۱۳۹۱ فروردین ۸, سه‌شنبه

جوک قومیتی نوعی هنر لفظی است!- احمد صدری


تک توران : احمد صدری جامعه شناس و استاد دانشگاه لیک فارست و از فعالین سرشناس ملی-مذهبی و جنبش سبز در مطلبی در گروه موسوم به «آزربایجان میللی حرکتی و یشیل حرکتی آراسیندا دیالوق» در فیس بوک، کار مانا نیستانی را ستود و جوکهای قومیتی را هنر دانسته و سوپاپ اطمینانی برای کاهش تنشها دانست. او در این مقاله پیشنهاد داده است که از حساسیتهای قومی خود کم کنیم.  در گروه موسوم به «آزربایجان میللی حرکتی و یشیل حرکتی آراسیندا دیالوق» در فیس بوک، عده ای از فعالین ملی آزربایجان با برخی از هواداران بی نام و نشان جنبش موسوم به سبز دیالوگ می کنند که شناخته شده ترین عضو جنبش سبز در این گروه همین احمد صدری است. متن مقاله وی بشرح ذیل است:



کار مانا نیستانی اشتباه بود. ولی بنظر من معذرت او از صمیم قلب بود و من آنرا میپذیرم. در مورد جوکها هم من خیلی سخت گیر نیستم.

۲- جوک نوعی هنر لفظی است. هنر در هر شکلش به ملاحظات اخلاقی میچربد. هنری که در هر زمانی با ملاحظات اخلاقی از هر نوعش سازگار نباشد اگر خوب باشد ماندگار خواهد شد. در جوکها هم اصل مسائل اخلاقی آن (مثلاً اینکه جوک «کثیف» باشد یا نباشد یا قومی باشد یا نباشد نیست. اصل اینست که خنده دار باشد یا نه... همانطور که هنر بالتوس در نقاشی علیرغم جنبه جنسی آن که موضوع آنهم اغلب دختران تازه بالغ (به تعریف حقوقی:‌کودک)‌ میباشد در همه موزه های معروف دنیا آویزان است. کتاب لولیتا هم بعنوان یکی از آثار فنا ناپذیر ادبیات قرن بیستم در همه دانشگاهها تدریس میشود. این کتاب ولادیمیر نباکوف در بدو انتشارش در اغلب کشورها ممنوع بود. خلاصه اگر اثر هنری (جوکی) خوب باشد خواهد ماند... وگر جامه بر تن درد ناخدا! مخالفت با جوکهای قومی یک کار کیشوتی است. هزاری هم بگوئید و تحریم کنید جوکها باقی خواهند ماند. همان کس هم که در علن میگوید مخالف است اگر جوکی خوب باشد آنرا به دیگری زمزمه خواهد کرد و به این وسیله آنرا باز تولید خواهد کرد.

۳- بنظر حقیر خود جوک نیست که نژاد پرستانه است بلکه نژاد پرستی در نیت گوینده جوک است. اگر کسی مثلاً یک جوک نژادی علیه سیاهپوستان یا یهودیان بگوید آن فرد الزاماً‌ نژاد پرست نمیشود. اغلب کمدینهای این گروه ها از این جوکها میگویند همانطور که اغلب ترکها هم جوک ترکی میگویند و میخندند. اما اگر یک نژاد پرست به قصد تحقیر همان جوک را بگوید باید در برابرش ایستاد. من اینکار را بارها کرده ام. اما هرگز جهادی علیه جوکهای قومی را تایید نمیکنم.

۴- از نظر یک آذری من تنها به نیت گوینده نگاه میکنم نه به جوک. اگر نیت بدی در کار نباشد جوکهای قومی هیچ اشکالی از نظر من ندارند. خود من هم انواع این جوکها را در خلوت (چون در عموم نمیتوان از نیات افراد مطلع بود)‌ هم میگویم و هم میشنوم.

۵- در مورد جوکهای قومی در ایران من با سانسور و طرد آنها مخالفم. نه عملی است این کار و نه خوب (در این مورد به نکته ۶ در ذیل نگاه کنید)‌ پیشنهاد من اینست که از حساسیتهای قومی خود کم کنیم. جوک تنها به گروهی بر میخورد که خود را ضعیف پندارد. من اهل این نیستم که خود را و قومیت خود را قربانی و بیچاره و ضعیف جلوه دهم. ببینید:‌ هیچ وقت کسی به جوکهائی که در مورد بلوند ها و یا وکلا (در امریکا)‌ میگویند اعتراض نمیکند. چرا؟ چون آنها قدرت دارند. منهم جوک ترکی را مثل جوک بلوند یا وکیل میبینم. من ترک را در ایران و همه جا علیرغم همه اجحافهائی که به ما شده قوی میدانم و میخواهم. حساسیت به جوک را هم علامت ضعف میدانم.

۶- یک نکته دیگر هم بگویم. جوک اغلب سوپاپ اطمینانی است که از تنشها میکاهد. بقول متفکر اسلوانی ژیژک (که مثل خودم عاشق جوکهای قومی است و دیده ام چطور در مورد همه اقوام یوگسلاوی بهترین جوکها را با همان لهجه جالبش میگوید)‌ یکی از اولین علامتهای نسل کشی در یووگسلاوی این بود که یکباره با مسلح شدن گروه ها و تفوق فاشیسم بین گروهی جوکها متوقف شدند