ماشین سرکوب فاشیسم دوباره در آذربایجان به کار افتاد. دیروز تجمع مسالمت آمیز اورمیه و تبریز با مشت آهنین پاسخ داده شد. دیروز حامیان دریاچه اورمیه سرکوب شدند.
دیروز آنان که سکوت مرموز را شکستند و نجات دریاچه شان را فریاد زدند با ضربات ناجوانمردانه باتوم مواجه شدند. دیروز آنان که فریاد حق طلبی سر دادند با گلوله پاسخ داده شدند. دیروز همسنگران ما در خون خود غلطیدند. دیروز ارومیه و تبریز نشان دادند هنوز زنده اند و سرود زنده ماندن را سر خواهند داد اگرچه اولادشان در خونش بغلطد. دیروز قیامی دیگر بود. دیروز قیامی از جنس آذربایجان بود. بار دیگر سرکوبگران سر تعظیم در برابر شجاعت و عظم راسخ آذربایجانی فردآوردند.
اما افسوس هنوز سکوت در دیار ما حکومتگری می کند. افسوس هنوز دست یاریمان به کمک برادنمان نمی آید. افسوس هنوز تبریز و اورمو تنها هستند. افسوس دیار ساوالان هنوز نظاره گر است. هنوز ساوالان نغریده و دل آتشفشانیش هنوز فوران نکرده. چرا؟ چرا امروز نگین آبیمان در انتظار مرگ هست باید ساکت ماند؟ چرا امروز که همسنگرانمان در اورمو و تبریز زیر باتوم و چماق مزدوران است باید سکوت کرد؟ چرا امروز که مادرمان داغدار است باید نظاره گر بود؟ چرا امروز که برادرمان به شهادت رسید باید نخروشید؟ چرا امروز که چشمها به دیار اردبیل و فرزندان شجاعش دوخته شده باید نشست؟ منتظر چه هستیم؟ آیا روزی بهتر از امروز برای همصداییمان با تبریز و اورمو؟ آیا روزی بهتر از امروز برای تجدید پیمانمان با ملت آذربایجان؟
ما همچنان منتظریم تا بار دیگر حقانیت آذربایجان را فریاد بزنیم؛ بار دیگر آتشفشان ساوالان را به حرکت در آوریم؛ بار دیگر همپیمان شویم با جوانان آذربایجان؛ بار دیگر همراه باشیم با دیگر شهرهای آذربایجان؛ بار دیگر همچون جوانان اورمو و تبریز در صحنه مبارزه باشیم و شجاعت خود را به نمایش بگذاریم؛ بار دیگر فرصت مبارزه داشته باشیم؛ بار دیگر حادثه ساز و تاریخ ساز شویم و بار دیگر خردادی دیگر رقم زنیم. امروز ترس محلی از اعراب ندارد. باید برخیزیم اگرچه این برخاستن به قیمت جانمان باشد. خرسندیم اگر تاریخ را با خونمان بنویسیم.
ما دانشجویان دانشگاههای اردبیل همچنان منتظر اقدام عملی فعالین شهرمان در برگزاری تجمع در دیار ساوالان هستیم. امیدواریم فعالین شهرمان نیز برای قیامی از جنس آذربایجان آماده باشند.
گونئی آذربایجان اؤیرنجیلری
دانشگاههای اردبیل