنده کتاب نهضت جنگل در خصوص میرزا کوچک خان جنگلی می نویسد: وقتی میرزا از نیروهای دولتی شکست میخورد، تصمیم می گیرد به میان ایل پولادلی رفته تا در امان بماند که در میان راه بر اثر سرما کشته می شود. از نمونه های دیگر آن سریه خانم است که بعد از شکست فرقه دمکرات آذربایجان در برابر ژاندارمها به تنهایی به مقاومت پرداخته و به زد و خورد با آنها می پردازد. در نهایت با حیله و نیرنگ آنها تسلیم ژاندارمها می شود که بعد از آن او را گرفته و با شکنجه های وحشیانه به قتل می رسانند.
گر چه مبارزات زنان آذربایجان در حجم یک مقاله کوتاهی نمی گنجد اما در این مقاله به مختصر هم باشد خواستیم شمه ای از جایگاه زنان را در سیر تاریخ آذربایجان روشن سازیم.