۱۳۹۱ مرداد ۹, دوشنبه

سی‌وپنج روز دوازده محکومین و تلفن های 10 دقیقه ای/ روزبه سعادتی


تك توران : فضای تقریبی پانصد متری و آسفالته ای که نیمی از روز برای پیاده روی و ورزش مورد استفاده قرار می گیرد و نیمی از روز را پس از ساعت آمار که حوالی ساعت 6 بعد از ظهر است بسته می شود. دورتادور آن را دیواری آجری به ارتفاع 3 متر و بالای آن را تور فلزی 2 متری محصور کرده است. در واقع این حصاری ست بین این بند و بند دیگر که آن سوی دیوار قرار دارد. حیاط، تنها مکانی سوای اتاق هاست که زندانی به آن راه دارد. در سمت دیگر حیاط فضای اصلی بند قرار دارد که شامل راهرویی با پنج اتاق سوله مانند می شود. به جز اتاق شماره 5 که زمان ساخت آن موخر است ظرفیت تقریبی هر اتاق بین 25 تا 30 تخت سه طبقه می باشد. برای هر اتاق بیش از هفتادوپنج و برای کل مجموعه در حدود چهارصد نفر... برای هر زندانی فضای تقریبی یک تا دو متر مربع. البته این رقم بدون احتساب زندانیانی ست که کف خواب هستند. انتهای دیگر راهرو به سرویس بهداشتی ختم می شود. فضایی بسیار عفونی، شامل هفت توالت و حمام که یکی از آنها به علت چکه کردن فاضلاب طبقه بالا همواره بلااستفاده است. در طرف دیگر اتاق چهار متری با شش کابین تلفن به عنوان مخابرات استفاده می شود. هر زندانی روزانه یک بار ده دقیقه. آب آشامیدنی نامطلوب و تصفیه نشده... ویزیت دکتر ماهانه با ثبت نام قبلی صورت می گیرد و بهداری زندان قبل از ثبت نام برای هر اتاق عددی یک رقمی را در نظر می گیرد و بیش از آن اجازه نام نویسی داده نمی شود. در فروشگاه و در جیره غذایی زندان میوه و سبزی وجود ندارد. زندانی با هزینه خود بصورت هفتگی لیستی از میوه تهیه می کند... وضعیت غذا نامطلوب و فاقد هر گونه تنوع می باشد... زندانیان همواره با کمبود پتو مواجه هستند و تحویل آن از طرف خانواده زندانی ممنوع می باشد...
جملات بالا قسمتی از وضعیت عمومی بند دوازده محکومین زندان مرکزی تبریز می باشد که می بایست در نوشته ای دیگر به تفضیل نگاشته، در اختیار دوستان و نهادهای مربوط قرار گیرد. این مطالب مدخلی خواهد بود بر موضوع اصلی این نوشته.
فضای کلی بند حاکی از محدودیتهای شدید، کمبود امکانات اولیه و فقدان هرگونه حریم و فضای شخصی برای زندانی می باشد که از سوی زندانبان و کل ساختار زندان اعمال شده و رفتار زندانی را شکل می دهد. ساختار زندان به گونه ایست که شبانه روز فردیت زندانی را در هم شکسته و هر لحظه قدرت سرکوبگر زندان را به وی یادآوری می کند و احساس عجز و درماندگی را در زندانی زنده نگه می دارد. تحقیر زندانی در تمامی رفتار زندانبان ها مشهود است. هنگام ورود به زندان یا بازگشت از ملاقات، زندانی در قفسی میله ای منتظر می ماند تا نوبت لخت شدن و تفتیش بدنی وی برسد. این تفتیش ظاهرا برای جلوگیری از ورود مواد مخدر و وسایل غیر قانونی صورت میگیرد و علت اینکه این عمل نه با دستگاه های ویژه که به وسیله عامل انسانی انجام می شود تحقیر زندانی است و عدم کشف موادی که می بایست به داخل زندان راه یابد! این تحقیر، تغییر شخصیت و فردیت زدایی تا آنجا پیش می رود که اکثر زندانیان به حداقل حداقل ها قانع می شوند و بدتر از آن آزار و اذیتی که به آنان اعمال می شود را قابل تحمل و عادی جلوه می دهند. تا جایی که یکی از زندانبان ها که از تخطی زندانی بدون گزارش ولی با تنبیه بدنی گذشت می کند محبوبترین زندانبان بند دوازده محکومین به حساب می آید.
برای مدیریت زندان ها ارتقاء حداقلی امکانات و بهبود نسبی وضعیت زندان کار چندان دشواری نخواهد بود. چرا که افزودن مثلا چندین کابین تلفن و یا حمام هزینه ی چندانی نخواهد داشت و بعضی اوقات زندانیانی پیدا می شوند که چنین هزینه هایی را شخصا متقبل شوند. اگر چنین اتفاقی رخ دهد تغییری در ساختار و متعاقبا رفتار زندانی رخ خواهد داد. ولی زندان برای ادامه این روند و کنترل غیر اخلاقی آن نیازمند این محدودیت هاست. زندانی می بایست در صف توالت، حمام و تلفن تحقیر شود، روزی چندین بار نزاع و درگیری رخ دهد. انرژی اش تخلیه شده! و مهمتر از همه برای به دست آوردن ده دقیقه تلفن و امکانات اضافی روحیه مزدوری در زندانی پرورانده شود و تفرقه بین زندانیان. در واقع رفتار زندانی انعکاسی از رفتارهای تحمیل شده بر وی می باشد...
ساختار فوق، جبر حاصله و رفتار متعاقب آن نه تنها در دوازده محکومین که در کلیت جامعه دیده می شود. می توان رفتار زندانبان را به نانوای محله، استاد دانشگاه، مدیران رده بالا و ... تعمیم داد. تنها تفاوت در شان اجتماعی و مخاطبین آنهاست. اگر حوزه ی نفوذ زندانبان با زندانی تعریف می شود، مخاطب استاد دانشگاه، دانشجوست و الگوی رفتار گهگاهی عینا تکرار می شود. اگر برای دقیقه ای تلفن اضافی زندانی چاپلوسی می کند، 5 فرصت شغلی برای هزار متقاضی بیکار موجد چنین فضایی در یک شهر خواهد بود...
همه ما از الگوی رفتاری مشابهی پیروی می کنیم: مستبد- چاپلوس. مستبدیم برای یکی، استبدادزده در قبال دیگری
برگرفته از گوناز تي وي