تك توران : شاهرخ زمانی، فعال کارگری زندانی در زندان یزد، با ارسال گزارشی نسبت به شرایط وخیم زندان مرکزی شهر یزد اعتراض کرده است.
بنا به گزارش کمیته
گزارشگران حقوق بشر، شاهرخ زمانی از اعضای "کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکلهای
کارگری" که از سوی دادگاه به تحمل ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شده است، چندی پیش
در روندی غیرقانونی و در حالی که حکم «تبعید» در پرونده وی وجود نداشت، از زندان
تبریز (شهر محل سکونتش) به زندان شهر یزد منتقل شد.
وی در نامه خود
با اشاره به امکانات زندان و بیماریهای موجود در میان زندانیان، نسبت به شرایط غیر
استاندارد این زندان اعتراض کرده است.
در این گزارش
آمده است:
زندان مرکزی یزد
تبعیدگاه ۱۶ زندانی سیاسی حبس سنگین و صدها زندانی عادی است. این زندان دارای
چهارده بند در حدود ۳۰۰۰ زندانی است که اکثریت آنها حدود ۲۳۰۰ نفر در زندان و بقیه
به صورت کار و مرخصی موقتا بیرون هستند که حداکثر مرخصی ۴ تا ۲۰ روز و کار در بیرون
تا دو ماه است.
بدترین وضعیت
نسبت به دیگر زندانهای مخوف حکومت جمهوری اسلامی در زندان یزد مربوط به زندانیان سیاسی
است، مثلا نداشتن آشپزخانه برای پخت غذا و زمان کمتر برای هواخوری مخصوص زندانیان
سیاسی بند ۹ میباشد حال که به صورت قانونی این زندان هر فرد ۲ ساعت در روز باید
هوا خوری داشته باشد. اما این مدت برای زندانیان سیاسی از طرف مسئولین و مأموران
هر روز بیشتر کسر میشود. در دوره جدید، طی ۳ ماه اخیر در راستای شدت بخشیدن به
شکنجهها و کنترل وتحت فشار قرار دادن زندانی در تمامی اتاقها، راهروهای تمامی
بندها دوربینهای مداربسته نصب شده است که به طور ۲۴ ساعته هر گونه حرکت و آزادیهای
درونی زندانیان را نیز از بین بردهاند اکنون زندانیان حتی نمیتوانند آزادنه لباس
عوض کنند یا مثلا جای از بدن خود را بخارانند این ایجاد زندان در زندان است، که این
در واقع مصداق صد در صد شکنجه است.
بنا بر اطلاعات این
زندانی، فضایی که به هر کدام از زندانیان طبق آیین نامه داخلی زندانها باید تعلق
بگیرد در زندان یزد این یک هشتم فضای مصوب است. که برای خواب و استراحت بسیار عذاب
آور است. زندانیان دائما مراقب حرکتها و رفتارهای خود هستند تا به بهانههای واهی
و دروغین سوژه تنبیه مأمورین نشوند.
شاهرخ زمانی در
تشریح امکانات این زندان نوشته است: «در رژیم غذایی زندان طبق آیین نامه داخلی باید
در هر وعده غذایی یک چهارم مرغ و روزانه ۱۳۰ گرم گوشت یا ماهی دو بار سبزی خوردن
تازه و چهار بار دسر میوه داشته باشد ولی در اینجا چیزی به نام گوشت وجود خارجی
ندارد. به مرغی که اکنون به زندانیان میدهند به مسخره مرغ انتهاری میگویند که به
هر نفر تا ۱۰ گرم هم نمیرسد، سبزی و میوه که سرشان را بخورد. وضعیت غذایی که میدهند
به قدری خراب و بدپخت است که همانطور خام خام اغلب به سطل آشغال ریخته میشود. برخی
اوقات که غذا سیب زمینی یا ماست و خیار است دو ساعت بعد از غذا نان داده میشود یعنی
نزدیک به ساعت خاموشی به زندانی نان میدهند این نوع حرکت به عنوان شکنجه روحی
زندانیان نامیده میشود. برای ۳۰۰۰ نفر انسان یک پزشک وجود دارد و چیزی به نام معاینه
دیده نمیشود. شخصی به نام دکتر فقط اوضاع بیمار را از خود بیمار طی زمان بسیار
کوتاهی میپرسد و سپس اغلب به پیشنهاد خود بیمار دارویی را مینویسد. معمولا
داروهای عمومی و محدودی را مینویسد. به گفته مسئولان بهداری بیماری ایدز و هپاتیت
مخصوصا نوع سی آن در بندهای ۴ و ۵ و ۶ به شدت رواج دارد. یکی از مسئولین بهداری
توضیح میدهد که کسی که از این زندان به مرخصی رفته بود مغز بادام را از دهانش
درآورده و به بچهاش داده که از همین طریق بچه و همسرش نیز مبتلا شدهاند.
در زمان وضعیت
اضطراری زندانی بیمار، باید حداقل دو ساعت درب زندان را به شدت بکوبیم تا نگهبان
در را باز کند که در این مدت اغلب کسانی که بد حال میشوند حالشان شدیدتر وبا
سرعت به وخامت میگراید طبق گفته زندانیانی که طولانی مدت اینجا هستند و تا به حال
۴ مورد دیدهاند تا باز کردن درب بند و بردن زندانی به بهداری یا جای دیگر زندانی
مرده است.«
زمانی در خصوص
شمار اعدام زندانیان در این زندان مینویسد: «طبق آمار این زندان یکی از قصابیترین
زندانهای ایران است که ۱۲ درصد کل اعدام زندانیان در اینجا انجام میشود، ماهی نیست
که حداقل ۶ الی ۷ نفر اعدام نشود مثلا از اردیبهشت تا کنون یعنی ۱۳۹۱/۴/۲۰ بیست و
چهار نفر اعدام شدهاند. حتی بسیاری در سن پایین اعدام میشوند از ۸ نفری که ۲۲ تیر
اعدام شدند فقط دو نفر ۳۲ و۳۵ ساله بودند بقیه بین ۲۰ تا ۲۶ سال بودند و عجیب است
که هر کدام از اعدام شدهها حداقل ۴ سال زیر حکم اعدام در زندان نگهداری شدهاند یعنی
افراد اعدام شده ۲۰ ساله در واقع از ۱۶ سالگی حکم اعدام گرفتهاند. کثیفترین و حیوانیترین
کار مسئولین این زندان، این است که ۳ روز مانده به اجرای حکم، تاریخ اجراء حکم را
به زندانیها ابلاغ میکنند و آنها را به بند مخصوص یعنی بند انفرادی انتقال میدهند.
اعلام تاریخ اجرای
حکم به کسانی که ۴ سال یا ۶ سال در زندان نگهداری شدهاند و بارقه امیدی در
وجودشان زده شده است که شاید عفو دریافت کنند با این خبر دنیا روی سرشان خراب میشود،
کسانی که از بیکاری و نداری و نامیدی دست به حمل مواد مخدر زده بودند و میخواستند
که شرمنده اهل و عیال خود نباشند.
در پایان این
گزارش زمانی به احکام زندانیان سیاسی و وضعیت آنها اشاره کرده است: «۱۶ زندانی سیاسی
این زندان با مجموع ۲۰۵ سال زندان و دو ابد از سنگینترین حکمها بر خوردارند. که
حداقل زندان ۱۰ سال و حداکثر ۳۰ سال و حبس ابد است. در طی دو نامه این زندانیان به
عفو بین الملل آمده است که آنها از هر گونه امکانات و تسهیلاتی که برای زندانیان
عادی است نیز محروم هستند از جمله مرخصی، عفو عمومی، کار در بیرون و …به دلیل مخالفت
اداره اطلاعات آنها حق استفاده ندارند و تقریبا از همه چیز محروم هستند یکی از
معمولیترین مشکلات زندانیان سیاسی تبعیدی که اغلب از استانهای کردستان، آذربایجان
شرقی و غربی، کرمانشاه و اهواز تبعید شدهاند فاصله طولانی از خانه و کاشانهشان
است که بین ۱۲۰۰ تا ۲۰۰۰ کیلومتر است که اغلب با توجه به مشکلات مالی خانوادههایشان
برخی از آنها بیش از سه سال است عزیزانشان را ندیدهاند، با توجه به ملاقات ۲۰
دقبقهای راضی نمیشوند خانوادههایشان این مسافت طولانی و هزینه سنگین را برای دیدار
۲۰ دقیقهای تحمل کنند«