تک توران : در قرن معاصر جنگ روانی اثری بمراتب قویتر و هزینه ای بمراتب پائین تر از جنگ نظامی دربر دارد. جنگ روانی میتواند بصور مختلف تظاهر نماید. از یک رژه نظامی منظم گرفته تا به رخ کشیدن تعداد کشورهای متحد، از قدرت اقتصادی بالا گرفته تا در کنترل داشتن مناطق استراتژیک جهان.
جنگ روانی بین ایران و اسرائیل در شرایط کنونی که ایران در انزوای کامل بسر میبرد، چنان به ضرر ایران و سود اسرائیل است که حتی تماشای شیپور جنگ از جانب ایران وحشتناک بنظر میرسد چه رسد که سران جمهوری اسلامی ایران جرأت بصدا درآوردن آنرا داشته باشند.
در شرایط کنونی رژیم ایران هیچ برتری از نظر نظامی، اقتصادی، سیاسی و استراتژیک ندارد تا با تکیه بر آن بخواهد در یک جنگ نظامی یا روانی عرض اندام نماید، چه رسد که قصد پیروزی داشته باشد.
اقتصاد ورشکسته ایران چنان آشفته و نابسامان است که هیچگونه امیدی به التیام آن وجود ندارد. فساد رؤسای بانکها، اختلاسهای میلیاردی و فرار آنها از کشور فقط گوشه ای از نابسامانیهای اقتصادی ایران است. تورم بقدری بالا رفته است که رژیم حتی از خیر حذف چهار صفر از اسکناسهای ایران که توسط تئوریسین ها مطرح شده بود، گذشت، زیرا تا اسکناسهای جدید چاپ کنند، صفرهای جدید ظاهر خواهند شد.
تجهیزات نظامی ایران کاملاً کهنه و فرسوده هستند و توانائی آنها در جنگ عراق با ایران به محک کشیده شد. مقایسه هواپیماهای از رده خارج شده فانتوم ایرانی با عمری نزدیک به پنجاه سال در مقایسه با اف شانزده های پیشرفته اسرائیل، حکایت پشه و عقاب است. مقایسه ناوگان دریائی فرسوده و خارج از رده ایران با عمری نزدیک به پنجاه سال با ناوشکنها و ناوهای هواپیما بر ناتو، بیشتر به یک جوک شباهت دارد تا یک جنگ روانی.
دستپاچگی سران رژیم ایران و عجز آنان در جنگ روانی را میتوان از سخنان نسنجیده سرتیپ پاسدار حاجی زاده احساس کرد که تهدید کرده است، در صورت حمله نظامی به ایران، کشور بیطرف در منطقه نخواهد بود و جنگ جهانی سوم رخ خواهد داد! منظور پاسدار حاجی زاده چنین است که اگر اسرائیل به ایران حمله کند، ایران به تلافی آن به کشورهای مسلمان همسایه حمله خواهد کرد! اولاً حمله ایران به کشورهای مسلمان همسایه، برای اسرائیل خطرناک نیست. ثانیاً در صورت حمله ایران به کشورهای همسایه دیگر هیچ کشوری در جهان به آقازاده های رژیم پناهندگی نخواهد داد. ثالثاً در جنگ عراق با ایران، کشور عراق بیش از دو هزار موشک به شهر کوچک کرمانشاه زد و نه تنها جنگ جهانی رخ نداد بلکه زندگی عادی کماکان در آن شهر جربان دارد.
اما آنچه که رژیم ایران در جنگ روانی با اسرائیل از آنها بعنوان برگه برنده استفاده میکند دو چیز است.
1 . بلوف زنیهای رژیم ایران مبنی بر توانائی بستن تنگه استراتژیک هرمز
2 . موشکهای دوربرد بالستیک ایران که قادر است به خاک اسرائیل برسند
تصور بستن تنگه هرمز توسط جمهوری اسلامی ایران همانقدر احمقانه است که شخصی بخواهد سرش را محکم به دیوار بکوبد تا شاید آن دیوار بریزد. بر فرض سپاه پاسداران توسط مینهای شناور، تنگه هرمز را نا امن و عبور و مرور کشتیهای نفتی را متوقف کند، در آنصورت صادرات نفت ایران صد در صد متوقف خواهد شد و این بمعنای خودکشی اقتصادی ایران است. زیرا رژیم قادر نخواهد بود تا سر ماه حقوق همان سپاه پاسداران را پرداخت نماید. فقر مطلق مردم و بدنبال آن یک اعتصاب عمومی در سرتاسر ایران قادر خواهد بود تا رژیم را در عرض چند روز ساقط کند. در ضمن بستن تنگه هرمز با افزایش شدید قیمت نفت همراه خواهد بود که با مخالفت شدید کشور چین یعنی تنها متحد ایران مواجه خواهد شد. زیرا چین بزرگترین وارد کننده نفت ایران است.
بنظر میرسد که مهمترین استراتژی ایران در جنگ روانی علیه اسرائیل، موشکهای بالستیک دور بردی باشد که قادر است به خاک اسرائیل برسد. اما چگونه؟ آیا رژیم ایران قادر است چنان ریسک احمقانه ای را در سر بپروراند؟ پر واضح است که ایران تئوری شلیک موشک به اسرائیل را حتی نمی تواند بصراحت بیان کند، چه رسد که به آن عمل کند. زیرا حتی بیان شفاهی آن به ضرر رژیم تمام خواهد شد. میدانیم که اسرائیل همسایه ایران نیست و ایران برای شلیک موشک به اسرائیل باید بطور غیر قانونی از آسمان دو کشور عراق یا ترکیه استفاده نماید. با توجه به اوضاع کنونی ایران، این ریسک بسیار پر مخاطره و پر هزینه خواهد بود.
فرض اول: موشکهای ایران بطور غیر قانونی از آسمان عراق به اسرائیل شلیک شود. حضور نیروهای نظامی ناتو در عراق، وجود رئیس جمهور ناسیونالیست کرد و نخست وزیر ناسیونالیست عرب شیعه حاکم بر عراق، چنان نتیجه میدهد که تعرض نظامی ایران به حریم هوائی و فضائی عراق، با حمله نظامی عراق به ایران پاسخ داده شود و پاداش این حمله نظامی از جانب عراق به ایران میتواند، استقلال اقلیم کردستان ایران و استقلال اقلیم عرب زبان جنوب غرب ایران باشد تا ناسیونالیستهای کرد و عرب عراقی را خرسند نماید. یعنی یک همکاری استراتژیک بین اسرائیل با کردها و با اعراب ناسیونالیست. تشکیل کشور عرب زبان جدیدی بنام «الاهواز» در جنوب غربی ایران توسط عراق با همکاری اسرائیل و آمریکا میتواند مقدمه ای بر آغاز دوستی بین اسرائیل با اعراب باشد که سود این حادثه برای اسرائیل بیشتر از ضرر موشکهای دوربرد ایران خواهد بود.
فرض دوم: موشکهای ایران بطور غیر قانونی از آسمان ترکیه به اسرائیل شلیک شود. اولاً ترکیه مجهز به سکوهای ضد موشک است و قادر به شناسائی و انهدام آن موشکها در فضا خواهد بود. ثانیاً، تعرض نظامی ایران به حریم هوائی و فضائی ترکیه منجر به خشم آن کشور از ایران شده که عواقب بسیار خطرناکی برای رژیم ایران بهمراه خواهد داشت. ترکیه در قبال دریافت امتیازهای بسیار زیاد از دنیای غرب، میتواند به ایران حمله نظامی نماید. دقیقاً همان کاریکه اکنون غیر مستقیم با سوریه میکند. بدنبال ورود نظامی ترکیه به منطقه شمال غرب ایران، اقلیم آذربایجان جنوبی میتواند اعلان استقلال یکجانبه نموده و از ایران جدا شود. یعنی همان تئوری که سناتور « دنا رورا باکر» در مجلس سنای آمریکا مطرح کرد و به اطلاع خانم هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا رسانید. با توجه به تبعیضهای قومی شدید و قیامهای اخیر مردم آذربایجان جنوبی، این واقعه دور از انتظار نیست. جدا شدن آذربایجان جنوبی از ایران، به کاهش پنجاه درصدی جمعیت ایران و ضعف شدید ارتش ایران منجر خواهد شد. با توجه به این نکته که آذربایجان جنوبی بزرگترین قطب کشاورزی و دامپروری ایران است، در صورت استقلال، بقیه ایران با مشکل بزرگ کمبود مواد غذائی مواجه خواهد شد و این مسئله میتواند خیلی زود رژیم ایران را که در حال محاصره اقتصادی است، بزانو درآورد.
انزوای سیاسی ایران، اقتصاد در حال ورشکستگی، اختلافات جدی بین سران رژیم، تجهیزات نظامی فرسوده، نارضایتی های عمومی، تبعیضهای قومی و مذهبی شدید و بد نامی آشکار ایران در عرصه جهانی مانع از آن خواهد شد که رژیم ایران بتواند در جنگ نظامی یا روانی علیه اسرائیل پیروز شود و بلوف زنیهای رژیم ایران بمنظور گرفتن امتیاز از غرب هیچگونه ثمری نخواهد داشت. اگر جمهوری اسلامی ایران غنی سازی اورانیوم را متوقف ننماید، باید عواقب بسیار وخیم آنرا نیز بپذیرد.
آتابای همدانی تحلیل گر سیاسی خاورمیانه