۱۳۹۱ تیر ۸, پنجشنبه

سالی که نکوست از بهارش پیداست ــ بيزيم يول


تك توران : ایران در سال 91 با شعار و پیام رهبر این کشور با عنوان سال سرمایه ی ایرانی و تولید ملی پا به سال جدید گذاشت که سالی پر تلاطم برای ایشان پیش بینی می توان کرد. سالی که از لحاظ چشم انداز اقتصادی پایه های لرزانش را از دبر کرد در بودجه سال جاری که بصورت غیر معمول در ماه دوم سال نود و یک به مجلس ارائه شد تا گرانی ها در اصلی ترین و ابتدایی ترین اجناس سبد کالایی شهروندان و غیره می توان حس  کرد وجود بحران در سیستم حکومتی را حدس زد.
جمهوری اسلامی از بدو تاسیس همواره یاری وفادار و متحدی سیاسی و اقتصادی به نام بحران داشته که برخلاف عنوانی سهمگین برای دیگر کشورها ناجی روزها و سالهای نسبتا زیادی و نقابی برای مدیریت کلان جمهوری اسلامی بشمار آمده است، و توانسته تا حد نهایت از این واژه چهار حرفی (بحران) بطور یقین بیش از هر کشور و مدیرانی استفاده و یا سو استفاده کند و مدیرانی در این فضای ملتهب به پروراند که به مدیران بحران نامیده گردند، اما نه مدیرانی که بتوانند بحران را به حالت عادی تبدیل کرده و موجبات ثبات مملکت و منطقه و حتی فرا منطقه ای را ایجاد کنند بلکه تحصص این عده در ایجاد بحران و عدم ثبات در منطقه و به تاثیر آن در فرا منطقه و درون کشور بوده است که بدون اغماض در این تحصص از تمامی رقبای خود دارای مهارتی محسوستر هستند. بحرانها انواعی با عناوین بحرانهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و..دارند
منبع تمامی بحرانهای بوجود آورده شده تماما یک سرنخ داشته و آن بحران یقینا عنوانی سیاسی دارد، سیاست همانگونه که در پیشرفت و سلطه نقشی اساسی را ایفا می کند قدرت این را نیز دارد که نقشی منفی و متزلزل را ایفا کرده و اقتصاد ، اجتماع و..را به تسخیر و تاثیر خود گرفتار سازد،و حقیقتا دادند لقبی با عنوان ارباب علوم به علم سیاست از طرف عالمین کاملا بجا به نظر می رسد،
جمهوری اسلامی با کمک گیری از این بحرانهایی که اکثرا مولدشان خودش بوده توانسته اشتغال زایی فکری در منطقه برای رقبا و پوششی برای ضعفهای خود در داخل ایجاد کند و همچنین هاله ای برای استتار اهداف جهان خواری که در بدو تاسیس خود در درون مایه ی اهداف ایدولوژیکی اش قرار داده ایجاد کرده باشد. اما با تغییرات اساسی که در منطقه خاور میانه  بوجود آمد و نزدیک شدن آمریکا و غرب به مرزهای شرقی و غربی کشور و نبود تضمینی برای حیاتش موجب گردیده تا بدنبال بوجود آوردن تضمینی برای بقا و ابزاری برای فشار و اقتدار در منطقه باشد و چه تضمینی و ابزاری بهتر از بمب اتمی که پی ریزی تاسیساتی آن نیز از زمان رژیم سابق ریخته شده بود.
و اینک این ابزار تضمین خود موجب بحرانی به مراتب جدی تر و خطرناکتر از تمامی بحرانهای بوجود آمده ی پیشین کرده است ،بحرانی که این بار نه تعمدی بلکه بصورت کاملا ضروری و حیاتی به نظر می رسد، و به نوعی خط قرمز غرب مخصوصا آمریکا و اسرائیل به حساب می آید و در مرحله کاملا حساسی رسیده و می توان سال نودویک را سال سرنوشت موضوع هسته ای ایران دانست، چرا که به گفته ی کارشناسان سازمان انرژی هسته ای ایران کمتر از یک سال تا تولید بمب اتمی فاصله دارد و این در حالیست که حاکمان ایران تمام تمرکز اقتصادی سیاسی خود را صرف پیشرفت و سرعتمند شدن تهیه ی این ابزار تضمین کرده اند و در صدد دستیابی بلا منازع به این مهم هستند، دو طرف تا جایی که قدرت دیپلماسی و ابزار فشار در اختیار دارند بر مواضع خود ثبات قدم به نظر می رسند و این یعنی گره در مزاکرات 1+5
از طرفی فشار اقتصادی ناشی از تحریمها کشور را به راهی بی بازگشت انداخته که نشاندن در پشت میز قمار و انتحاب یکی از دو راه:یکی تسلیم به غرب که چون مشکلات جمهوری اسلامی با غرب تنها بر سر موضوع هسته ای نمی  باشد و مشکلات بنیادی و ریشه ای موجودییت نظام را شامل می شود تقریبا راهی نیست که حاکمان ایران آن را انتخاب کنند پس می ماند انتخاب راه دوم که ادامه غنی سازی و پیش به سوی دست یابی به بمب اتمی خواهد بود چرا که اندک امیدی بعد از دستیابی به کلاهک هسته ای برای بقا و حتی قدرت یکه تاز منطقه ای بودن حاکمان ایران را وادار می سازد این قمار را بازی کرده و این راه را انتخاب کنند.
انسان همواره موجودیست فطرتا قدرت طلب و هرگاه اهرمهایی برای جلوگیری و کنترل این حس طبیعی وجود نداشته باشد و تا حدودی خود سریت در انسان حاکم باشد احتمال اینکه انسان به صورت بیرویه و تکرو به سمت کسب قدرت برود زیاد است که عشیره ای زندگی کردن و یا بمانند قانون برترییت جنگلی زیستن از جمله ی نا هنجاریهای این حس است، دو راه متداول برای کنترل خود سرییت در سردمداران کشورهای مختلف وجود دارد که پیگیران هر کدام از این دو راه عدم تکرویها را در بین حاکمان آن نظام موجب می گردد که این دو راه عبارتند از حکومت قانون بر جامعه و حکومت منسجم تحت حاکمییت کاریزماتیکی و تا حدی دیکتاتوری که یکی چهره ی مناسب و دموکراتیک حاکمیت عموم بر عموم است و دیگری چهره ی نامناسب شخص بر عموم، اما به هر حال موانعیست بر سر خود سریها در اداره ی کشور، در ایران چون سیستم حکومتی نه بطور واضح و سریع دیکتاتوریست و نه استانداردهای یک حکومت دموکراتیک را دارد فلذا اهرمهای کنترل خود سرییت در ایران یا نا کافی بوده و یا کلا نبوده که موجب بوجود آمدن مدیرانی هر کدام به قدرت ریس جمهور و حتی رهبری که آشفتگی را در اداره ی کشور موجب گشته و بحران مدیریتی(البته مدیرانی مدبر که اهداف ملی آنها بر اهداف شخصی آنها بچربد) این بار بجای مدیریت بحران خود را نمایان کرده است ، و افزون کرده مشکلی اساسی را بر دیگر مشکلات این کشور.
جمهوری اسلامی امروز در تنگنایی قرار گرفته که تا به امروز چنین آشفته حال و دست و پا بسته نبوده ،تحریم نفت ایران که علاوه بر تاثیرات بسیار مهم مادی و اقتصادی که در بر خواهد داشت تاثیرات روانی مخربی نیز بر سیستم امنیتی و اداری کشور خواهد گذاشت، نبود هیچ متحدی با استوار بنابه گفته ی خود مسئولین در منطقه و جهان از طرفی و متزلزل بودن تنها نزدیکان در منطقه و بسته شدن جبهه های جنگ در برون مرزی  و افزایش باز شدن جبهه های جنگ در درون مرزی باعث نابسامانی در درون کشور و نا امنی از خارج کشورحاکمان وقت جمهوری اسلامی را به سوی پرتگاهی بسا نزدیک می کشاند و اوج این فشارها را می توان چند ماه دیگر بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا براحتی تصور کرد انتخاباتی که کاندیداتورهای آن صحبت از حمله به ایران و افزایش کمر شکن تحریمها علیه ایران از شعارهای این دوره انتخاباتشان بوده است . هنوز هیچ کدام از این تصوراتها و پیش بینی ها عملا به مرحله ی اجرا نرسیده که کشور با تورم بالای اقتصادی روبرو شده و با عملیاتی کردن تحریمهای دیگر و.. می توان حدس زد که تورم پیش رو به چندین برابر افزایش یابد.
خلاصه سال جاری سختترین سال عمر جمهوری اسلامی خواهد بود حتی سخت تر از دوران جنگ با عراق، و حتی خطر ورشکستگی اقتصادی را نیز در بر خواهد داشت. و احتمال اتمی شدن ایران تحت هر شرایطی بجز حمله به ایران که آب سردی بر خاکستر نیمه جان رژیم خواهد شد و می توان تنها راهی دانست که جلوگیری خواهد کرد از احتمال اتمی شدن ایران.