۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۰, یکشنبه

اندر بحث هویت ، ملت ، ملیت و غیره ــ انتقادی از برخی از نویسندگان ــ ياشار گؤنئيلي


تك توران : درروزگاری که فکر می کنیم حرکت ملی آزربایجان حداقل بیست و چند سالی است که بعد از فضای خفقان جنگ ایران و عراق وارد فاز جدید مبارزاتی شده است شنیدن برخی سازهای مخالف آنهم در موضوعات ریشه ای مثل بحث هویت ، واقعاً باعث آزار گوش است . شاید هم چنین نباشد شاید هم در این خصوص از ابتدای امر قصور داشته ایم و کمتر وارد چنین بحثهایی در بین خود شده ایم .
مقاله های نوشته شده اخیر در مورد مسائل هویت ملی ، ملت ، بحث آذری !! و تورک علی الخصوص در مورد مقاله های سرکار خانم لیلا مجتهدی و جناب آقای مئهران باهارلی مرا بر این داشت تا من هم سازی کوک کرده و حرف دل خود و در واقع درد دلم را از نوع برخوردها برزبان آورم .
باید بگویم که در این نوشته بیشتر وارد بحث اختصاصی نگرش ملت و ملیت و مخلفات نخواهم شد و بحث در این مورد را اختصاراً باز می کنم و مابقی را به علمای دهر و حضرات وامی گذارم . بلکه بیشتر ناراحتی خود را از نوشته ، مختص حاشیه مقاله های دو طرف خواهم کرد .
با نهایت احترام به دوستان اگر از بقال سر محلمان بپرسید که هویت تو چیست بی گمان خواهد گفت من ، تورک آزربایجانی هستم . فارغ از بحث سنگین و تخصصی در این مقال باید بگویم که علی رغم نزدیک به 90 سال اجرای سیاستهای آسیملاسیون فرهنگی حاکمیت فارس مرکزی در آزربایجان جنوبی ذهنیت ملتمان ( کوتله و کسانی که نصیب کمتری از سیستم آموزشی حاکمیت راسیسم فارس برده اند ) کمتر دچار تغییر نوع بروز هویت ملی آنها ( از لحاظ ائتنیکی ) شده است . بلکه چیزی که در فرآیند آسیملاسیون بوجود آمده است بیشتر بحران هویت ( وطنی ) است . بحران از این بابت که ملت خود را از لحاظ ائتنیکی تورک ولی از لحاظ وطنی سر برزخ ایران و آزربایجانی حس کرده است . بحران از این بابت که ملت زبانش را تورکی می داند اما نمی داند که چرا زبانش باید قدغن باشد . ( توضیح اینکه بحث در مورد مسائلی همچون واژه دروغین آذری و هویتهای جداگانه متاسفانه بیشتر در مورد افراد به اصطلاح روشنفکر و تحصیلکرده آذربایجانی جریان داشته تا کوتله).

البته خوشبختانه در جندین سال اخیر با قدرت گیری حرکت ملی آزربایجان و فعالیت فعالین ملی ، پروژه آسیملاسیون فرهنگی تا حدود بسیار زیادی شکست خورده و امیدواریم که در آینده ای نزدیک با گسترش آگاهی ملی در بین عموم ملتمان t بحران هویت تماماً جای خود را به کسب دوباره هویت ملی آنها خواهد داد و این نتیجه ای نخواهد داشت جز آزادی و رهایی وطنمان آزربایجان از چنگال راسیست اشغالگر فارس .

لذا با این تفاصیل می توان گفت که هویت ملی آزربایجانی ها ملتاً تورک و از لحاظ وطنی آزربایجانی است . جدایی این دو و تک تک تلفظ کردن آنها به هیچ وجه درست نمی نماید . یعنی ما ملت تورک آزربایجان هستیم. ابراز هویت یکجایی کلمه تورک و آزربایجان نیز به معنای جدایی تورکان جهان از همدیگر نمی تواند تلقی شود .
چیزی که این وسط برخی را دچار اشتباه می کند استفاده از واژه ملیت است ، ملیت کلمه ای است که اگر بگویم از بیخ این واژه را قبول ندارم لابد باید توضیح بیشتری بدهم که در این مقال نمی گنجد و بی گمان مورد هجوم تیرهای افراد باسواد قرار خواهم گرفت . لذا بحث در مورد ملیت را به نوشته ای دیگر وا می گذارم .
حال سر اصل درد دلی که دارم می روم درد دلی از سرکار خانم مجتهدی و جناب آقای مهران باهارلی .ابتدا از خانم لیلا مجتهدی شروع می کنم .
باید بگویم که در برخی از مسائل ( نه علمی ) به خانم مجتهدی حق می دهم و در برخی دیگر نیز به عنوان یک فعال ملی بسیار از ایشان دلخور شدم . درد دل ایشان از عدم چاپ مقاله هایشان در سایتهای ملی هرجند که بنده نظریات ایشان را با تمام احترامی که قائلم درست نمی دانم اما این درد دل را درست می دانم . متاسفانه برخی سایتهای ملی در این خصوص عدالت را رعایت نمی کنند . این مساله ای است که من نیز بارها به آن اذعان داشته ام . سایتهای محترم ملی باید بدانند که وقتی مقاله ای از طرفی مقابل چاپ می کنند به نا بر اصول اولیه دمکراسی موظف به چاپ کردن مقاله طرف مقابل هستند مگر اینکه نظر هیچ کدام از طرفین را قرار ندهند و یا اینکه اگر مخالف نظر طرفی هستند ، ذیل نوشته ایشان اشاره داشته باشند که سایت فلان مخالف نظر مثلا فلان شخص است .

در مورد هجومهای شخصیتی و کامنتهایی که در فیسبوک و غیره آنچنانکه خانم مجتهدی اشاره می کنند اگر چنین باشد واقعا بسیار بد و ناراحت کننده و بدور از فرهنگ غنی آزربایجانی است .
این موارد به کنار اما یک دلخوری شدیدی که از خانم مجتهدی و برخی از همفکران ایشان داشتم اینست که ایشان به هیچ وجه نباید نوشته ای مسئله دار و اینچنینی را به زبان فارسی آنهم در سایتی پان ایرانیست و آتنی آزربایجانی قرار می دادند این کار مصداق عملی ضربه زنی به حرکت ملی آزربایجان و خدشه دار کردن روح ملی در حرکت است چرا که اتهاماتی که ایشان به جناب مئهران باهارلی می زنند تا حدودی غیر واقعی و بدور از انصاف است .
بنده از لحاظ نظری نوشته های جناب مئهران باهارلی را مغایر با هویت تورک آزربایجانی t آزربایجانیها نمی دانم هر چند که ایشان هویت تورکی را از بابت نظریه ملت تاکید بیشتر دارند . دفاع از سایر ملتهای تورک ساکن در جغرافیای ایران نام امروزی هم نمی تواند به معنای تلقین کردن هویت جعلی ( ایران تورک وطنی ) به حساب بیاید حداقل برداشت بنده این چنین است اگر من اشتباه می کنم جناب آقای باهارلی می توانند توضیح دهند . به نظرم جناب مهران باهارلی یک تورکچی و تورانچی هستند در مورد نوع شکل گیری توران توصیه میکنم نوشته حقیر به مضمون (آزربايجانچيليق ، تورانچيليق و ايران توركلري!) را مطالعه بفرمایید .
به نظرم که خود را یک آزربایجانی ( از لحاظ تشکیل دولت ملی در جغرافیای آزربایجان ) و تورانچی می دانم معتقد به چنین تورانی هستم . تنها راه رسیدن به اتحادیه تورکان جهان را هم همین می دانم .
همچنین استفاده از اتهاماتی همچون شبکه فلان ، پان تورکیسم و نژادپرست خواندن !! تورانچی ها و فعالین ملی آزربایجان از طرف خانم محترمی همچون شما سرکار خانم مجتهدی که عضوی از انجمن  قلم آزربایجان جنوبی در تبعید هستید جای بسی تاسف است اگر شما مهران باهارلی ها را برای حمایت و دفاع از ملتهای تورک من جمله ملت تورک آزربایجان جنوبی در مقابل دشمن راسیستی همچون جمهوری اسلامی با تفکر پان ایرانیستی ــ پان فارسی ، نژادپرست میدانید و یا اینکه نوشته ها و دفاعیات ایشان از مرزهای آزربایجان جنوبی با کوردها را معیاری از فاشیست بودن می دانید لطف کنید نام امثال مرا نیز جزء دفتر سیاه فاشیستی خود قرار دهید. فراموش نکنید که شما به علت عدم اعتراضتان به نقشه جعلی کنگره ملیتها برای ایران فدرال هنوز یک عذرخواهی به ملت شریف آزربایجان بدهکار هستید .
یاشار گؤنئیلی
آزربایجان جنوبی    تبریز
9/2/1391