تک توران : وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما
کافریست رنجیدن
اخیرا مطلبی تحت
عنوان "واژه آذری و عوام فریبی شبکهی مهران بهارلی" به قلم یکی از
نویسندگان "انجمن قلم آذربایجان جنوبی (ایران) در تبعید" در سایت
"ایران گلوبال" و چند سایت دیگر منتشر گردیده و نویسنده محترم به بهانه
دفاع از مقاله محقق زحمتکش جناب آقای دکتر محمدزاده صدیق تحت عنوان "در مورد
اتیمولوژی واژههای آذر و آذری" به "شبکه مهران بهارلی" و در کنار
آن به مجله "وارلیق" و همکاران آن، از جمله بنده حمله کرده و از جملاتی
استفاده نموده که هرگز شایسته یک نویسنده و عضو انجمن قلم نمیباشد.
به همین دلیل،
لازم دیدم تا برای آگاهی نویسنده محترم و روشن شدن اذهان آن عده از خوانندگانی که
شاید آشنایی کافی با مجله وارلیق و نویسندگان آن ندارند، توضیحات کوتاهی ارائه
کنم.
از آنجایی که
نویسنده محترم، نوشتار خود را به زبان فارسی تحریر نموده و ظاهراً تسلط چندانی به
زبان نوشتاری ترکی ندارند و ممکن است در درک جملات ترکی دچار سوءتفاهم گردند،
لاجرم بنده نیز توضیحات خود را به فارسی تقدیم میکنم. اگرچه معتقدم که اینگونه
مسائل باید به زبان ترکی مطرح گردد.
ابتدا باید به
عرض نویسنده محترم که به جای اصل موضوع یعنی "واژههای آذر و آذری"،
بیشتر بر مسائل حاشیهای تاکید کرده برسانم که اتیمولوژی کلمات و یا ریشهشناسی
واژهها، یکی از حساسترین و دشوارترین شاخههای علم زبانشناسی است و کمتر
زبانشناسی ترجیح میدهد تا گام در این سنگلاخ بگذارد. زیرا برای ریشهیابی کلمات
به ویژه کلمات ترکی، نه تنها تسلط بر ترکی اولیه، ترکی قدیم، ترکی میانه و تمامی
لهجههای معاصر ترکی ضروری است، بلکه دانستن زبانهایی مانند سانسکریت، چینی، سغدی،
مغولی، پهلوی و غیره که به نوعی با زبان ترکی در ارتباط بودهاند نیز از شروط اصلی
میباشد. و چون تسلط بر تمامی این زبانها توسط یک فرد امکانپذیر نیست، بنابراین
اتیمولوژی زبان ترکی یک کار دستهجمعی متشکل از تورکوژیستهای مجرب میطلبد.
هدف از این توضیح
کوتاه، این است که مقاله جناب آقای دکتر محمدزاده صدیق در مورد اتیمولوژی کلمات
"آذر" و "آذری" نتیجه تحقیقات شخصی ایشان است که اگرچه از
نظر علم اتیمولوژی زبان ترکی قابل اثبات نیست، ولی میتواند از سوی زبانشناسان
مورد بحث و بررسی قرار گیرد تا شاید، مردم ستمدیده ترک از القابی که هر از چند
گاهی بر او نسبت داده میشود برای همیشه رهایی یابد.
با توجه به آنچه
گفته شد، اصرار نویسنده محترم بر صحت مطالب این مقاله و خائن و جاهل شمردن منتقدین
آن، کاری بدور از اخلاق علمی و فرهنگی است و با توجه به شناختی که بنده از آقای دکتر
محمدزاده صدیق دارم، مطمئنا ایشان نیز در صورت خواندن نوشتار مذکور از دفاع غیر
علمی نویسنده آزردهخاطر خواهند شد.
نویسنده محترم در
بخشی از نوشتار خود که عنوان "شبکه مهران بهارلی" را بر آن انتخاب کرده،
مینویسد:
"این شبکه
از طریق چند تن از نویسندگان ترکیست و ایرانگرای آذربایجانی بنیان گزارده شده
است. از مضمون نوشتههایی که شبکه چاپ میکند معلوم میشود که بعضی از اعضای شبکه
از نویسندگان زبده در مورد مسائل ترکان ایران هستند و چند تن آنان با نشریه وارلیق
نیز همکاری داشته اند. "
نویسنده در جای
دیگری مینویسد:
"البته این
شخص تنها عضو ساکن ترکیه نیست، چند نفر دیگر نیز از جمله یکی از همکاران نزدیک
نشریه وارلیق از ترکیه به شبکه پیوسته اند. "
نویسنده سپس به
معرفی "شبکه" پرداخته و چنین مینویسد:
"شبکهی
بهارلی ایران را ملک همیشگی و ازلی ابدی ترکها میداند. بر این اساس، به شدت بر
علیه هرگونه آلترناتیوی که در این نگرش ذات گرایانه خدشهای وارد کند مبارزه میکند.
و اینجاست که دشمنیاش با آذربایجان مشخص میشود. بسیاری از آذربایجانیها، ترکها
و آذریها، آذربایجان را وطن ملی خودشان میشناسند. برای درهم شکستن این گونه نگرش
به آذربایجان، شبکه دست به هرگونه ریاکاری و عوام فریبی میزند تا ایمان و ایماژ
فعالین نسبت به آذربایجان را مخدوش کند و زیر سوال ببرد."
باید عرض کنم که
قصد بنده از نوشتن توضیحات، دفاع از مجله وزین "وارلیق" و یا شناساندن
آن به نویسنده مقاله نیست. زیرا بدون شک، اظهارنظری اینگونه در مورد مجله
"وارلیق" و نویسندگان آن که در طول 30 سال گذشته با استقلال فکری و عملی
کامل و بدون وابستگی به هیچ دولت، گروه و یا تشکیلاتی خدمات بزرگی به زبان و فرهنگ
ترک انجام داده، اگر مغرضانه نباشد، جاهلانه است. ظاهرا نویسنده محترم چنان از
حیطه زبان و فرهنگ ترکی بدور مانده که از جایگاه مجله "وارلیق" کاملا بیاطلاع
میباشد. این مجله، محصول تلاشهای شبانهروزی کسانی است که در سختترین شرایط و
بدون هیچ چشمداشتی جان و مال و عمر خود را وقف خدمت به زبان و فرهنگ ترک کردهاند.
و برعکس آنچه که نویسنده آگاهانه یا ناآگاهانه بر آن اصرار میکند، مهمترین ویژگی
مجله "وارلیق" و نویسندگان آن، استقلال عمل و عدم وابستگی آن به گروهها،
شبکهها و جریانات مختلف است. مجلهای که در طول 30 به یک مکتب تورکولوژی و ادبی
تبدیل گردیده، چگونه میتواند با به اصطلاح شبکهای که به احتمال زیاد ساخته و
پرداخته ذهن نویسنده بوده و وجود خارجی ندارد، همکاری نماید.
مجله
"وارلیق" در شرایطی منتشر گردید که نام تاریخی و واقعی زبان ترکی تحت
تاثیر تبلیغات رژیم پهلوی و نیز پروپاگاند شوروی "آذری"،
"آذربایجان دیلی" و "آذربایجانجا" خوانده میشد. نویسندگان
مجله در طول این سالها تلاش کردند تا ضمن احیای نام و هویت ترکی، تاکید کنند که
"آذربایجان" نام سرزمین ترکان است و "ترک" نام ملت بزرگی است
که در این سرزمین و در جغرافیای وسیعی از ایران و دیگر نقاط جهان زندگی میکند و نام
زبان نیز برگرفته از نام قوم و ملت است نه نام سرزمین.
حال نویسنده
محترم که در پاراگراف مذکور "آذربایجانیها، ترکها و آذریها" را جدا
از هم دانسته و از الفبای قومشناسی و زبانشناسی کمترین اطلاعی ندارد، چگونه میتواند
نویسندگان مجله "وارلیق" را به دشمنی با آذربایجان متهم سازد. شاید
اشاره به این نکته خالی از لطف نباشد که اصطلاحات "آذربایجان شمالی و
جنوبی" به معنی امروزی نیز برای اولین بار در مجله "وارلیق" بکار
رفته است.
متاسفانه وضعیت
نویسنده محترم که در کشوری پیشرفته زندگی میکند و همه شرایط برای یادگیری تحلیل
علمی کاملا محیاست، این شعر را به خاطر میآورد که:
سرا و مدرسه و
کسب علم و طاق و رواق
چه سود چون دل
دانا و چشم بینا نیست
امیدوارم نویسنده
محترم با اندکی مطالعه به اشتباه خود پی برده و از وارد شدن به مسائلی که در حیطه
تخصصی وی نیست، خودداری کند و از وارد کردن اتهام بر خادمان دوری جوید.
در پایان توضیحات
لازم میدانم از خدمات آقای مهران باهارلی (اگرچه به جز در محیط مجازی هیچگونه
آشنایی با ایشان ندارم) قدردانی کنم. بدون شک، آقای باهارلی با انتشار اسناد
تاریخی، معرفی منابع علمی و فرهنگی، انتشار نمونههای فولکلوریک و دیالکتولوژیک و
طرح سوالات اساسی خدمت بزرگی به زبان و فرهنگ ترک-آذربایجان انجام میدهند.
با تقدیم احترام
محمدرضا هیئت
دهم ماه آوریل-
آنکارا
آراز نیوز