۱۳۹۰ آبان ۳۰, دوشنبه

مقاله علمی در مورد دریاچه ارومیه ــ فیروز منصوری

تک توران : در یکی دو سال اخیر، بیش از ۲۰ مقاله درباره کاهش بی‌اندازه آبدریاچه ارومیه و پیشروی کرانه‌ها به سوی دریا، در روزنامه‌های پایتخت و جراید آذربایجانغربی و شرقی انتشار یافته و علل و عوامل متعدد و متفاوتی نسبت بدین پدیده ناگوار ابراز گردیده و اظهار نگرانی شده است.

در سال ۱۳۴۸، حسین برزگر، کتابچه‌ای با عنوان «دریاچه رضائیه» در ارومیه به چاپ و نشر رسانیده و در گفتار آبهای «جاری رویه زمین» چنین نگاشته‌اند:

«… در مدت چهار ماه از سال، ۱۱ رشته رود نسبتاً بزرگ پرآب، با جریانی تند وارد دریاچه می‌شود که از لحاظ مقدار آب در حد نخستین قرار دارند. به شرح زیر:

تلخ‌رود از تبریز، دهخوارگان رود از آذرشهر، صوفی رود از مراغه، مرویرود از مراغه، زرینهرود از میاندوآب، سیمینه‌رود از میاندوآب، قادررود از مهاباد، باران دوز از رضائیه، برده سور رود (شهرچای) از رضائیه، نازلی رود از رضائیه، رولارود از سلماس.»

دکتر رحیم هویدا نیز در کتاب «جغرافیای چیچست یا دریاچه‌ رضائیه» می‌نویسد:

«… در حدود ۳۰رودخانه بزرگ و کوچک از چار جانب بدان وارد میشود.» (ص۲۷)

اینک چهارجانب دریاچه‌ ارومیه را بررسی میکنیم تا ببینیم چگونه و چه مقدار آب از رودخانه‌های نامبرده بالا، به دریاچه فرو میریزد. در سرتاسر جانب شمال دریاچه ارومیه، شهرهای صوفیان، شبستر و طسوج در دامنه کوه‌ها‌ی میشو قرار دارند که هیچ کدام از این شهرها رودخانه ندارند. آب مشروب و زراعی مردم از قنوات و چشمه‌‌ها تامین میشود. در فصل بهار و بر اثر ذوب برف‌های کوهستان و بارش باران‌ها در نقاط مختلف و زمین‌های هموار کرانه دریاچه، برکههای بزرگی از آب زهکشکی پدید میآید که در اصطلاح محلی آن‌ها را شند مینامند. اهالی آبادی پهناور و سرسبز شندآباد در جنوب شبستر از این برکهها برخوردارند.

دکتر جمشید جداری عیوضی، استاد گروه جغرافیای دانشگاه تهران در نشریه شماره ۱۸ انتشارات جغرافیائی ( مهرماه ۱۳۶۱) مقاله مفید و مفصلی با عنوان «دو کویر کبودان» به قلم آورده و چنین نگاشته است:

«… در سواحل پست دریاچه بهویژه در مقابل جلگههای مصبی، به جز شمال شرق، بلافاصله بعد از حریم دریاچه، باغها و زمینهای مزروعی قرار گرفته است. اما در گوشه شمال شرق (در فاصله بین بندر شرفخانه در شمال، آبادی داش‌کسن در جنوب) بعد از حریم دریاچه، جلگه کویری وسیعی قرار گرفته که به سمت شرق تا نزدیکیهای تبریز کشیده شده است. این جلگه کویری نام مخصوصی ندارد. مردم آبادیهای مجاور زمینهای کویری را شوره زار و باتلاق میگویند. وسعت کویر بالغ بر ۱۵هزارو ۹۰۰ کیلومتر مربع و نزدیک به ۸۴۸ کیلومتر مربع آن در معرض طغیانهای دریاچه قرار میگیرد. محور طولی کویر حدود ۵۰ کیلومتر و جهت آن از شمال شرقی به جنوب غربی است. پهنای متوسط آن ۳۲ کیلومتر میباشد. ارتفاع مطلق سطح کویر در گوشه شرقی ۱۳۰۰ متر میباشد و مرکز کویر که هم سطح دریاست حدود ۲۵ متر پستتر از قسمت شرقی است. فرازای دریاچه ۱۲۷۵ متر است. کویر کبودان چشم‌گیرترین تضاد را نه تنها در حوضه دریاچه ارومیه بلکه در تمام سرزمین آذربایجان به وجود آورده است.

آب‌های جاری رودهایی که از ارتفاعات شرقی (توده سهند) سرچشمه میگیرد به تلخه رود پیوسته و در نزدیکی آذرشهر به طور مستقیم به دریاچه یا باتلاقهای ساحلی میریزد. به این ترتیب از طرف مشرق هیچ رودی به سطح کویر نمیرسد.

رودهایی که از سمت شمال به سمت جنوب جریان دارند، قبل از رسیدن به کویر در سطح مخروط افکنههای بزرگ به شاخههای متعددی تقسیم میشوند و به مصرف آبیاری باغها و زمینهای مزروعی میرسد. آب تمام رودهایی که از سمت شمال و شمال شرقی به حوزه میرسد، دارای مقادیر زیادی نمک است. آجی چای بزرگترین رود این حوضه با بریدن چند گنبد نمکی در مسیر خود بیشتر از همه در تشکیل خاکهای شور و حتی شوری فوق‌العاده دریاچه موثر است.

حسین. بابک، در فصل پنجم کتاب سیمای بناب، تحت عنوان منابع آب آورده‌اند:

« … در سمت غرب بناب رسوبات دریاچهای شامل سیلیست، نمک و رس منطقه را پوشانده و با توجه به نفوذ پذیری کم آب‌های سطحی، موجب ایجاد باتلاق و شورهزار در این منطقه گردیده است.»(ص۴۱)

«صوفیچای: یکی از رودخانههای نسبتا پرآب حوضه آبریز دریاچه ارومیه است. از این رودخانه تعداد ۱۲ نهر در دشت بناب منشعب و اغلب آبادی‌های واقع در این ناحیه را مشروب می‌نماید. مازاد آب آن از طریق روستای قراچیق به دریاچه ارومیه میریزد. اراضی این روستا به علت نفوذپذیری کم، نمیتواند تمام آب‌ها را منتقل نماید. در نتیجه اغلب اراضی آن به صورت باتلاق و شورهزار در آمده است.» (سیمای بناب- ص ۴۷)

در تاریخ مراغه نوشته یونس مروارید آمده است:

«حوزه دشت مراغه و بناب تواماّ در حدود ۳۴۰ کیلومتر مربع وسعت دارد که از این مقدار حدود ۴۰ کیلومتر مربع آن را زمین‌های شوره‌زار باتلاقی تشکیل می‌دهد. زمین‌های شوره‌زار اطراف دریاچه ارومیه که در حدود ۴۰ کیلومتر مربع است از نظر زراعت و مخزن آب هیچ‌گونه ارزشی ندارند.» (ص ۱۹)

سمت دشت عجب شیر در حدود ۸۰ کیلومتر مربع وسعت دارد که مقدار ۱۰ کیلومتر از آن شوره‌زار باتلاقی است.

حوزه دشت ملک کندی در حدود ۳۸۰ کیلومتر مربع می‌باشد که ۸۰ کیلومتر آن را زمین‌های شورهزار باتلاقی و بقیه را زمین‌های قابل استفاده کشاورزی تشکیل می‌دهد.» ( تاریخ مراغه- ص ۲۱)

این نوشتهها از اوضاع زمین‌شناسی کرانههای شمالی و شرقی دریاچه ارومیه خبر میدهند و مقدارآبرسانی رودها بدان دریاچه را ارائه مینمایند. جانب جنوبی دریاچه هم فرقی با اوضاع و آثار شمال و شرق ندارد.

مقاله «کویر کبودان» چنین پایان مییابد:

« … در جنوب دریاچه ارومیه در جلگه رودگدار نیز کویرهای کوچکی وجود دارد. تشکیل این کویرها در اثر عدم زهکشی است که به مرور سبب تراکم نمک در خاک گردیده است. این زمین‌ها ۱۰ الی ۲۵ متر بالاتر از سطح فعلی دریاچه قرار دارند. به این سبب با ایجاد یک شبکه زهکشی مناسب میتوان آب آنها را به دریاچه هدایت کرده، از توسعه کویر جلوگیری به عمل آورد.» دکتر رحیم هویدا، درباره رودهای جانب جنوب دریاچه، مرقوم میدارند:

زرینه رود (جغتو): در جنوب دریاچه ارومیه با تشکیل دلتای باتلاقی بسیار وسیعی وارد دریاچه می‌شود. زرینه رود مانند اکثر رودخانه‌های ایران در دو ماه اسفند و فروردین بر اثر آب شدن برف‌هایا باران‌های فصلی پرآب است، ولی در سایر فصول کم آب بوده و کفاف احتیاجات زراعتهای اطراف مسیر خود را به خصوص در قسمتهای فعلی نمیدهد. (ص ۴۳)

سیمینه‌رود: از سمت غربی نقده گذشته با تشکیل دلتای عریض باتلاق‌های کناری در سمت جنوبی دریاچه به آن وارد میشود. آب سیمینه‌رود کمتر از زرینهرود است. به علت منظم نبودن آب این رودخانه، مخصوصا کاهش فوق العاده دُپی آن در موقع کاهش آب کمتر از یک متر مکعب در ثانیه می‌باشد.» (ص ۴۹)

در نقشه سیاحتی استان آذربایجانغربی، نشریه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تهیه شده در شرکت کارتوگرافی و چاپ تهران نقشه، سرزمینهای کرانه جنوبی دریاچه ارومیه از بندر حیدرآباد تا غرب بناب کویر و شورهزار ترسیم شده و رودهای گدار (قادرچای)، سیمینه‌رود، زرینه‌رود را نه به دریاچه، بلکه وارده به باتلاق‌ها نشان دادهاند.

بدین ترتیب، دریاچه ارومیه از جانب شمال و جنوب و شرق هیچگونه آب رودخانه دریافت نمی دارد. فقط از جانب غرب، رودخانه‌های: نازلو، شهرچایی، باراندوز ارومیه و زولاچای سلماس آبهای سطحی و بدون نمک قابل شرب را وارد دریاچه مینمایند. افزون بر رودخانههای مذکور، سفرههای زیرزمینی ارومیه و سلماس، بزرگ‌ترین و بیشترین ذخایر آب منطقه بوده و ریزش آن‌ها آبهای دریاچه را افزایش می‌دهد و در کرانه‌های غربی بدون ایجاد کویر، باغها و کشت‌زارها پدید میآورد.

دکتر جمشید عیوضی می‌نویسد:

«نوار شوره‌زار پیرامون دریاچه، در جلگه‌های مصبی عرض آن زیاد است. به ویژه در جنوبشرقی و شمال شرقی به چند کیلومتر می‌رسد. اما در شمال و مغرب از چند ده متر متجاوز نیست.»

حسین برزگر، اطلاعات بیشتری ارائه می‌دهد:

«… بارها مشاهده شده که در بعضی از ایام خشکسالی آذربایجان، ناگهان و برخلاف انتظار، آب دریاچه افزایش قابل توجهی پیدا کرده است. به طور کلی باید قبول کرد که همواره ارتباط مستقیمی بین میزان بارش فلات ارمنستان و افزایش آب دریاچه وجود دارد. در بعضی از جزایر میان دریاچه، چشمههای بزرگ کوچک آب شیرین وجود دارد که مسلم است منابع آنها در زیر طبقات اولیه کف آن قرار گرفته که امکان اختلاط آب‌های شور و شیرین را با هم نمیدهد. همچنین رقت آب در ساحل کوهستانی شمالغربی است (سلماس). با وجود این که هیچگونه رود بزرگ پرآبی در آن ناحیه به دریاچه نمیریزد. علت آن جز وجود چشمه‌های آب شیرین کف دریاچه چیز دیگری نمیتواند باشد. منتهی چون در این قسمت عمق دریاچه بیشتر میباشد، نیروی چشمههای مذبور، قدرت آن را ندارند که فوران آب شیرین را به بالاتر از سطح آب بفرستند. اما در یکی از همین چشمه‌ها که در سمت جنوبی جزیره سنگی واقع در شمال «سنگ کاظم» قرار دارد در اردیبهشت ماه هر چند ثانیه آبهای شفاف از سطح آب دریاچه فوران نموده دوباره به سطح آب واژگون میگردند که از جزیره سنگ کاظم با منظره‌ای بسیار شکوهمند و زیبا دیده میشود. زیباترین کناره‌های خوش‌منظر و تماشائی دریاچه در سمت شمال‌غربی و ناحیه مصفای قراباغ قرار گرفته است.« ( صص ۲۱-۲۹)

این نوشتهها اطلاعات جامع و نمودار آبگیری دریاچه از رودخانههای چهارجانبه تا سال ۱۳۵۰ بوده است. ساختار و نموداری که از هزاره و قرن‌ها پیش پدید آمده و در سده نوزدهم میلادی جهانگردان بسیاری که از این دریاچه دیدن کرده‌اند، همین اوضاع کویرزائی و کرانههای مردابی شمال و شرق و جنوب دریاچه را خاطرنشان ساخته از فراوانی آب سواحل غربی و آبادانی دهات مجاور آن سخن‌ها راندهاند. از میان آنها آزمایشهای آلفرد هیچکاک آمریکائی و گزارشهای دقیق و پیرامون شمول مورتیس واگنر آلمانی قابل تقدیر است. نوشتههای جیمز موریه بی ارزش و افسانه.

جیمز، بیلی. فریزر، در نخستین مسافرت خود به آذربایجان در تابستان ۱۸۲۲ م. به واسطه شیوع بیماری وبا، به اتفاق کلنل مون تیت از تبریز بیرون آمده و به سوی باش قالان، مرز ایران و ترکیه رفته و گزارش سفر خود را چنین نگاشته: روز پنجم اوت، به اتفاق کلنل مون تیت برای بازدید از دریاچه شاهی ارومیه و پیرامونش، تبریز را ترک کردم. نرسیده به شرفخانه به ما آگاهی دادند که آب دریاچه در ۱۲ و ۱۴ سال گذشته خیلی کاهش یافته و سواحل دریا بیشتر به خشکی تبدیل شده است. کرانههای شورهزار و خشکیده ۵۰۰ یارد وسعت داشت. شرفخانه زمانی بندر بوده. امروز دور و بر پرنمک آن به صدها یارد میرسد. اهالی شمال شرقی دریاچه تا شرفخانه اظهار میدارند در اثر استفاده زیاد از آب رودخانه پیش از ورود به دریا کاهش کنونی پدید آمده است. ولی این علت قابل توجیه نیست. اهالی محل اعتقاد دارند که یک جانور عظیم الجثه هر چند گاهی به کنار دریا می‌آید و آبها را به کام خود می‌کشد. رودخانه آجیچای که از تبریز میگذرد، مقادیر زیادی خاک رس و شن و گیاه پوسیده در مسیر خود به کرانههای دریاچه گسترده و بستر می‌سازد. (ص ۳۲۲- ۳۲۳)

همین جهانگرد از غرب دریاچه هم گزارش دارد:

«… در بخش شمال غربی دریاچه شاهی، به فاصله ۱۵ میل از دریا، شهر سلماس در کنار رودی قرار گرفته است که به سهولت می‌توان در آن قایقرانی کرد.»

روبرت. مینان، کاپیتان ارتش بمبی و عضو انجمن شاهی آسیائی، روز اول آوریل ۱۸۳۰م. از تبریز به خسروشاه و اسکو رهسپار شده و در ادامه سفر از نخستین دیدار خود از امواج پشت در پشت دریاچه در دهخوارگان سخنها رانده است. او می‌نویسد: ۱۶میل آن سو‌تر از دهخوارگان، به دره تنگی رسیدیم: جویبارهای چندی آب‌های لجندار را آرامآرام به سوی دریاچه سرازیر میکرد. از زمین‌های دهکده خفیه چشمه‌های آب آهن‌دار میجوشید. از این دهکده در حاشیه دریاچه، سنگ‌های معروف«مرمرتبریز» تهیه میشود. بهفاصله دو میل از کرانه‌های دریاچه، در زمینهای باتلاقی و شورهزار غرب دهکده، نیزارهای وسیعی روئیده است.

دریاچه ارومیه شگفتی‌ها دارد. با این که آبهای ۱۴ رودخانه بدان می‌ریزد، ظاهرا افزایشی نشان نمیدهد. ولی کاهش آب‌های دریا مسلم و آشکار است. این دریاچه سه برابر اقیانوس نمک دارد. تبخیر آب‌ها بیش از آبگیری و ذخایر آن‌ است.

دریاچه ارومیه ۸ یا ۱۰ جزیره دارد. درختان فراوانی که در آن جزایر رشد یافتهاند. سوخت شهر تبریز و چند شهر دیگر از این جزایر تهیه میشود کالائی که کمیاب و پربهاست. از صخره‌های جزایر به ارتفاع ۴۰ پا آب فوران میکند.

نزدیک به غروب آفتاب، تاریکی و خاموشی وحشتناکی بر پهنه و پیرامون دریاچه سایه میافکند. در همین هنگام بود که قصد گردش پیاده در کرانههای دریاچه کردم، زمین زیر پایم گویی که آب‌هایش تازه فروکش کرده و هنوز نرم است. ساحل غربی دریاچه بلند و مطلوب به نظر میرسد. حاشیه شمالی آن کم عمق و مردابی است و یک نوار پهن از ماسه دریائی در ساحل شمالی بستر یافته است. در این صحرای کویر مسافر غریب چنین احساس میکند که به امداد و الهام غیبی از بحرالمیت دیدن میکند.» ( ج ۱ ص ۱۸۰ )

مورتیس. واگنر، جهانگرد دانشمند آلمانی، در جولای ۱۸۴۳ م از خوی، تسوج و شبستر به تبریز سفر کرده و در گزارش‌های خود آورده است:

«دوازده میل از زمینهای ساحل شمالشرقی دریاچه ارومیه یایر و لجنزار میباشد. از شهر تبریز مقادیر زیادی نمک به دریاچه دارد و دایرهای به وسعت ۲۰۰ میل را تبدیل به گل و لجن کرده است.» ( ج ۱ ص ۹۰)

واگنر، در مسیر سفر از تبریز به مراغه نوشته است:

«پیش از این که به معادن سنگ مرمر داش‌کسن برسیم، پانورامای دشت پرنمک سواحل دریا در منظر چشمان ما قرار گرفت. در بین داش‌کسن و بناب فقط یک رود باریک به دریاچه میریخت، دیگر هیچگونه آبی بدان وارد نمی‌شد. در موقع ترک معادن مزبور، تا آن‌جا که مقدور بود، تلاش کردم که به کرانههای آبی بحرالمیت ایران نزدیک شوم، ولی دشت نمکی و باتلاقهای آن، بیش از ۵۰ قدم اجازه حرکت به من نداد.» ( ج ۱ صص ۱۹۷- ۲۰۰)

م- واگنر، در غرب دریاچه از رودخانه‌های نازلو و شهر چایی و باراندوز ارومیه و زولاچای سلماس که از زاب بزرگ سرچشمه می‌گیرند. سخن‌ها رانده و قصد داشتند که از منطقه کردستان حکاری بازدید علمی به عمل آورد، میسیونرهای آمریکائی وابسته و مامور روسیه در ارومیه، ایشان را از این نیت بازداشتند. پنجاه سال بعد از م. واگنر، محقق آمریکایی ادوین، رایت، متولد شهر تبریز با سابقه ۱۶ سال گردش پژوهشی در آذربایجان، از خاطرات خود چنین یاد کرده است:

«در سال ۱۸۹۶ م، در دهکده خسروآباد سلماس بودم. زمین لرزه‌ای در این سرزمین پرآب اتفاق افتاد، در دهات شرق خسروآباد و- آب‌های زیرزمینی در اثر زلزله فوران کرد و از چاه‌ها و چشمه‌ها بیرون ریخت. پایه و دیوار خانه‌ها نم پس داد. بدین سبب اهالی محل موقتاً دهات را ترک کردند تا با ایجاد آب راه‌های مناسب، آب‌های گردآمده را به کانال‌ها هدایت نمایند.

(j.N.E.S- VOL:1943,3.p: 185

دو سال بعد از ادوین، رایت، استاد دانشکده مکدولن اکسفورد به نام: ر. ت. گانتر، از طرف انجمن شاهی جغرافیائی لندن ماموریت رسمی یافت که دریاچه ارومیه و پیرامومنش را بررسی علمی نماید.

گانتر با ابراز شگفتی از کاهش و افزایش آب‌های دریاچه با تعیین ۸۲ درجه فارنهایت گرما در مردادماه، اثر میزان تبخیر را بیش از آب‌های وارده می‌داند. نمک دریاچه را ۳/۵ شوری بحرالمیت می‌نگارد. او می‌نویسد: «در سال‌های اخیر ساکنان دهات کرانه‌های دریاچه در ناحیه سلماس و ارومیه از بالا آمدن آب شکایت میکردند که گاهی آب از تنورهای نان‌پزی آنان بیرون میزند و بعضی خانه‌ها و زمین‌های کشت‌شده را آب فرا میگیرد.»

(j.g- 1899p: 510.)

قبل از سال‌های انقلاب اسلامی، اهالی سلماس همه ساله از اوایل مردادماه تا بیستم آبان‌ماه، برای استفاده از آب دریا و تفریح تابستانی، به دهکده «آغ زیارت» قراباغ واقع در ۲۰ کیلومتری شهر رفته، در کنار دریا چادر می‌زدند و چند روزی در آن‌کرانه‌ها به سر می‌بردند. تاکسی‌ها اتوبوس‌ها هم تورهای روزانه داشتند. کسانی که بعد از آب‌تنی از دریا بیرون میآمدند، به محض خشک‌شدن بدنشان، ذرات رسوب نمک در پوست و موهای آنان نمایان میشد. برای شستن نمکها به حوضچه‌های آب شیرین که ۱۰۰ متر بالاتر از چادرها به عمق یک متر و کمی بیشتر کنده بودند، مراجعه نموده با یکی دو سطل آب شیرین از تن‌شان نمک زدائی میکردند.

این پدیده‌ها و پنهان آب‌ها، نیاز به تحقیق زمین‌شناسی و بررسی امور آب و آبیاری شهرهای ارومیه و سلماس دارد. درباره ارومیه اطلاعاتی ندارم، ولی مختصر مطالعاتی درباره زادگاه خود(سلماس) انجام داده‌ام که کوتاه شده آنها را درباره آب و آبیاری عرضه میدارم.

آقای ابوطالب. مهندس، پایان‌نامه دکترای خود را در دانشگاه تهران با عنوان: «منابع آب ایران از نظر توسعه اقتصادی» به قلم آورده و در سال ۱۳۴۴ به چاپ و نشر رسانیده است. در جدول شماره ۶ کتاب مذکور، ضمن ارائه آمار و آثار قسمتی از چاه‌های مهم شهرهای ایران، چاه موتوری شهر سلماس که در سال ۱۳۴۲ حفر شده، با عمق متوسط ۱۲۰ متر و سطح ایستابی ۷ متر با دبی متوسط ۷۶ لیتر در ثانیه ثبت شده است. بنا به تحقیق مولف، از حیث عمق فقط چاه‌های یزد و بندر شاهپور و سلماس به ۱۲۰ متر رسیدهاند. بالاترین دُبی چاههای ایران را شریف آباد با ۵/۹۱ لیتر در ثانیه داشته، دومین دُبی سلماس ۷۶ لیتر در ثانیه بوده است. از نظر کمترین سطح ایستابی، چاه‌های مرودشت در مقام اول بوده، اردبیل و سلماس از این لحاظ در مقام دوم میباشند. ( ص ۴۹)

وزارت آب و برق در سال‌های ۱۳۴۷ و ۱۳۴۸، برای انجام مقدمات پروژه ساختمان سد زولا، گروه مهندسان مشاور آبکاو را مامور بررسی ژئوالکتریکی آب‌های زیرزمینی سلماس کرد. در سال ۱۳۴۸ نیزهیئات دیگری را جهت شناسائی آب‌های زیرزمینی منطقه سلماس فرستاد.

در قسمتی از گزارشهای مهندسان مشاور آبکاو آمده است:

«فعالیتهای زمین‌سازی(تکتونیک) فنتج به تشکیل شرایط مناسب زمینشناسی و پرشدن فرورفتگی دره مانند از رسوبات دوران چهارم با ضخامت بالنسبه زیاد شده است. قسمت غربی منطقه رسوبی از مواد درشت از قبیل قلوه سنگ و شن و ماسههای درشت تشکیل شده است که به تدریج در جهت شرق از ابعاد آن‌ها کاسته شده و به میزان مواد ریزتر افزوده می شود.

چندین حلقه چاه در این منطقه به وسیله افراد مختلف حفر شده است. متاسفانه هیچ‌گونه اطلاعاتی در مورد آن‌ها در دست نیست.کلیه آن‌ها به صورت آرتزین میباشد. از نظرگاه هیدروئولوژی، توجیه مشخصه مهم طبقات غیر قابل نفوذ عمیقتر، امری است مشکل. چه کیفیت آب‌های زیرزمینی حاصله از چاههای کم عمق- مشابه چاههای عمیق حفر شده در این منطقه است. بدینترتیب می‌توان گفت که: رسوبات دوران چهارم در دشت سلماس دارای وضعیت مخصوصی هستند که در قسمت شرق فشرده، ولی در قسمت غرب فشرده نیستند. طبقه آبده فشرده نشده به وسیله آب رودخانههای: زولاچای، دیرعلیچای، در یک چای تغذیه شده و بدین لحاظ آب این رودخانه‌ها تاثیر مستقیم بر وضعیت هیدرولوژیکی طبقات رسوبی آبدار این قسمت دارند.» (ص ۳۳ و۳۴)

مطالعات شناسائی آب‌های زیرزمینی منطقه سلماس – اداره کل آب‌های زیرزمینی وزارت آب و برق در سال ۱۳۴۷ – بر این است که:

«… در منطقه سلماس ۱۴ حلقه چاه نیمه‌عمیق، ۸ حلقه چاه عمیق، ۱۶ حلقه چاه آرتزین وجود دارد که تخلیه سالیانه آن‌ها حدود ۵/۱۱ میلیون متر مکعب است. تعداد قنوات منطقه ۲۳ رشته است که تخلیه سالیانه آن‌ها در حدود ۲۱ میلیون مترمکعب است. بالاخره ۱۹ چشمه سار با تخلیه سالانه۷ میلیون متر مکعب در منطقه وجود دارد. جمع تخلیه سالیانه از منابع آب‌های زیززمینی به وسیله چاه‌ها و قنوات و چشمه‌ها در این منطقه، در حدود ۵/۳۹ میلیون متر مکعب می باشد.( ص۴)

گزارش آب‌های زیرزمینی

جهت جریان آب زیرزمینی در منطقه سلماس تقریباً از غرب به شرق بوده و از شمال و جنوب نیز جریان‌های مختصری وجود دارد که همگی این جریانها به دریاچه ارومیه منتهی می‌شوند.

منطقه سلماس با دشت ۱۵ کیلومتر عرض و ۳۰ کیلومتر طول، به علت داشتن رودخانههای پرآب و تغذیه جانبی از ارتفاعات آهکی و ماسه سنگی اطراف و وجود آبرفت ضخیم، اصولا از نظر آب‌های زیرزمینی بسیار غنی و جالب میباشد. به همین نظر با توجه به بهره برداری فعلی امکان استفاده بیشتر از آب‌های زیرزمینی در این منطقه وجود دارد. به خصوص که در حال حاضر مقدار زیادی از آب‌های زیرزمینی توسط آب‌ها خارج شده، به دریاچه میریزند. منابع زیرزمینی از سلماس به سوی دریاچه ارومیه غنیتر می‌شوند و یک باند نسبتاً بزرگ آرتزین در حاشیه دریاچه تشکیل میدهند.

به نظر می‌رسد این منطقه آرتزین به علت رسوبگذاری متناوب دانهریز و دانه درشت رودخانهها و سیلاب‌ها و همچنین ته‌نشین شدن مواد دانه ریز و رس در انتهای مسیل‌ها و ابتدای ورود به دریاچه، همچنین بعلت برخورد با آب شور دریاچه ارومیه به وجود آمده است.

فشار و جهت جریان آب زیرزمینی نیز در به وجود آمدن ناحیه آرتزین دخیل بوده است. تا به حال حفاری در این منطقه تا سنگ کف ادامه نیافته و بیش از ۱۲۵ متر حفاری نشده است. ولی شواهد نشان می دهد که ضخامت آبرفت باید بیش از مقدار فوق باشد. بیش از ۲۰۰ متر تخمین شده است.»

(گزارش شماره ۳۸ وزارت آب و برق،‌ص ۳۴ و ۳۵)

ادامه گزارش

«سطح برخورد به آب زیرزمینی در این منطقه بین ۴۵ درصد تا ۲۵ متر تغییر می یابد. اصولًا به علت وجود آبهای سطحی کافی به حفر چاه در این منطقه توجه چندانی نشده است. فقط در فصل تابستان و مواقع کم آبی، از آب چاه‌ها استفاده می‌شود. به علت عدم احتیاج، آب چاه‌های آرتزین این منطقه اکثرا به هدر می‌رود. ضروری است که در این مورد اقدامات لازم از قبیل گذاشتن شیر و مهار کردن آنها به عمل آید.(ص ۳۷)

در گزارش نهائی «پروژه سد زولا» آمده است:

«تحقیقاتی که برای گزارش توجیهی به عمل آمده، ثابت کرده است که در دشت سلماس دونوع طبقه آبدار وجود دارد. در مجاورت سطح زمین یک طبقه دارای آب آزاد، و در زیر آن یک سیستم طبقات آبدار تحت فشار وجود دارد. در جریان تهیه گزارش، بعضی روابط هیدروئولوژیکی مربوط به این حوزه، برای اولین بار کشف و ثابت شد که طبقه آبدارآزاد، به استثنای بخش منتهی الیه غربی، سرتاسر دوره سلماس را پوشانده است.»(ص ۲۵)

این همه ذخایر عظیم آبی و نعمت الهی از کدام منابع فیاض نصیب دشت سلماس شده است؟ این مسئله نیاز به تحقیق و تدقین دارد. به موجب معرفی‌نامه مورخ ۱۲/۱۰/۶۱ دوست فقید و همشهری‌ دانشمندم شادروان دکتر ابراهیم جعفرپور عضو هیات علمی و رئیس گروه دانشگاه تهران، این جانب اطلاعات فوق را از آرشیو وزارت آب و برق استخراج و مورد مطالعه و استفاده قرار دادم.

مطالعه کتاب «مرزهای ایران» بدین نیاز ما پاسخ میدهد و از حقایق آفرینش و دقایق نحمو آلاءربرحیم و منان آگاهمان می سازد. مهندس محمدعلی مخبر، در آن کتاب می نویسد:

«… در جنوب بلوک قتور دره، رود آلباق واقع شده که شعبه اصلی زاب بزرگ است. این دره از سه سمت محدود به کوه قوج، گردنه کاج کول و کوه سورآوا ( به ارتفاع ۳۳۳۰متر)، گردنه دشوان، گردنه برشخوران ( ۲۴۰۰ متر) می باشد. سرچشمه زاب بزرگ در این کوههای هرزی است. کوه هراویل یکی از رشته‌های مرتفع و عظیم سرحدی است که ۳۵۳۰ متر از سطح دریا بلندتر است. این کوه از گردنه برشخوران شروع و به کوه تا ولا ختم می‌شود. در جنوب آن گردنه خان سور یعنی محل نشانه مرزی ۳۶۳ است که راه بلوک شاهپور(سلماس) و چهریق ایران، به باش قلعه ترکیه از آن‌جا می‌گذرد.» ( مرزهای ایران- ص ۱۳۲)

سرچشمه زاب بزرگ در غرب سلماس در پای کوه همیشه برف هراویل همان منبع عظیم و فیاض است که به تصریح دایره المعارف بریتانیکا در ماههای سپتامبر و اکتبر مقدار ۸۴ متر مکعب و در ماه‌های پرآب آوریل و مه ۸۰۷ متر مکعب در هر ثانیه آب تخلیه می کند. این سرچشمه بی پایان و فیض رسان، در چهار جانب شمال، جنوب، شرق و غرب ایران، به چهار دریا و دریاچه معروف آبهای گوارا می رساند:

۱-رودخانه قتورخوی، از میان نشانههای مرزی ۲۸۸ و ۲۸۹ می‌گذرد، آب‌هایش را پس از دشت خوی، به رودخانه کر ملحق کرده به دریای خزر در شمال ایران می‌رساند.

۲-رودخانه معروف دجله که در جنوب ایران به خلیج فارس می ریزد، ۶۵ درصد از آب‌های خود را از زاب بزرگ دریافت میدارد.

۳- از غرب سرچشمه زاب بزرگ، افزون بر این که ۸ رودخانه فرعی به دریاچه وان سرازیر میشود، رودخانه عظیم و معروف خوشاب نیز از کوههای مرزی ایران و ترکیه سرچشمه گرفته به دریاچه وان می پیوندد.

۴- رودخانههای دیرعلی چای، در یک، زولا در سلماس- رودهای معروف نازلو، شهر چایی، باران دوز ارومیه، از جانب شرق سرچشمه زاب بزرگ نبمان یافته، از دامنه‌ کوه‌های مرزی تا کرانه‌های دریاچه ارومیه سطح زمین‌های این مناطق را به آب و آبادانی، چشمه‌ها و کاریزها و چاههای آرتزین (آب افشان) در زیرزمین‌ها پدید می‌آورند. دشت‌های سلماس و ارومیه را به « جلگه ساحلی» تبدیل میکنند.

کلنل. مون.تیت مهندس دانشگاه مدرس هند، و دو دانشمند نامی آینس ورث و هر فررسام پژوهشگران اعزامی انجمن شاهی لندن، در سفرنامههای خود دریاچه «خان‌سور» در کوهستان‌های حکاری را بررسی کرده و آن سرچشمه رفیع و وسیع را به دریاچههای کوهستانی آکرون در ایالت اوهایو تشبیه نموده و در نقشههای ترسیمی آکرونال ثبت کرده‌اند.

در سال ۱۹۴۹، دانشمند معاصر آمریکائی، کارلتون، کون مولف کتاب «تاریخ بشر» ضمن بازدید از دریاچه ارومیه، با ابراز شگفتی مرقوم میدارند دریاچه‌های نمکی که ژرفای آنها کمتر از ۳۰ متر باشد.

مهدی. مومنی در کتاب فرهنگ جغرافیائی مرقوم می‌دارند:

« … یک چاه آرتزین ممکن است روی یک جلگه ساحلی تشکیل شود. جائی که آب در میان لایههای صخره‌های خلل و فرج دار که بین دو لایه غیرقابل نفوذ به طرف دریا قرار گرفته است، فرو رود.» (ص ۲۷)

فقط در ماه‌های بهار که برفها آب می‌شود و بارانهای بهاری میبارد، موجودیت آبی خود را نشان میدهند. پس از فصل بهار در اثر کاهش آب رودخانه‌ها و تبخیرهای تابستانی، پیرامون دریاچه‌ها به مرداب و شوره زارها تبدیل می‌شود و از وسعت دریاچه میکاهد. مانند حوضه قونیه در آناطولی. اما، دریاچه ارومیه با حداکثر عمق ۱۶ متری همواره کیفیت خود را به خوبی حفظ کرده است.» ( ص۱۴)

پایداری کیفیت آبهای دریاچه ارومیه از قرن‌ها پیش به همان حالت بوده و ادامه داشته است. صد سال پیش از «کارلتون . کون ویلیام . کنت. لافتوس،» زمین‌شناس و مرزپیمای انگلیسی، در سال ۱۸۵۲ م، ضمن بازدید پژوهشی از روستای گورچین قلعه قراباغ، افزایش آبهای دریاچه را یادآوری نموده، میزان نمک موجود در هر متر مکعب را ۱۰۰ کیلوگرم تعیین کرده است. ۱۲۰ سال بعد از لفتوس، مهندسین و کارشناسان سازمان آب و برق در سلماس هم هر متر مکعب آب دریاچه را دارای ۱۰۰ کیلوگرم املاح گزارش میدهند. بنا به تصریح منابع مکتوب و مشاهدات عینی اهالی شهرستان ارومیه، در سال ۱۳۴۸ آب دریاچه چندان افزایش یافت و بالا آمد که بیشتر اسکله‌ها، پل‌ها، بنادر و چادرها و پلاژهای شهرداری به زیر آب فرو رفتند، مخصوصاً در کلمان خانه.

بر سر این همه مواهب الهی چه بلائی آمد؟

امروزه کرانههای دریاچه خالی از موج‌های آرام و آب‌های نیلگون و چشم نواز است. انعکاس شعاع آفتاب تابیده بر نمک‌زارهای پهناور، چشم‌ها را آزار میدهد و قلب‌ها را می فشارند، از هر کرانه ناله و ندا می رسد:

یادبادآن روزگاران یادباد.

علل و عوامل نابودی دریاچه ارومیه

تا سال پیروزی انقلاب اسلامی، صدور مجوز حفر چاههای عمیق و نیمه عمیق محدود بوده و شرایط مخصوصی داشت. چنان که بیشتر معروض افتاد شهر و حومه سلماس جمعاً ۱۴ حلقه چاه نیمه عمیق و ۸ حلقه چاه عمیق داشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، قاعده و قوانین پیشین رعایت نشد و کندن چاه‌های عمیق و نیمه عمیق در مزارع و باغات و دهات و مواضع دیگر به هر عنوان و هر مقدار مجوز یافت و توسعه پیدا کرد.

به منظور تهیه مدارک برای تدوین کتاب «تاریخ و جغرافیای سلماس» در اردیبهشت‌ماه ۱۳۶۳، به اداره محترم آب و آبیاری شهرستان سلماس مراجعه و از حفر تعداد چاه‌های عمیق درخواست آمار کردم. مسئولان آن اداره تعداد چاه‌های عمیق را ۲۷۰ حلقه و نیمه‌عمیق را ۱۴۵ حلقه اعلام کردند. در سال ۱۳۷۴ تعداد چاه‌های عمیق و نیمه عمیق را متجاوز از ۱۴۰۰ برآورد می‌کردند. از آن تاریخ به بعد، به مراجعات مکرر و درخواست‌های شفاهی و کتبی اینجانب هیچگونه پاسخی نداده و آماری هم ارائه نکردهاند. دکتر پرویز کردوانی، استاد گرانمایه دانشگاه تهران، در کتاب «منابع و مسائل آب در ایران» نوشته‌اند:

«چنانچه سفره آب زیرزمینی مرتفع تراز رود یا دریا شده باشد آب‌های زیرزمینی وارد آب‌های نامبرده (رودخانه و دریا) میشود.»

(ص ۱۹۵ ج ۱و۱۸۵ ج۲)

بنا به گزارش واحد آب اداره کل منابع زیرزمینی دریاچه ارومیه از سطح دریای آزاد ۱۲۲۰ متر ارتفاع دارد. ارتفاع متوسط دشت سلماس ۱۴۳۰ متر و قله کوه‌های این منطقه ۴۰۰۰ متر از سطح دریای آزاد بلندتر است. (ص ۳۲) این دشت بلند با ۵۵۰ کیلومتر مربع وسعت و دو طبقه سفره آبدار در سراسر دره سلماس، جریان آب‌های زیرزمینی‌اش به دریاچه ارومیه منتهی میشود. به گزارش رسمی اداره آب و آبیاری «منابع زیرزمینی سلماس به سمت دریاچه ارومیه غنی تر می شوند و یک باند نسبتاً بزرگ آرتزین در حاشیه دریاچه تشکیل میدهند.» (صص ۳۲-۳۵)

این همه ذخایر آبی و منابع بی‌پایان، با حفر چاههای مجاز و غیرمجاز، پروژه‌های نسنجیده، برداشت آب بیرویه و بی‌حساب از چاه‌ها، مصرف بی‌محابای آن (با سیستم موجود ۶۵ درصد اتلاف آب)، تخلیه مدام الکتروپمپ‌ها، باعث شد که سفرههای غنی زیرزمینی و فوار دسیع آرتزینهای حاشیه دریاچه به نیستی و نابودی کشانیده شود. قنات‌ها و چشمه‌ها که سالیانه ۳۰ میلیون متر مکعب آب زلال از دل زمین بیرون می ریختند، به زودی خشکیدند. چاه‌های نیمه عمیق دیگر برآورد نیاز نکرد. امروز تنها چاه‌های ژرف ر دایر است.

همین آفت و آسیب ته کشیدن آبهای زیرزمینی ناشی از حفر چاههای عمیق، کشاورزان و روستائیان شهرهای شبستر و تسوج را هم گرفتار کرده است.

احمد. سلیمی‌فرد، در کتاب «نگاهی به تاریخ و جغرافیای شبستر، تسوج و صوفیان»‌ آوردهاند:

«… برابر آمارهای موجود در اداره آبیاری شبستر، تا پایان سال ۱۳۶۸ در این منطقه ۵۸۵ حلقه چاه عمیق مورد بهره برداری قرار می‌گرفته که آب بیشتر چاه‌های عمیق هم به تدریج یکی پس از دیگری قطع می شود یا این‌که شور می‌گردد.( ص ۱۲)

مدیریت کشاورزی شهرستان شبستر، تعداد ۱۲۰ رشته قنات دایر در سال ۱۳۷۸ اعلام نموده است. در صورتی‌که در سال ۱۳۵۰ در این منطقه ۵۳۵ رشته قنات دایر بوده که به علت خشکسالی واُفت آب‌های زیرزمینی ۴۱۵ رشته قنات خشکیده است. عامل دیگر خشکیدن قنوات منطقه حفر چاه‌های عمیق در حریم قنوات است. ( ص ۲۶۴)

هر چند چاه‌های عمیق در کوتاه مدت موجب آبادنی شده و تا حدودی مسئله کم آبی را حل کرده است. ولی حفر چاه‌های عمیق هم موجب از بین رفتن کلیه قنوات آبادی‌های جلگه گردیده است. چنان که در پائین جاده صوفیان تسوج به استثنای چند روستای معدود یا هیچ قناتی دایر نمانده و به کل خشک گردیده است. (ص ۲۶۷)

استفاده بیش از اندازه معمول و مجوز صادره از اداره آبیاری از چاه‌های عمیق هم با خشکسالی‌های پنج و شش سال اخیر، سفرههای آب زیرزمینی را با کمبود آب مواجه ساخته و آب بیشتر چاههای عمیق هم یا کم شده، یا شور شده و یا به کلی قطع گردیده است. ( به خصوص وایقان) (ص ۲۶۸)

از سال ۱۳۷۵ به بعد خشکسالی و کم آبی مشکلاتی را در منطقه به وجود آورده که موجب خشکیدن بیشتردرختان مثمرو غیرمثمر در روستاهای کوهپایه و جلگه گردیده است.» (پانویس صفحه ۲۴۸) چاههای عمیق و نیمه عمیق حومه شهرستان ارومیه.

در تاریخ ۱۴/۱۰ ۸۷ ، وسیله یک مقام صلاحیتدار از سازمان آب و آبیاری شهرستان ارومیه، تعداد چاه‌های عمیق و نیمه عمیق و میزان تخلیه آب آن‌ها استعلام گردید، پاسخ دادند که: در شهر و حومه ارومیه تا آن تاریخ ۱۸۲۲۴ حلقه چاه عمیق و نیمه عمیق به حفاری و بهره‌برداری رسیده و تخلیه سالیانه آن‌ها بالغ بر ۰۰۰/۰۰۰/۶۱۴ متر مکعب می‌باشد.

در خردادماه ۱۳۸۹، آمار چاه‌های شهر ارومیه و حومه به تفکیک زیر بوده است:

۱-در بخش کشاورزی:

چاه نیمه عمیق ثبتی ( مجاز ) ۴۸۰/۱۱ حلقه

چاه نیمه عمیق غیرثبتی (بدون مجوز) ۱۴۵/۴حلقه

چاه عمیق ثبتی ۸۲۶ حلقه

۲-بخش صنعتی:

چاه نیمه عمیق صنعتی ۳۶۰ حلقه

چاه عمیق صنعتی۹۵ حلقه

۳-در بخش خانگی:

چاه عمیق شرب روستائی ۲۸۰ حلقه

چاه عمیق شرب شهری ۲۳۵ حلقه

چاه ماده ۵ شرب بهداشتی ۲۶ حلقه

جمع کل ۴۴۷/۱۷ حلقه

اگر در ۱۹۰ سال پیش روستائیان شبستر به جیمز. بیلی. فریزر اظهار می‌داشتند که گهگاهی غول عظیم الجثه‌ای به ساحل دریاچه می‌آید و آب‌ها را به کام خود می‌کشد؛ امروزه هیولای مزبور واقعیت پیداکرده، به نام چاه عمیق آب‌های دشت و دریا و شهر و روستا را به کام خود می‌کشد، گهگاه هم نمی‌شناسند چاه و چشمه و کاریز سهل است سفره حال و نوار چاه‌های آرتزین می‌بلعد سفره‌های آب زیرزمینی را از ژرفای صدمتری تا زیر تنور نان پزی روستائیان غورت می‌دهد. سرانجام کفکیرش به ته دیگ می‌خورد، جگر تشنه و خشک لب جان می‌دهد و جسدش زباله‌دان می‌شود.

پایان سخن

جائی که حفر ۵۸۵ حلقه چاه عمیق، چنان بلا و بی‌آبی و ویرانی برای مردم شبستر و حومه ایجاد کرده است. چند هزار حلقه چاه الکتروپمپ‌دار سلماس، همراه ۱۷ و ۱۸ هزار حلقه‌های عمیق و نیمه‌عمیق حومه ارومیه، خدا می‌داند چه غارتی را به بارآورده دشت دریا را ویران و نمک‌زار کرده است.



صفحه فیس بوکی :اعتراض به مجلس ایران در رد طرح نجات دریاچه اورمیه