دریاچه ارومیه یکی
از بزرگترین دریاچه های شور جهان و بزرگترین دریاچه شور خاورمیانه محسوب می شود.
غلظت شوری آب دریاچه ارومیه بالاست بطوری که در آب شور آن جز یک موجود زنده از
گروه سخت پوستان به نام آرتمیا (Artemia
urmiana) هیچ
موجودی قادر به ادامه حیات نیست. دریاچه ارومیه در سال 1976 در سازمان یونسکو به
ثبت رسیده است. بنا به گزارش نهاد برنامه محیط زیست سازمان ملل (UNEP) نزدیک به 200 گونه پرنده در زیستگاه دریاچه ارومیه زندگی می کردند که با
خشکی دریاچه از تعداد آنان کاسته شده است. در این زیستگاه علاوه بر پرندگان،
پستاندارن، خزندگان و دوزیستان هم زندگی می کردند که در حال حاضر بطور کلی در حال
انقراض می باشند.
سطح طبیعی دریاچه
ارومیه حدود 6100 کیلومتر مربع تخمین زده می شود. بطوری که از سال 1995 سطح آبی آن
بتدریج با خشکی آن از لبه های آن شروع به کاهش کرد. عکس برداری و داده های ماهواره
ای در ماه آوت سال 2011 مساحت آبی این دریاچه را 2366 کیلومتر مربع بدست آورد(1).
دلایل خشکی دریاچه ارومیه ترکیبی از عواملی مانند خشکی، افزایش انحراف آب رودخانه
ها و نهرهای حوزه آبریز دریاچه ارومیه به منظور استفاده در مزارع کشاورزی، باغبانی
و مصارف شهری و صنعتی، سوء مدیریت آب توسط اداره کشاورزی مانند دادن مجوز هزاران
حلقه چاه عمیق که باعث مصرف بیش از حد آبهای زیر زمینی دریاچه ارومیه شده است. در کنار
این عوامل جاده ای که دریاچه ارومیه را به دو قسمت تقسیم کرده است. این جاده که یک
جاده غیرمهندسی و بدون توجه به اصول فنی به قیمت محو دهها معدن سنگ احداث شده است،
جلوی گردش و جریان طبیعی آب را گرفته و تعادل شیمیایی آب در دو طرف دریاچه را بهم
زده است.
سیاست های غلط و
نابخردانه حکومت ایران در مدیریت دریاچه ارومیه باعث شده نزدیک به 75 درصد این دریاچه
خشک شود. به گزارش خبر گزاری مهر (2) خبرگزاری رسمی وابسته به دولت ایران در ماه سپتامبر 2012 از سال آبی 75 - 74 تاکنون
سطح تراز آب دریاچه ارومیه سیر نزولی پیدا کرده و امروز به وخیم ترین وضعیت خود
نسبت به 50 سال گذشته یعنی خشک شدن بیش از 70 درصد عرصه آبی رسیده است. اگر چاره ای
اندیشیده نشود زندگی دهها میلیون انسان که در شعاع 500 کیلومتری این دریاچه زندگی
می کنند به مخاطره خواهد افتاد و طوفان های نمک باعث از بین رفتن میلیون ها هکتار
از زمین های حاصلخیز مناطق اطراف دریاچه خواهد شد و ذرات معلق نمک در هوا سلامت
جسمی افراد جامعه را تهدید خواهد کرد.
دلایل کاهش آب
دریاچه ارومیه یک
دریاچه کاملا بسته می باشد و هیچ راه خروجی برای جریان آب به بیرون از دریاچه
ندارد. پس تنها راه کاهش آب دریاچه از طریق تبخیر می باشد. در حالی افزایش تبخیر
از سطح آب دریاچه باعث کاهش آب دریاچه می شود که منابع آبی که به دریاچه می ریزند
در مقابل تبخیر آب خیلی ناچیز است و نمی تواند کاهش آب ناشی از تبخیر را جبران
کند. دولت ایران با زدن بیش از 30 سد کوچک و بزرگ بر روی رودخانه ها، منابع آبی دریاچه
را برای مصارف کشاورزی و صنعتی اختصاص داده است. میزان بارندگی هم برای جبران
کمبود آب دریاچه ناشی از تبخیر و خشکی هوا خیلی ناچیز است. به عقیده کارشناسان
انحراف جریان آب رودخانه ها به مزارع کشاورزی و مصارف صنعتی و شهری مهمترین عامل
خشک شدن دریاچه ارومیه می باشد و در کنار این عامل کاهش سطح آب های زیرزمینی، کاهش
بارندگی و خشکی از عواملی هستند که باعث کاهش آب دریاچه شده اند. با توجه به این
نتیجه گیری می شود علت اصلی خشکی دریاچه ارومیه عوامل انسانی می باشد که خیلی بیشتر
از عوامل طبیعی و اقلیمی مثل گرما و خشکی هوا تاثیر داشته است.
فجایع زیست محیطی
آینده
خشک شدن دریاچه
ارومیه از خود هزاران کیلومتر مربع بیابان به جا می گذارد که پوشیده از نمک عمدتا
از نوع سدیم کلراید (NaCl) می باشد. در بیابان پهناور نمک امکان
کشاورزی وجود ندارد و هیچ گیاهی با وجود غلظت بالای نمک در سطح زمین نخواهد روئید.
نمک سدیم کلراید به وزش باد حساس می باشد. وزش باد باعث ایجاد طوفان نمک خواهد شد
و ذرات نمک با وزش باد در شعاع صدها کیلومتر پخش خواهد شد. نمونه بارز این را در
خشک شدن دریاچه آرال که در 1200 کیلومتری دریاچه ارومیه واقع شده است شاهد بودیم.
اخیرا هم طوفان نمک در شهر سلماس آذربایجان غربی گزارش شده است.
بر اساس تجربه
خشک شدن دریاچه آرال در آسیای میانه ذرات نمک معلق هوا ناشی از وزش باد باعث مرگ و
میر گیاهان و کاهش رشد آن، کاهش عملکرد گیاهان زراعی، اثرات بد جسمی برای انسانها،
حیوانات وحشی و اهلی، بیماری های تنفسی و چشمی و سرطان مری وهنجره می شود(3). اگر
چاره ای اندیشیده نشود تا شعاع 500 کیلومتر همه موجودات زنده تحت تاثیر اثرات مخرب
و زیانبار نمک دریاچه ارومیه قرار خواهند گرفت.
راه حل ها و
اقدامات ممکن
دو راه حل اساسی
برای احیای دریاچه ارومیه پیشنهاد شده است. راه حل اول تخصیص منابع آبی حوزه آبریز
برای دریاچه و راه حل دوم انتقال آب از منابع دیگر خارج از حوزه آبریز مانند
انتقال آب رودخانه ارس و دریای خزر به منظور بمنظور احیای نسبی آن.
راه حل سوم که اخیرا
توسط استاد بیابان شناسی دانشگاه تهران دکتر پرویز کردوانی پیشنهاد شده است که
مورد انتقاد فعالین و کارشناسان محیط زیست قرار گرفت. ایشان پیشنهاد کردند که دریاچه
را بطور کامل خشک کنند و به جای آن پوشش گیاهی ایجاد کنند(4).
از لحاظ علمی و
اقتصادی پیشنهاد دکتر کردوانی رد می شود. چون گیاهان مقاوم به شوری یا هالوفیت ها
(5) تا یک سقف معین نمک را می توانند تحمل کنند و بالاتر از آن رنج از بین می روند
در حالی غلظت نمک دریاچه ارومیه بیش از 300 گرم بر لیتر است که هیچ موجود زنده ای
قادر به ادامه حیات در آن نیست. خشکی دریاچه ارومیه حدود 10 میلیارد تن نمک برجای
می گذارد که برداشت آن از سطح زمین خیلی پرهزینه و غیر اقتصادی می باشد و در حقیقت
در وضعیت فعلی برای دولت ایران که با بحران اقتصادی دست به گریبان است، غیر ممکن
است. در واقع پیشنهاداتی مثل پرورش شتر و کشت پسته در بیابانی که دریاچه ارومیه از
خود بر جای می گذارد یک نوع پاک کردن صورت قضیه توسط عوامل حکومت ایران است و می
تواند به نوعی فرار از مسئولیت برای احیای دریاچه ارومیه تلقی شود.
انتقال آب از دریای
خزر هم طبق برآوردهای انجام شده نزدیک به 5 میلیارد دلار آمریکا هزینه حدود 5 سال
زمان نیاز دارد جدای از اثرات زیست محیطی شوری آب دریای خزر که می تواند در مسیر
عبور آب از خود برجای بگذارد(1). آب رودخانه ارس هم در حدی نیست که بتواند منجر به
احیای دریاچه بشود. همچنین بر اساس قوانین بین آب های جاری بین المللی دولت ایران
تا یک سقف معینی می تواند از رودخانه ارس آب بردارد. چون به علت اینکه ارس یک
رودخانه مرزی است با جمهوری آذربایجان و ارمنستان مشترکا از آن بهره برداری می
شود. همچنین در صورت انتقال آب ارس به دریاچه ارومیه هزاران هکتار از اراضی کشاورزی
در مناطق مختلف ایران هم بی آب می مانند و به اراضی دیم و غیر قابل زرع تبدیل می
شوند. بنابراین با توجه به موانع و مشکلات موجود انتقال آب رودخانه ارس به دریاچه
مقرون به صرفه نیست و توافق طرفین در این باره ضروری بنظر می رسد.
با توجه به این،
انتقال آب از رودخانه ها و حوزه های آبی همجوار کم هزینه ترین روش برای نجات دریاچه
ارومیه از مرگ ناشی از عوامل انسانی می باشد و از لحاظ زمانی زیاد زمانبر نیست.
باز کردن آب سدها، صرفه جویی در مصارف آب کشاورزی و شهری با بکارگیری روش های نوین
آبیاری می تواند به احیای نسبی دریاچه ارومیه در وضعیت کنونی کمک کند. حتی معترضین
به خشکانیدن دریاچه ارومیه که اکثر از فعالین سیاسی و مدنی آذربایجان بودند از
دولت ایران خواستند که سدها را باز کند و دریاچه ارومیه را که مسبب اصلی خشک شدن
آن بود نجات دهد. ولی دولت ایران خواسته های معترضان را با خشونت پاسخ داد و بیش
از 300 نفر از آنان را طبق گزارش سازمان دیدبان حقوق بشر در سال 2011 بازداشت کرد
و دهها نفر را شکنجه کرده و به حبس های طویل المدت محکوم کرد(6).
با توجه با مطالب
فوق می توان نتیجه گرفت که خشک شدن دریاچه ارومیه بیشتر در نتیجه عملکرد نادرست
عوامل انسانی است. اگر در حال حاضر راهکارهایی و تدابیری برای نجات و احیای نسبی
آن توسط حکومت ایران اندیشیده نشود در منطقه اطراف به شعاع 500 کیلومتر فجایع
انسانی و زیست محیطی شدیدی ببار خواهد آورد و این مسئله باعث نابودی مناطق اطراف
دریاچه ارومیه و موجودات زنده آن خواهد شد. مسئولیت عواقب این فجایع به عهده حاکمیت
ایران خواهد بود که با اتخاذ تدابیر غلط و مدیریت نادرست منابع آبی باعث خشک شدن
دریاچه ارومیه شده و موجبات اثرات مخرب ناشی از آن را فراهم آورده است.
منابع مورد
استفاده:
1. United
Nations Environment Programme, “The drying of Iran’s
Lake Urmia and its environmental
consequences”, February 2012.
2.
http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1719255
3. Micklin, P.
(2007). The Aral Sea Disaster. Annual Review
of Earth and Planetary Sciences, 35(1), 47-72.
4.
http://khabarfarsi.com/ext/3761233
5. Timothy J.
Flowers Timothy D. Colmer (2008). Salinity tolerance in halophytes. New
Phytologist, 179: 945–963.
6. Iran: Allow Peaceful Protests
Over Lake’s
Destruction. URL:http://www.hrw.org/news/2011/09/10/iran-allow-peaceful-protests-over-lake-s-destruction