سالها قبل تاوان ایجاد دمکراسی که به معنای واقعی کلمه حکومت مردم و یا دخالت مردم در حکومت را ستارخان ها و باقرخان های بپا خواسته از آذربایجان پرداختند و امروز میهمان ناخوانده ( استعمار ) والاتر از صاحبخانه ( ملت آذربایجان ) دست به نابودی این خاک و ملت آن برده است ،یعنی قلب تپنده آن ،یعنی دریاچه اورمیه .
بلی این بار سخن از پارلمان ملی است و نماینده مزدور شوونیسم و نمایندگان بی لیاقت و نادان و کرایه ای .مجلسی فرمایشی که در آن چوب حراج به زندگی ملت آذربایجان زده شد و از منافع حاصل از خشک شدن دریاچه اورمیه سخن رانده شد و پروژه اجباری کوچ ملت آذربایجان کلید خورد و طرح دو فوریتی نجات دریاچه اورمیه را رد و در لابه لای لوایح گرد و خاکی بدین سان بایگانی شد.آری نه تنها امروز در جریان سیاست کثیف و ناجوانمردانه خشکاندن دریاچه اورمیه و کوچاندن اجباری این ملت و نه تنها یک سال بعد در جریان فحاشی و توهین ملتی نژاد پرست ،در حواشی بازی تیم های تراختورسازی و پیروزی تهران و نیز 5 سال قبل در جریان توهین روزنامه رسمی دولت ( ایران ) به ملت ترک آذربایجان و نیز در تمام روزهای جک و جک بازار و نه تنها در تمامی این سالهای غارت و چپاول و ارزش زدایی ،بلکه در لحظه به لحظه تاریخ این 90 سال زیر سایه استعمار ،نیاز ملزم و ضروری به وجود دولت ملی آذربایجان که در این میان حامی حق و حقوق از دست رفته و دست وجودی این ملت در برابر این نابرابری ها و بی عدالتی ها باشد.
سالهاست که بغض گره گشته در گلوی دانش آموزان بی زبان ، کارگران بی کارخانه ، بازاریان و کسبه ی بی اقتصاد ، کارمندان بی بنیه و ملت چپاول شده و حتی جانداران آبزی و پرندگان و احشام این خاک نهفته گشته ولی باید آگاه بود که از امروز به بعد اگر این بغض نشکست دیگر مجال نفسی نخواهد بود.
چون روزی که می توان دوباره زنده گشت و زنده بود و روزی که می توان مُرد و در ابدیت فرو رفت امروز است امروز ...
ماجمعی از فعالین ملی دانشگاه آزاد اسلامی شبستر این حرکت راسیسمی و استعماری مجلس ایران را محکوم و اخطار می دهیم که هر گونه اسرار و پافشاری در این امر با جوابی سنگین و دندان شکن از سوی ملت آذربایجان رو در رو خواهد گشت و با فراخوانی تمامی اقشار از شهرها و استان های آذربایجان ،با حضور در داربی تراختورسازی و شهرداری اعتراض خود را نسبت به این حرکت مجلس و دولت و مسئولین ذی ربط آن اعلام دارند.