۱۳۹۱ آبان ۲۲, دوشنبه

پيشنهادي خطرناك‌تر از خشك شدن درياچه اروميه!


تك توران : هفته گذشته، دكتر پرويز كردواني طي سخناني در تالار شهيد آويني دانشگاه هنر، دست به يك هنرنمايي جديد زد و مشكل درياچه اروميه را براي هميشه حل كرد! پيشنهادي كه ناگفته پيداست تا چه اندازه مي‌تواند مورد توجه و استقبال همه آن مسوولان بومي، نمايندگان مجلس و مديراني در وزارت نيرو، جهاد كشاورزي، استانداري‌هاي سه استان درگير و سازمان حفاظت محيط زيست قرار گيرد كه سيماي امروز درياچه اروميه، نتيجه عملكرد نابخردانه‌ و مديريت كلنگي آنها در طول چند دهه اخير بوده است.

 چراكه يك ‌بار و براي هميشه كابوس خشك شدن درياچه و ناتواني مديران در احياي دوباره آن را از يك تهديد به يك فرصت بدل مي‌سازد تا همه يك نفس راحت كشيده و مجددا همه‌چيز آرام شود! آرامشي كه البته به نظر نگارنده، خطرش حتي بيشتر از وقوع توفان‌هاي گرد و غبار و ريزگرد نمكي در سواحل خاوري درياچه اروميه است.نخست، ببينيم دكتر كردواني دقيقا چه گفته است؟
ايشان، پيشنهادي در چهار مرحله ارائه داده‌اند:
1- روند خشك شدن درياچه را خودمان افزايش دهيم و با آمپول اين بيمار رو به مرگ را بيش از اين زجر ندهيم؛
 2- از ورود هر نوع آبي، حتي آب ناشي از بارندگي به درون حريم درياچه ممانعت به عمل آوريم؛
 3- همزمان طرح نمك‌روبي از بستر درياچه آغاز و به اجرا درآيد؛
 4- در آخرين مرحله، سطح درياچه را به ضخامت 10 سانتيمتر از شن و ماسه بپوشانيم و سپس در آن تخم گياه بپاشيم تا سبز شود.
روش دكتر كردواني در ساده كردن مسائل طبيعي، البته قابل تقدير است، اما آيا به راستي روند قهقرايي اجزاي درهم‌تنيده و سامانه چندبعدي و پيچيده يك بوم‌سازگان (اكوسيستم) آبي/خشكي پهناور مانند درياچه نيم‌ميليون هكتاري اروميه را مي‌توان به مرگ يك انسان تشبيه كرد؟ چگونه قرار است از ورود هر نوع آبي به درياچه جلوگيري كرد؟ مگر درياچه زهكش طبيعي حوضه آبخيز 2/5 ميليون هكتاري اروميه نيست و مگر مي‌توان شيب منطقه را تغيير داد؟ حتي اگر منظور آقاي دكتر چراغ سبز نشان دادن به وزارت نيرو براي ساختن سدهاي بيشتر روي 11 رودخانه اصلي منتهي به درياچه است، بايد بدانند كه هيچ سدي تاكنون در جهان ساخته نشده كه بتواند از گذر تمام آب رودخانه جلوگيري كند. درباره نمك‌روبي و جابه‌جايي حجم عظيم نمك موجود در بستر درياچه كه به گفته معاون وقت سازمان حفاظت محيط زيست (دكتر صدوق) ميزان آن بين 8 تا ميليارد تن است، چه ابزاري مد نظرشان است و در چه زماني مي‌توان اين حجم عظيم را انتقال داد و بر فرض كه همه اين نمك را هم جارو كرديم و سوار بر كاميون‌هاي موجود در همه كره زمين كرديم، آنگاه كجا ببريم؟! نكند قرار است يك جا دپو شود تا به تدريج نياز هزار سال آينده بشريت به خمير دندان را رفع كند؟!و دست آخر آنكه آن حجم عظيم شن و ماسه به ضخامت 10 سانتي‌متر را از كجا و با چه هزينه‌يي بايد بياوريم؟ و آيا آن ماسه‌ها خود فرسايش بادي را در منطقه تشديد نخواهند كرد؟ آيا حركت و تردد حجم عظيم ماشين‌آلات براي بردن نمك‌ها و سست كردن ساختار آنها، خود منجر به تشديد سونامي نمك در منطقه نخواهد شد؟ آيا طرح‌هاي مرتع كاري ما در اراضي به مراتب مطلوب‌تر كه در زير خاك 10 سانتي‌متري‌اش هم نمك نيست، جملگي جواب داده كه اينك مي‌خواهيم چنين طرحي را به اجرا درآوريم؟و البته به نظرم، خطرناك‌ترين وجه پيشنهاد دكتر كردواني آن است كه اين پيام را به همه طبيعت‌ستيزان مي‌دهد: بزنيد، ببريد و خشك كنيد و نگران مباشيد؛ فوقش در نهايت، آن تالاب و درياچه خشك شده را تبديل به مرتع مي‌كنيم و تمام!آيا دكتر كردواني نمي‌دانند كه در دنيا صدها موسسه علمي و هزاران دانشمند و كارشناس در حال تلاش هستند تا به كمك تشكل‌هاي مردم‌نهاد مرتبط، ده‌ها درياچه و تالاب در حال خشك شدن را نجات دهند؟ آيا فلسفه فهرست مونترو در كنوانسيون بين‌المللي رامسر را فراموش كرده‌اند كه تاكنون توانسته‌اند شمار قابل توجهي از تالاب‌هاي رو به انقراض را دوباره با اعمال تمهيداتي بخردانه نجات دهند؟ لطفا دانش واژهLake restoration را در موتورهاي جست‌وجوگر، بكاويد تا دريابيد كه چه تعداد درياچه و تالاب تاكنون از خطر مرگ در جهان نجات يافته‌اند. درست است كه درياچه اروميه در حال مرگ است، اما به راستي تاكنون جز حرف، چه اقدام عملي و جدي براي نجاتش انجام داده‌ايم كه اينك اين گونه مايوسانه خواهان قتل عمدي‌اش شده‌ايم و چگونه مي‌خواهيم چنين جنايتي را براي نسل آينده توجيه كنيم؟ درياچه آرال بيش از 40 سال است كه خشك شده، اما هنوز دارند تلاش مي‌كنند تا شتاب مرگش را به تاخير اندازند و ما اين گونه نامهربانانه با نگين فيروزه‌يي آذربايجان رفتار مي‌كنيم. به خدا سزاوار نيست! هست؟