توسعه تمدن جمعیت بشر نتیجه انتقلابات و تحولات استو در هر مملکتی که انقلابات و تحولات روحی به عمل نیامده، تمدن و ترقی هم نصیب آن مملکت نشده است .
جمعیت بیشتر همیشه رو به ترقی می رود، با طبیعت می جنگد، خود را می خواهد حاکم طبیعت قهار قرار دهد، اما در این راه این انسان فعال و جمعیت قادر دچار مشکلاتی می گردد که طبیعت در سال های طولانی جلو راه او را مهیا کرده است .
دیروز پدران ما از برای حفظ جان خود با حیوانات وحشی درنده، مبارزه می کردند و یا می خواستند طوری کنند که اقلاً از سرمای زمستان و گرمای تابستان محفوظ باشند، اما امروز با وجودی که بشر به رفع قسمت مهمی از ترقی فایل گردیده است، معهذا انسان عالم، انسان متمدن، انسان صنعتگر، انسان مسلح، باز هم می توان گفت غلبه تام بر طبیعت ندارد، باز هم طبیعت برای جلوگیری از حاکمیت مطلق بشر موانع تازه تولید کرده است .
دیروز اجداد ما در مقابل خود حیوانات سبع را می دیدند و به فکر دفاع از خود در برابر آن بر می آمدند. امروز ما در مقابل خویش انسان های سبع وحشی تر از آنها را می بینیم که به اسلحه وقت مسلح شده اند، در مدافعه هستی و زندگانی خود با آنها داخل مبارزه می شویم. دیروز پدران ما غلبه و غتح بر حیوانات درنده را آرزو می کردند؛ امروز ما در آرزوی غلبه بر انسانهای درنده هستیم؛ زیرا انها زندگانی راحت می خواستند، ما هم برای همین می کوشیم، بسیاری از آنها در مبارزه جان خود را از دست دادند، اما بالاخره ما را از ترس حیوانات درنده خلاص کردند. غیر از حیوانات درنده چند سلسله انسانهای خون خوار را هم از قبیل صاحبان غلام و کنیز، روسای قبایل و سلاطین مطلقه را معدوم کردند. لیکن حاکمیت تامه هنوز به دست نیامده است. هنوز طبیعت در مقابل جمعیت بشر موانع بزرگی دارد. ما اگر دوره اسارت و بربریت را با امروز مقایسه کنیم، می بینیم فرق زیادی مابین صاحبان بردگان آن روز با سرمایه داران و متنفذین امروز نیست .
در هر قرن محتویات تاریخ بشر فقط وفقط عبارت از مبارزه با موانع طبیعی می باشد،موضوع مسلک و عقاید حکمای سلف و حاضره شاهد قوی است بر ادعای ما، بنابراین اشخاصی که با متجددین ضدیت می کنند، باید دانست که آنها را طبیعت نمی تواند حفظ و نگهداری کند، برای این که تمام مدافعین طبیعت یکی بعد از دیگری مغلوب گردیده اند، بشریت ابداً در مقابل موانع طبیعی ایست نکرده است، انسان همه موانع را از بین برداشته، جلو رفته و خواهد رفت.
امروز مبارزه با طبیعت جدی تر از روزهای گذشته است، امروز انسانهای مظلوم و مقهور، دست های خونین قهار طبیعت را می خواهند از سر خود کوتاه سازند .
بلی! آقایان باسواد! آقایی که قادر به دیدن زیر پای خود هستی! شما از همان اشخاصی می باشید که طبیعت شما را برای جلوگیری از ترقیات و تمدن این جمعیت تولید نموده است، شما حق دارید، ما شما را می شناسیم، فقط باید بدانید که اگر امروز هم نباشد بعد از مدتی خیلی کم شما و آقایان شما را انسانهای متجدد از بین خواهند برداشت، بعد از اندکی فروهر علم و تمدن شما آقایان را معدوم خواهد کرد. شما هم مثل حامیان اصول مطلقه دوره سی سال قبل فراموش خواهید کرد، دانسته باشید، در مقابل جریان طبیعی جمعیت و مملکت دوام نکرده رسوا خواهید شد از انقلاب ممالک آلمان و اتریش صحبت می کنید و راجع به علما و هنرمندان خارجی سخن می رانید، در حالی که وسایط اطلاعات و اختیار عقیده برای شما مفقود است، زیرا که مختار نیستید، میرزا بنویس و نوکر غیر مستقیم اشراف هستید، این است که از فهم جریانات حوادث بین المللی محروم و بی نصیب شده اید .
آقای باسواد! در هیچ مملکتی انقلابات برای آلت کردن صنف کارگر نشده است، بلکه صنف کارگر برای آزادی از چنگال سرمایه داران قیام کرده است و آن طوری که شما وانمود می کنید، در هیچ جا این فکر از کلمه کارگران بیرون نرفته است، الان در خود آلمان و انگلستان کارگران با معبودهای شما سرگرم مبارزه اند. اگر مدتی شما به واسطه سر نیزه و پول های اجانب از حکومت و آقایی استفاده کرده، با لباس ملت پرستی آزادی خواهان را متهم ساختید، دلیل بی اساس فکر ملت پروری و مسلک کارگری نیست، ما علناً می نویسیم و از تهمت و افترای هیچ کس هم باکی نداریم که سبب بدبختی ملت و مملکت، نفوذ سرمایه داران خارجی و وجود یادگارهای قرون وسطای داخلی می باشد .
ما وسایل ترقی مملکت را خواهیم نوشت تا وقتی که قلم ما نشکسته و کاغذ ما پاره نشده است چه پشتیبان رعیت و کارگر نیت پاک و حقیقت است. بقین داریم که مخالفین این طبقه مغلوب و نابود خواهند شد .
قسمتی از مقاله سید جعفر پیشه وری در تاریخ 28/11/1300 – 17 فوریه 1922
زهرا - ج