(("انسان از حقوقي بنيادين براي داشتن آزادي، برابري و شرايط مناسب زندگي در محيط زيستي كه به او اجازه ي زندگي با حيثیت و سعادتمندانه را بدهد، برخوردار است"
اصل اول اعلاميه ي كنفرانس سازمان ملل متحد درباره ي محيط زيست 1972))
با کمی جستجو و صرف اندکی وقت می توان دریافت سابقه ی اعتراض به تغییر اکولوژی دریاچه ارومیه موضوع روزهای اخیر نبوده و بسیاری از فعالان طرفدار محیط زیست و فعالین سیاسی آذربایجان بارها اعتراض خود را به تغییر بی بازگشت شرایط این دریاچه که یکی از پدیده های مورد علاقه طرفداران محیط زیست در جهان است، ابراز کرده اند. تظاهرات 13 فروردین 1389 در جوار دریاچه ی ارومیه و بازداشت دهها تن، تظاهرات 13 فروردین 1390 در شهرهای تبریز و ارومیه و بازداشت مجدد دهها تن، و النهایه وقایع سه هفته ی اول شهریور 1390 مشتی از خروار اعتراضات روی داده در سالیان اخیر به شمار می روند. در این میان اما، آشکار شدن اسامی بخشی از بازداشت شدگان و حجم گسترده ی دستگیریها از یک سو، و ادغام و همراهی مباحث زیست محیطی-حقوق بشری در هفته های اخیر این سوال جدید را بیش از پیش جلوه داده، که اصولا رابطه ی حاکم بر این دو موضوع به طور اعم و در مورد دریاچه ی ارومیه به شکل اخص چیست و چگونه شکل می گیرد.
اعتراضاتي كه اخیرا بابت خشك شدن درياچه اروميه در آذربايجان شعله ور شده است، هويتي چندگانه داشت. بارزترین هويت آن، اولين اعتراضات زيست محيطي در تاريخ خاورميانه است كه تنها گروه هاي فعال طرفدار حفظ محيط زيست و احزاب سبز آن را رقم نزدند، بلكه علاوه بر آن ها و بسیار بیشتر از آنان، آحاد مردم با پیشرویی فعالین سیاسی آذربایجان ابتدا به اهميت چنين حادثه ی زيست محيطي پي برده و سپس آن را در حدي وسيع انعكاس دادند. این اعتراضات در عین حال نشان مي داد كه پارمترهاي سوشيودرام جامعه نیز بسيار بالاست. سوشيودرام معياري است در برخي از نظريات جامعه شناسي امروز كه با آن ميزان همبستگي گروهي در پيوستن به خواسته هايي عمومي را مي سنجند، كه با يك جرقه يا بهانه شروع به انفجار و گسترش مي كند. اتاقي را تصور كنيد كه از گاز متراكم شده، به طوري كه يك جرقه منجر به انفجار مي شود؛ اين كه آن جرقه كي زده مي شود، قابل پيش بيني و حتي جلوگيري نيست، اما براي عدم تراكم و انباشت گاز مي توان برنامه ریزی نمود. مردم ایران و ساکنین آذربایجان در چنین وضعی اند؛ يعني با چنان تراكمي از نارضايتي ها و خواسته هاي معوقه مواجهیم كه هر جرقه اي مي تواند به يك اعتراض عمومي مبدل شود. حكومت هاي ديكتاتور و حتي بسياري از سياستمداران بي سواد با راهنمايي هاي غلط اشخاص امنيتي-اطلاعاتي تصور مي كنند كه مشكل از جرقه است و مي توان جلوي آن را گرفت، ولي مشكل نه از جرقه است و نه مي توان جلوي آن را گرفت و زمان جرقه نيز نه قابل پيش بيني و نه قابل جلوگيري است. بلكه مشكل از تراكمي از خواسته ها و حقوق معوقه است که به تراكم و انفجار جامعه به بهانه يك جرقه منتهي مي شود.
جمهوری اسلامی نیز بسان دیگر حکومتهای دیکتاتور، از هر گونه اجتماع مردم به شکل سازماندهی شده یا خود جوش به شدت در هراس است و هر جرقه ای را زمینه ساز شعله ور شدن آتش زیر خاکستر و زنده شدن جنبش اجتماعی می بیند. نهادهای اطلاعاتی معتقدند نطفه هر حرکت اجتماعی را ولو غیر سیاسی باید خفه کرد و تصور می کنند چه بسا مثل دومینو با افتادن اولین مهره تا اخرین مهره بریزد. مساله ی دریاچه ی ارومیه هم مانند دیگر موضوعات اجتماعی دیگر به یک موضوع امنیتی و سیاسی تبدیل شده است و با مردمی که نگران خشک شدن دریاچه هستند مانند فعالان سیاسی برخورد میشود و رسانه های وابسته به حکومت، همچون همیشه، کشورهای خارجی را در این سلسله اعتراضات موثر و عامل اصلی این مخالفت ها می دانند .حکومت هر حرکت اعتراضی را در آذربایجان تجزیه طلبانه جلوه می دهد تا بتواند با این حرکتها با سخت ترین روشها برخورد کند. زندانهای این مناطق از بدترین استانداردهای نگهداری برخوردار هستند. اخبار نقض حقوق بشر در این مناطق به خوبی پوشش داشته نمی شود و برخوردهای داخل زندان با شدت بیشتری صورت می پذیرد.
محیط زیست و حقوق بشر
گرچه مدتهاست بشر متوجه اهميت محيط زيست در زندگي خود شده است، اما دهه هاي آخر قرن بيستم را بايد زمان اوج طرح مسائل زيست محيطي دانست. امروزه خطر بزرگي كه بشر از ناحيه ي مشكلات زيست محيطي احساس مي كند، نه تنها آرامش و امنيت زندگي او را بر هم زده، كه موجوديت او را هم در معرض تهديد و خطر قرار داده است. بنابراين، در كنار مشكلاتي كه بشر امروز دارد، فاجعه ي به هم خوردن تعادل زيست محيطي اگر نگوييم مهم ترين، يكي از مهم ترين مسائل و دغدغه هاي اوست. از اين رو به منظور حفظ و حراست از طبيعت و محيط زيست، به تدريج انديشه ي وضع قواعد و مقررات جهاني شكل گرفت و از رهگذر كنفرانس ها و سازمان هاي بين المللي تكامل يافت. در اين قواعد و مقررات، حفاظت از محيط زيست مورد تأكید قرار گرفت و معيارهاي جهاني مشتركي جهت به نظم در آوردن فعاليتهاي مرتبط با محيط زيست انجام شد. اما اقدامات در مورد محيط زيست در همين جا متوقف نشد، بلكه با مطرح شدن مسائل مربوط به حقوق بشر كه با انتشار اعلاميه ي جهاني حقوق بشر ١٩٤٨ و ميثاق هاي بين الملل ي ١٩٦٦ جايگاهي رفيع در نظام بين المللي به خود اختصاص داد مسأله ي محيط زيست نيز وارد مرحله ي تازه اي شد، تا اين كه در سال ١٩٧٢ در اعلاميه ي استكهلم بين حقوق بشر و محيط زيست رابطه و پيوندي اساسي برقرار گرديد .
در ماده ي يك اين اعلاميه آمده است: انسان از حقوقي بنيادين براي داشتن آزادي، برابري و شرايط مناسب زندگي در محيطي كه به او اجاز ه ي زندگي با حيثيت و سعادتمندانه را بدهد، برخوردار است. او رسما حفاظت و بهبود محيط زيست براي نسلهای حاضر و آينده را بر عهده دارد". پيش طرح سومين ميثاق بين المللي حقوق همبستگي ١٩٨٢، دارا بودن حق بر محيط زيست را يكي از اشكال حرمت و حيثيت انساني تلقي كرده كه مكمل حقوق بشر براي نسل حاضر و شرط تحقق آن براي نسل هاي آينده است. بر اساس ماده ي ١٥ اين پيش طرح، دولت هاي عضو متعهد مي گردند كه شرايط طبيعي حيات را دچار تغييرات نامساعدي نكنند كه به سلامت انسان و بهزيستي جمعي صدمه وارد كند . منشور جهاني طبيعت نيز اصول ١٤ تا ٢٤ خود را به نحوه ي به كار بستن و اجراي اصول مربوط به دارا بودن حق بر محيط زيست و حفاظت از آن اختصاص داده است. همچنين مواد ١ و ١٠ اعلاميه ي ريو نيز حاوي قواعدي مشابه هستند. در عمر كوتاه حقوق بين الملل محيط زيست، شاهد تصويب حجم عظيمي از اسناد بين المللي مرتبط با حفاظت از محيط زيست كره ي زمين هستيم. بيش از 1000 معاهده ي دو جانبه، 400 معاهده ي چند جانبه و متجاوز از 300 سند مصوب سازمان هاي بين الدولي، حاوي قواعد مربوط به حفاظت از محيط زيست مي باشند. همين روند رشد در حقوق داخلي كشورها نيز در رابطه با محيط زيست ملاحظه مي شود. امروزه تقريبا تمام كشورهاي دنيا، قوانين و مقرراتي را درباره ي حفاظت از محيط زيست وضع نموده اند كه اگر تمامي آنها را جمع كنيم به رقمي بالغ بر 4000 خواهد رسيد. اين دستاوردها هرچند به لحاظ اجرايي هنوز به طور كامل استقرار نيافته اند، اما نبايد اهميت آنها ناچيز جلوه داده شود، چرا كه به بهايي گزاف به دست آمده اند. بي شك، اهميت حق بر محيط زيست كه محل تلاقي دو موضوع مهم و مورد بحث محافل علمي، سياسي و حقوقي جهان، يعني "حقوق بشر" و "محیط زیست" است، بر كسي پوشيده نيست، زيرا حق بر محيط زيست به مثابه ي پيش نيازي براي ديگر حقوق بشر است، چرا كه براي بهره مند شدن انسان ها از اين حقوق، فرض بر اين است كه آنان از حداقل سلامتي و تندرستي برخوردار باشند. بدين ترتيب حق برخورداري از محيط زيست سالم را مي توان در بنيادي ترين حق شناخته شده در منشور ملل متحد، يعني حق حيات يافت.
در حال حاضر، حق بر محيط زيست توسعه يافته ترين موضوعي است كه به عنوان حقوق همبستگي(حقوق رابط بین محیط زیست و حقوق بشر) مورد بحث و تحليل قرار گرفته است. در متون و اسناد بين المللي تعريفي از حق بر محيط زيست ارائه شده است، اما مواد ١٤ و ١٥ پيش طرح سومين ميثاق بين المللي حقوق همبستگي در بيان حق بر محيط زيست مي گويد:"هر انسان و كليه ي انسانها به صورت گروهي حق دارند از محيط سالم و متعادل از نظر زيست محيطي و مساعد براي توسعه ي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و حقوقي برخوردار گردند" و "دولتهاي عضو متعهد ميگردند كه شرايط طبيعي حيات را دچار تغييرات نامساعدي ننمايند كه به سلامت انسان و بهزيستي جمعي صدمه وارد كند". از منابع حق بر محيط زيست و اسناد جهاني می توان به نمونه های زیر اشاره نمود: اعلاميه ي استكهلم؛ پيش طرح سومين ميثاق بين المللي حقوق همبستگي 1982؛ منشور جهاني طبيعت؛ اعلامیه ی ریو؛ پروتكل الحاقي به كنوانسيون آمريكايي حقوق بشر 1988؛ قطعنامه ی 94\45 مجمع عمومی سازمان ملل؛ اعلامیه ی 1989 لاهه؛ اصول مصوب كنفرانس وزراي اتحاديه ي اروپا در 25 اکتبر 1995.
با تکیه بر مصوبات بسیاری از اسناد ذکر شده حقوق فراوانی بر ساکنین یک سرزمین حائز می گردد. مشاركت در فرايند تصميم گيري هاي زيست محيطي و حق اقامه ي دعوا و جبران خسارات زيست محيطي از بارزترین این تصمیماتند. پس از آن كه مردم به اطلاعات زيست محيطي دسترسي پيدا كردند، بايد بتوانند در اتخاذ تصميمات زيست محيطي مشاركت داشته باشند. مشاركت عمومي در اتخاذ تصميمات زيست محيطي حق كساني است كه مي توانند با اظهار نظر در مورد تعيين موقعيت آينده ي محيط زيست خود مؤثر واقع شوند. در مقررات حقوق بشر و حقوق محيط زيست، حق برخورداري از جبران خسارت به گونه اي مؤثر بنيان نهاده شده است. در اسناد مختلف بين المللي بر اين نكته تأكيد شده كه انسان ها حق دارند به مراجع قضايي و اداري در امور زيست محيطي دسترسي د اشته باشند. اين حق محدود به اتباع و شهروندان يك دولت نيست. برخي از توافق هاي بين المللي، داراي الزاماتي عملي در مورد اعطاي حق دسترسي به دادرسي قضايي و اداري براي اتباع بيگانه، و به طور برابر با شهروندان خود، مي باشند. دسترسي يكسان به وسايل جبران خسارات مورد ملاحظه در حقوق داخلي، ابزاري بر اجراي اصل پرداخت توسط آلوده ساز است. همچنين اجراي يكسان حق دسترسي به وسايل جبران خسارت در حقوق داخلي نيازمند آن است كه دولت ها، موانع موجود در حيطه ي صلاحيت حقوق ملي را برطرف كنند يا با توجه به ديگر راه هاي جبران خسارات مربوط به لطمات وارده به محيط زيست، اقدامات مقتضي را به عمل آورند.
آن گونه که اشاره شد، اسناد فراواني در موضوع محيط زيست به تصويب رسيده كه اين اسناد را مي توان در دو دسته ي اسناد الزام آور و اسناد غير الزام آور طبقه بندي كرد. بر اساس حقوق بين الملل سنتي، دولتها در قلمرو خويش و منابع طبيعي موجود در آن از حاكميتي مطلق و صلاحيتي انحصاري برخوردار بودند. حال آن كه حقوق بين الملل محيط زيست ماهيتا اين اصول سنتي را به چالش كشيد، زيرا بر مبناي يافته هاي جديد، محيط زيست مرز نمي پذيرد و حيطه ي صلاحيت سرزميني دولتها را درمي نوردد. توده هاي هوا، جريان هاي اقيانوسي، رودخانه ها و گونه هاي جانداران مهاجر، همگي بدون ملاحظه ي مرزها در حال حركت و جابه جايي هستند. گرچه در ظاهر دولت ها در قلمرو خويش داراي حق حاكميت مطلق هستند، ولي نظام بين المللي متشكل از كشورهاي برابر، ترسيم كننده ي چهره اي نسبي از حاكميت كشورها است و آزادي و استقلال هر دولت را منوط به عدم تحديد و تهدید آزادي دولت هاي ديگر مي سازد. در ایران نیز قانونهایی، هر چند سست و بی ضمانت اجرایی، در این باب به تصویب رسیده اند. به عنوان مثال اصل ۵۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران حفاظت از محیط زیست را یک پدیده ی عمومی تلقی کرده و تمامی فعالیت های اقتصادی که منجر به آلودگی محیط زیست یا تخریب غیر قابل جبران می شود را ممنوع کرده است. اما آیا به واقع در جهت رعایت این اصل حرکتی انجام شده است؟
در تاریخ مبارزات ملل مختلف، منشاء اکثر قیامهای مردمی عمدتا مسائل اقتصادی، رواج تبعیض و بی عدالتی، اختناق و حاکمیت انحصاری یک قوم و یا یک اعتقاد، استبداد سیاسی و مبارزه با بیگانگان بوده است. بگونه ایکه در صفحات تاریخ مبارزات ملتهای جهان می توان هزاران مورد را در این خصوص بیان کرد. اما قیام وسیع مردمی برای دفاع از محیط زیست حتی در کشورهای اروپائی امروز که از هزینه پایین، احزاب قدرتمند سبز و نیز رسانه های بسیار شفاف برخوردارند نیز تقریبا مشاهده نمی شود. در طی ۱۵ سال گذشته بیش از ۱۵۰ هزار هکتار اراضی حاشیه ای دریاچه ارومیه به شوره زار تبدیل شده و دیگر اثری از پرندگان در این منطقه نیست. مردم منطقه به خوبی میدانند خشک شدن آب دریاچه اثرات عمیق زیست محیطی بر زندگی مردم اطراف دریاچه خواهد داشت و زندگی میلیون ها نفر تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. آنچه که در سه هفته ی اول شهریور سال 1390 در دو کلانشهر تبریز و اورمیه و دیگر شهرهای آذربایجان به وقوع پیوست قیامی کاملا منحصر بفرد دست کم در تاریخ ایران و آذربایجان محسوب می شود.
پارک ملی دریاچه اورمیه با پنج هزار کيلومتر مربع وسعت، محل حیات و تولید مثل صدها هزار پرنده از صدها گونه بومي و مهاجر و هزاران گونه از جانوران و گياهان نادري است که هم اکنون درمعرض خطر نابودي کامل قرار گرفته اند. به گفته کارشناسان، همچنین پارک ملي درياچه اروميه، یکی از نادرترين ذخيره گاههای بيوسفري 59 گانه جهان است که به عنوان بزرگترين پهنه آبي فلات ايران در تلطيف آب و هوا، تامين رطوبت لازم براي رشد و نمو گياهان و تعادل آبهاي زير زميني نقش حياتي دارد. دریاچه اورمیه منطقه ای است كه از سابقه حفاظتی بیش از ۴۰ ساله برخوردار است و در سال ۱۳۵۴ هم در یونسكو به ثبت رسید و هم به عنوان یكی از تالابهای بین المللی جهان برگزیده شد، اما این همه عنوان ملی و بین المللی نیز برای نجات این دریاچه از دست مافیای سدسازی كافی نبود. هر چند از دید حکومت ایران، کاهش بارش، افزایش حرارات و به دنبال آن تشدید تبخیر آب از عوامل اصلی خشکیدن دریاچه اورمیه محسوب می شود. این در حالی است که خانم راضیه لک مدیر زمینشناسی دریایی سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی ایران در خصوص دریاچه اورمیه چنین گفته است: در ۲۰ هزار سال گذشته خشکسالی عمدهای دریاچه اورمیه را تهدید نکرده است. وی تاکید نمود: وضعیت دریاچه اورمیه بیش از هر چیز متاثر از فعالیتهای انسانی صورت گرفته از سال ۱۳۷۷ به بعد است که عمده آنها مربوط به سد سازی در مسیر رودخانه و ذخیره آب رودها در پشت سدها بر میگردد. به عبارت دیگر، دولت اصلاحات خاتمی و دولت نئو محافظه کار احمدی نژاد هر دو کمر به قتل نگین آذربایجان بسته اند. شروع احداث بیش از 40 سد درست پس از به روی کار آمدن دولت اصلاحات، نکته ای قابل تعمق و در خور توجه و دقت فراوان است.
جنایت بین المللی
در سال ١٩٧٦ طرحي به تصويب اكثريت اعضاي كميسيون حقوق بين الملل رسيد كه به موجب ماده ي ١٩ آن چنانچه هر دولت، تعهدي را كه كل جامعه ي بين المللي براي حفظ منافع اساسي خود حياتي تلقي مي كند نقض نمايد، مرتكب جنايت بين المللي شده است. بر اساس اين ماده، نابود نمودن محيط زيست در صورتي كه اولا نقض شديد تعهد صورت گرفته باشد و ثانيا تعهد بين المللي نقض شده داراي اهميت اساسي براي حفاظت از محيط زيست باشد، جنايت بين المللي قلمداد مي شود.
حال فرض كنيم كه آلودگي ايجاد شده در سرزمين يك دولت، خسارات محسوسي براي محيط زيست ساير دولت ها يا مشتركات جهاني به دنبال نداشته باشد، حال آيا در اين مورد ميتوان اصل حاكميت سرزميني دولت را يگانه عامل تعيين سرنوشت محيط زيست كشور خود تلقي كرد؟ در ابتدا بعيد به نظر مي رسد كه بتوان مسئوليت بين المللي دولت مذكور را در قبال ديگر دولت ها، يا جامعه ي بين المللي مطرح كرد، زيرا در مورد ساير دولتها آنها متحمل خسارتي نشده اند كه بتوانند براي جبران آن طرح دعوي كنند. بنابراين بايد بحث را روي اثبات تعهد بين المللي دولت در حفظ و حمايت از محيط زيست خود متمركز كرد. در نتيجه از دو منظر مي توان اين مسأله را مورد توجه قرار داد، هر چند هر دو ارتباط نزديكي به هم دارند: يكي حق بر محيط زيست سالم به عنوان يكي از مصاديق حقوق بشر، كه در اين صورت مسئوليت بين المللي دولت در نقض حقوق انساني اتباع خود مطرح مي گردد، و ديگري محيط زيست به عنوان ميراث مشترك بشريت، قطع نظر از محل استقرار آن به لحاظ جغرافيايي.
با به خطر افتادن محيط زيست انسان، بديهي ترين و اساسي ترين حق انساني يعني حق حيات وي به مخاطره مي افتد، به همين خاطر هر دولتي بايد حيات اجتماعي را چنان سامان دهد تا تضميني براي حفظ مباني و پايه هاي طبيعي حيات باشد. از اين رو، اين مسأله كه ما در قبال نسلهاي آينده مسئول هستيم، در ابتدا متوجه دولت است و آن را ملزم مي دارد تا با اتخاذ سياستي در سطح مّلي و بين المللي اين مسئوليت را اجابت كند. اجابت حاکمیت ایران را تاکنون، و به خوبی!، می توان در لیست مطول بازداشتیهای هفته های اخیر در آذربایجان در جریان اعتراضات محیط زیستی مشاهده نمود:
"اسامی بازداشت شدگان روز 2 شهریور 90: 1ـ وحید شیخ بگلو 2ـ قادر نوروزی 3ـ عزیر پورولی 4ـمهدی حمیدی شفیق 5ـ محمد امیری 6ـ اکبر پورحسین 7ـ احمد علیزاده 8ـ مهدی مهاجری 9ـ مصطفی عوض پور 10ـ مرتضی عوض پور 11ـ موسی برزین خلیفه لو 12ـ احمد ریاضی مبارکی 13ـ فرزاد مهدوی 14ـ جلیل علمدار 15ـ محمد محمودی 16ـ محمد علیمرادی 17 ـ علی ایمانی قراملکی 18ـ علی سیرناک 19ـ یعقوب کریمی 20ـ یاسر سلمانی 21ـ یعقوب رمضانی 22ـ یوسف سلحشور 23ـ تقی سلحشور 24ـ محمود فضلی 25ـ مهدی نوری 26ـ جمشید زارعی 27ـ علی حاج ابولو 28ـ عبداله صدوقی 29ـ محمد عزیزی"
"اسامی بازداشت شدگان روزهای 12 شهریور و 18 شهریور: 1ـ اکبر شفیع اصل 2ـ پیمان قربانی 3ـ رضا بردبار 4ـ فرخ تقی لو 5ـ اصغر لطفی 6ـ وحید برزگری 7ـ الله وردی قربانی 8ـ سعید حسن زاده 9ـ نورالدین زارع پور 10ـ مسعود پیدایی 11ـ مکائیل عباسی 12ـ وحید شاهدی13ـ علیرضا نقشی 14ـ علی جبرئیل زاده 15ـ محمد محمد پور 16ـ حامد نیکنام 17ـ امیر اکبری 18ـ علی محمدی 19ـ مرتضی صباغ 20ـ عادل داناپور 21ـ رامین قلی پور 22ـ نجف خندانی 23ـ امیر بوذری 24ـ سید مرتضی موسوی پور 25ـ سیامک لندرودی 26ـ نادر عامری 27ـ بهرام فراوانی 28ـ مسعود جلیل زاده 29ـ چنگیر خرسندی 30ـ سامان جهانپور 31ـ محمد احمدی 32ـ فرمان فتحی 33ـ مهدی زارع 34ـ عبدالحسین تنها گو 35ـ یوسف اصغری شربیانی 36ـ احمد حضرتی 37ـ مهدی محمدپور 38ـ نادر نوروزی 39ـ سعید ذاکری 40ـ صابر محمد زاده 41ـ رضا صمصامی 42ـ جمال اندرز 43ـ حسین مقتدر 44ـ هادی داداش پور 45ـ کاوه رستم پور 46ـ حامد شهابی 47ـ مهدی شریف 48ـ مجید زیرک 49ـ علی اخلاقی 50ـ علی زادباقر 51ـ حسن زادباقر 52ـ ناصر فتحی 53ـ پرویز سعدیان 54ـ محسن علیشاهی 55ـ قدرت اله یوسفی 56ـ سعید شریفی 57ـ ابوالفضل بخشی پور 58ـ علیرضا حسین زاده 59ـ پیمان آتشی بناب 60ـ رضا شیری 61ـ شهریار کبیر 62ـ محمد پاشازاده 63ـ امید ابراهیم پور 64ـ محمد خبازی 65ـ اصغر احمدی زاده 66ـ میرعلی اصغر مختارپور 67ـ پیمان اسماعیلی 68ـ رضا خوش بهار 69ـ بهنام علی محمدی 70ـ وحید غلام پور گلزار 71ـ علی پور حیدر 72ـ مقصود شریفی 73ـ علی ابرلو 74ـ ستار احمدی فر 75ـ سعید ابراهیم زاده 76ـ محمد پاشازاده 77ـ مهریار قربان 78ـ محسن گلستان 79ـ ناصر نوری 80ـ بهنام چمنی 81ـ محید منافی نادارلو 82ـ حسن قنبری 83ـ محمد اسماعیلی و ..."
این قصه، سر دراز دارد؛ و پس از این مرگ امروزی، فردایمان به کاغذ بی خط خواهد رسید، کاغذ سفید، به طعم نمک.
منابع:
حق بر محیط زیست- مهدی فیروزی
هويت اعتراضات و انقلاب ها در دنياي امروز- دكتر كاوه احمدي علي آبادي
دریاچه ارومیه، هویت از دست رفته- فریبا داوودی مهاجر
قیام پنجم شهریور آذربایجان، نخستین قیام زیست محیطی تاریخ ایران و خاورمیانه- فرزاد صمدلی
http://azoh.info/