گستاخی احمدی
نژاد
همان گونه در متن
خبر دید خبرگزاری مهر در 90.12.24 از انتخاب حداد عادل به عنوان ریاست بنیاد سعدی
خبر داده بود.در روزهای اخیر شاهد هستیم که انتشار محتوی یکی از شعرهای فارسی کلاس
ششم ابتدایی با مفهوم فارس بودن تبریز باعث واکنش فعالان و آگاهان تورک آزربایجان
جنوبی شده است.شعر حداد عادل تبریز را همردیف با شهرهای فارس زبان مانند کابل و
بخارا و سمرفند و تهران قرار داده است.نماینده بناب نیز در مجلس تذکری در این باره
داده است مبنی براینکه زبان فارسی هویت ما نیست.اما با تمام این واکنشها شاهد هستیم
که جناب ریاست جمهوری و دولت مهر جو احمدی
نژاد با خیرساختن از خبر بیات انتخاب حداد عادل شخصیت محبوب خود در آزربایجان جنوبی
را دوباره به نمایش می گزارد.احمدی نژاد که به لجبازی و گشتاخی مشهور است با این
عمل خود نشان داد که به بازیچه جریان نژادپرستی و توسعه طلبی تبدیل شده است.
احمدی نژاد کمترین
رای را در مناطق آزربایجان جنوبی مخصوصا در استان آزربایجان غربی بدست آورده بود.این
تنها عمل و اقدام نژادپرستانه همراه با
گستاخی احمدی نژاد نیست.در زلزله اخیر در منطقه قره داغ آزربایجان جنوبی آخرین مسول مرکزیت که به منطقه آمد همین دولت
مهرجو بود.احمدی نژاد سفر حقیرانه خود به عربستان که نتیجه ای جز محکومیت بشار اسد
را درپی نداشت به جهت زلزله و قربانی شدن مردم آزربایجان جنوبی به تاخیر نیاداخت
بلکه دو روز جلوتر از بقیه شرکت کنندگان
اجلاس مکه حضور داشت و یک هفته بعد از بازگشت از سفر اجلاس مکه در منطقه زلزله زده
رفت.
احمدی نژاد که
آخرین سال قدرت خود را تجربه می کند بیشک با این عمل خود محبوبیت تاریخی در اذهان
مردم باقی نمی گزارد.
اگر جسارت در دیگر
نقاط دنیا اتفاق می افتاد
شعر حداد عادل عمدا
تهیه شده است و با نیت قبلی بوده شعر بی
قافیه است و سعی دارد محتوی را به کودکان برساند و محتوی شعر کاملا نژاد پرستی و
توسعه طلبانه است.انتخاب این شعر توسط آموزش پروش
و قرار دادن در کتاب درسی میلیونها کودک ابتدایی کاملا نشان از روحیه
نژادپرستی ،عمدی بودن و توسعه طلبانه بودن شعر دارد.اگر این اقدام در جایی دیگری
در دنیا اتفاق می افتاد شخص خاطی خود به
جهت عذرخواهی از مردم و احترام به حقوق مردم از مناصب خود استعفا می داد.حکومت نیز
سعی می کرد علاوه بر استعفا خود شخص ،حکمی مبنی بر عزل شخص خاطی را برای نشان دادن از مدافع حقوق مردم بودن را منتشر
کند و تمامی خبرها نیز به این اخبار
اختصاص می یافتند.
اما در ایران می
بینیم که نه تنها شخص خاطی در مجلس نشسته
است بلکه از طرف عالیترین مقامات نیز مورد تایید و تشویق قرار می گیرد.حتی ریاست
جمهوری مرکزیت از خبری بیات برای نمایش حمایت مرکزیت از اقدامات نژادی خبری جدید می
سازد و با حکمی شخص خاطی را برای دومین
بار به عنوان ریاست یک بنیاد انتخاب می کند.
البته واکنش خود
مردم به گستاخی در دیگر نقاط دنیا نیز بسیار متفاوت تر از واکنش جامعه آزربایجان
جنوبی است.واکنش به گستاخی تنها در عرصه مجازی صورت گرفت و هیچ گاه جنبه عملی
نداشت.تنها باعث خبر شدن طی چند روز شد و دیگر هیچ.هیچ یک از منصوبین محلی واکنشی
نشان ندادند.اگر کاربران عرصه مجازی را افراطی ترین فعالان بدانیم واکنش افراطی ترین
فعالان در عرصه مجازی تنها جنبه ای اعتراضی
داشت و هیچ گونه جنبه مخالفتی درپی نداشت.
معلمین و خادمان
تعلیم که نقطه اعمال محتوی این شعر بودند
نیز کاملا بی تفاوت بودند حتی در عرصه مجازی نیز خبری از واکنش معلمی را شاهد نبودیم.به
همان ترتیب دیگر بخشهای جامعه آزربایجان جنوبی در سکوت بودند و حتی می توان به
صراحت گفت که یا مردم در بی خبری اند و یا برایشان وجد هیچ احساس نیست.
باید گفت که زبان
فارسی به دلیل سهل گرفتن و عدم موضع گرفتن چه احساسی و چه سیاسی در حال گسترش در بین
اقشار مختلف جامعه آزربایجان جنوبیست.
اشاعه مفاهیم
مرکزیت تنها باعث زیان فرهنگی مردم آزربایجان جنوبی نشده است بلکه در بخشهای دیگر
و اساسی زندگی نیز تاثیر داشته و باعث زیان عمده شده است.احداث متعدد سد بر روی
رودهای حوزه آب ریز دریاچه اورمیه که منجر به خشکاندن دریاچه شده است از نمونه های
حاضر و غیرقابل انکار است اما همین مهم نیز به دلیل عدم موضع گرفتن احساسی
مردم ، باعث واکنش نشد و مرکزیت نیز به
احداث سد در این منطقه ادامه می دهد.
به طور خلاصه میتوان
تفاوت رفتار مرکزیت در ایران با دیگر نقاط دنیا را در عدم مشاهده واکنش قاطع از
طرف مردم خلاصه کرد.مردم بدون گرفتن موضع احساسی
انگیزه ای برای واکنش نیز ندارند که دست مرکزیت را در اعمال اقدامات جدید و
توسعه طلبانه کاملا باز می کند و مرکزیت نیز در حال بهره برداری کامل از این فرصت
پیش آمده است.
استعمار،
نژادپرستی و توسعه طلبی
اگر کمی واقع بین
باشیم تمامی اتفاقات داخل ایران مانند زنجیر علت و معلول یکدیگرند.شعری با محتوی
توسعه طلبانه از بین کتابهای شعر حداد عادل انتخاب نشده بلکه صراحتا و به سفارش
گفته شده است.اگر فرض انتخاب از کتب شعر را نیز بپذیریم انتخاب توسط آموزش و پروش بیشک عمدی و از روی
قصد و غرض بوده.بعد از مشاهده واکنشها نیز
بی تفاوتی محض نهادهای مسول را شاهد هستیم و حتی خبر انتخاب مجدد شخص خاطب به
عنوان ریاست بنیادی توسط ریاست جمهوری را می شنویم.اینجایت که می توان جریان داشتن
روحیه نژادپرستی را در تمامی اجزای حکومتی ایران مشاهده کرد.حکومت مرکزی نه تنها
به خواست و واکنشهای مردم اهمیت قائل نیست بلکه با اجزای تشکیل دهنده جامعه ترک
آزربایجان جنوبی جنگ دارد و هر اقدامش نیز
درراستای نابود ساختن اجزای تشکیل دهنده موجودیت جامعه ترک آزربایجان جنوبی
صورت می گیرد.
محتوی شعر ماهیتی
توسعه طلبانه ،بر گفته از روحیه نژادپرستی و در راستای تداوم استعمار نوین سروده
شده است.
جامعه ترک آزربایجان
جنوبی متاسفانه تاکنون جواب قاطعی برای این واکنش گستاخانه نداده است و مانند
گذشته مسله به در حال فرو رفتن به عمق تاریخ است. در حالیکه به تجربه شاهدیم در
صورت عدم واکنش مرکزیت همین اقداماتش را بهانه ای برای اقدامات آتی خود قرار می
دهد.در مقابل ادعای کذب کسروی مبنی بر آزری بودن (زبان ناشناخته تعریف شده توسط
خود کسروی) مردم ترک آزربایجان جنوبی نیز جامعه ترک آزربایجان جنوبی واکنش موثر برای تغییر از خود نشان نداد که همین ادعاها بعدها توسط
مرکزیت بسط و توسعه یافت و عدم آموزش زبان تورکی در مدارس از عواقب عدم واکنش به
همان ادعاهای کذب کسروی است.اینک حال سوال اینست عدم واکنش قاطع به این اقدامات از
طرف جامعه ترک آزربایجان جنوبی چه عواقبی را درپی خواهد داشت؟
http://yeniyol.wordpress.com/2012/10/04/%D8%AD%D8%AF%D8%A7%D8%AF-%D8%B9%D8%A7%D8%AF%D9%84-%D8%A8%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1-%DA%AF%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AE%DB%8C-%D8%A7%D8%B4-%D8%A7%D8%B2-%D8%B7%D8%B1%D9%81-%D8%B1%DB%8C%D8%B3-%D8%AC/
