۱۳۹۰ اسفند ۱۱, پنجشنبه

"هرگز هیچ چیز را تا رسما تکذیب نشده باور نکن"- روزبه سعادتی


تک توران : "کار ژورنالیسم عموما این است که به مردم بگوید : " فلان کس در گذشت". در حالیکه مردم حتی نمی دانستند که فلان کس زنده است." (جی.کی.چسترتون)

به نظر بعضی در واقع اساس کار و رسالت ژورنالیسم آگاه کردن جامعه با آشکار ساختن مسائلی است که در خفا بوده و یا نگه داشته شده و خصوصی تلقی می شوند. این جمله به اندازه ی کافی گویا نیست. چون پرسش هایی را به وجود می آورد که ابهاماتی در بر دارد. اینکه چه مسائلی قابلیت افشاگری را داراست؟ مرزهای قلمرو خصوصی و همگانی(عمومی)در کجا قرار دارد؟ چه کسی تعیین می کند که جامعه باید از چه مسائلی آگاه شود؟ این مسائل در کدام رسانه می تواند مطرح شود؟ و... این پرسش ها و جواب هایی که افراد به آنها می دهند خود به خود زمینه را برای تقسیم بندی هایی که بعضی در مورد ژورنالیسم و انواع آن ارائه می دهند، پدید می آورد. تقسیم بندی هایی چون: ژورنالیسم متعهد، ژورنالیسم جنجالی، ژورنالیسم معتبر، ژورنالیسم تحلیلی، ژورنالیسم تبلیغی، ژورنالیسم شایعه ساز، ژورنالیسم مصالحه کار، و ... در برخی از منابع نیز از ژورنالیسم به عنوان حوزه ی همگانی ، رکن چهارم حکومت و ... یاد می کنند. حوزه ی همگانی بخشی از فضای جامعه می باشد که در آن آرا و عقاید مختلف با همدیگر به بحث و گفتگو پرداخته سعی در مطرح کردن آنها دارند. مفهوم ژورنالیسم به عنوان رکن چهارم، اولین بار در قرن هجدهم مطرح شد و به عنوان  یکی از ارکان اصلی در ارتباط با ساختار قدرت در کنار سه رکن دیگر حاکمیت قرار گرفت. این مفهوم فراگیر، گویا و مدافع رسالتی از ژورنالیسم به مثابه اهرمی در برابر جولان بیش از اندازه ی قدرت حاکم و ناظری بر عملکرد دولت می باشد که در موقع لزوم اقدام به افشاگری در این خصوص می کند. ژورنالیسم به این معنا به عنوان ابزاری برای نظارت در نظر گرفته می شود.  ولی ژورنالیسم با این تعبیر تنها در کشورهای آزاد و دموکراتیک می تواند وجود داشته باشد. چرا که حاکمیت های غیر دموکراتیک هیچ گونه نظارتی را از هیچ مرجع مستقل و بیرون از دایره قدرت برنمی تابد.
 قریب به یک قرن و نیم  سال پیش جان استوارت میل در "رساله ای درباره ی آزادی" از اینکه اهمیت مطبوعات آزاد به عنوان خاصی برای پاسداشت آزادی ها و توسعه جوامع انسانی برای همگان آشکار می باشد سخن به بیان می آورد. حال آنکه ژورنالیسم بیعت کرده و مصالحه کارهنوز  در کشور هایی با ساختارهای قدرت غیر دموکراتیک ، نظام ارتباطات این جوامع را به زیر سلطه خود در آورده است. و هر روزه با ایجاد فضای تبلیغاتی و جوسازی در نقش مدافعی برای وضعیت موجود و عملکرد صاحبان قدرت ظاهر می شود. و سعی دارد هرگونه صدایی ناهمسو با جریان حاکم را با زمینه سازی و فریب افکار عمومی جامعه خفه کند.  به این ترتیب ژورنالیسم متعهد به عنوان منتقدی افشاگر هر روز با اعمال فشارها و نفوذهایی از سوی منابع  مختلف چون محدودیت های قانونی، سانسور و ممیزی، صاحبان رسانه ها، فرهنگ حاکم بر جامعه، گروههای ذی نفوذ و ... بیشتر در انزوا قرار می گیرد. البته این ادعا دلیلی بر وجود ژورنالیسم بی طرف نیست، چرا که اساسا بی طرفانه بودن امری نسبی می باشد. همه ما از دریچه ها و زوایای مختلفی به مسایل می نگریم و از این رو برداشت های متفاوت و بعضا مخالفی را نسبت به مسایل جامعه داریم. دیدگاه ما نسبت به رخدادهای جامعه بر اساس تجارب و وابستگی های  محیطی است که در آن رشد کرده ایم و طبیعتا محیط های متفاوت دیدگاه های متفاوتی را به انسانها القا خواهد کرد. و اینگونه است که گاها بی طرفانه بودن کسی به مغرض بودن همان کس از سوی دیگری تعبیر می شود و بر عکس. ولی می توان با اتخاذ رویکرد های متعادل قضاوت مغرضانه را به حداقل رسانید . و یا انگ مغرضانه بودن را پاک کرد. به گفته مک کوئیل : "بی غرض و بی طرف بودن به معنای رعایت عدالت، تعادل، توازن در استفاده از منابع است که نتیجه آن بازتاب یافتن دیدگاه های مختلف در خبر و گزارش است.  همچنین به معنای بی طرفی در ارائه اخبار هم هست یعنی جدا کردن  واقعیت ها از دیدگاه ها، پرهیز از داوری و اجتناب از به کار گیری لحن و ارائه تصویری دلسوزانه." (مک کوئیل 2000، ص 231).

اگر چه با نگاهی گذرا به تاریخچه ژورنالیسم معلوم می شود که ژورنالیسم اولیه هرگز به دنبال طرح دیدگاههای بی طرفانه و غیر مغرضانه نسبت به مسائل و رخدادهای جامعه نبوده و تلاش آنها صرفا در جهت تبلیغ و نشر افکاری بوده است که خود نیز به آن افکار دلبستگی هایی داشته اند و در قالب ارگانهای حزبی و مدافعان مکاتبی خاص در این راه تلاش می کردند. ولی با ظهور روزنامه هایی( این روزنامه ها در آمریکا «روزنامه های یک سنتی» نامیده می شوند) که صرفا به طرح مسائلی می پرداختند که مورد علاقه ی عموم جامعه بود و هیچ تحلیل و تبلیغی را نسبت به هیچ تفکری در برنداشت، روند فعالیت ژورنالیسم تغییر یافت و طرح دیدگاه های مکتبی و فکری در قالب های تخصصی به حیات خود ادامه داد. با این حال بی طرفی مورد ادعای برخی از سوی عده ای ژورنالیست دیگر به چالش کشیده شده است. چالشی بدین سان،که مدعیان بی طرفی با گزینش جایگاهی میانه در بین  خیر و شر، بایدها و نبایدها، قربانی ها و متجاوزها، درست های و نادرست ها و ... به بیراهه می روند. گرچه قبول و یا رد چنین چالشی در این نوشته جایی نمی تواند داشته باشد و قدم به حوزه های فلسفی می گذارد.  اینکه مرز خیر و شر و ... در کجا قرار دارد؟  و اساسا چنین مفاهیمی از سوی چه کسانی و چگونه قابل تعریف هستند؟ ولی به نظر می رسد دیدگاه به چالش کشندگان ژورنالیسم بی طرف دیدگاهی عینی تر و ملموس تر است. چرا که از بدو امر برای مخاطب آشکار است که دلبستگی چنین ژورنالیستی چیست و چه خاستگاه و دیدگاهی نسبت به مسایل دارد. با مقایسه نشریه چپ گرای سوسیالیست ورکر لندن با شبکه خبری (...) این مساله ملموس تر می شود. اولی با اتخاذ روندی آشکار سعی در نشر وابستگی های فکری خود دارد و دومی با آنکه مدعی بی طرفی است دیدگاهها و مواضع فرهنگی و سیاسی خود را در لفافه نگه می دارد ...
منبع :
هارکوپ، تونی؛ ژورنالیسم؛ مفاهیم نظری و کاربردی/ ترجمه داود حیدری- تهران،  سروش