تك توران : پروفسور پرویز
كردوانی، چهره ماندگار علم جغرافیای ایران پیشنهاد داد دریاچه ارومیه خشك شود و به
جای اقدام در جهت احیای آن و زنده نگه داشتنش به زور آمپول، نمك روبی شده و اكوسیستم
آبی منطقه دریاچه ارومیه به اكوسیستم خشكی و گیاهی تبدیل شود.
دومین گردهمایی
كانون دانشآموختگان جغرافیای دانشگاه تهران كه پنجشنبه گذشته در تالار شهید آوینی
دانشگاه هنر برگزار شد، محل تولد و انتشار ایده جدیدی در رابطه با دریاچه ارومیه
بود. این ایده از سوی پروفسور پرویز كردوانی مطرح شد. وی طی اظهار نظری گفت: دریاچه
ارومیه بهتر است خشك شود تا اینكه به زور آمپول آن را زنده نگه داشت.
وجود دریاچه ارومیه
زمانی برای كشورمان بسیار مهم بود و در كنار دریای خزر و خلیج فارس، یكی از ۶ حوزه
آبریزی به شمار میرفت كه در سال ۱۳۲۵ از سوی وزارت آب وبرق آن زمان شناسایی شدند.
بركات دریاچه
ارومیه برای آذربایجانیها
علاوه بر اینكه
در آن ایام رودهای زیادی این دریاچه را سیراب میكردند، دریاچه ارومیه از جهات دیگری
نیز مورد اهمیت بود. از جمله اینكه بزرگترین دریاچه كشور به شمار میرفت، برگهای
گیاهان موجود در این دریاچه با نمك آن تركیب میشدند و در نوار ساحلی آن، لجنی را
درست میكردند كه برای بسیاری از امراض مفید بود. همچنین موجوداتی با نام آرتمیا
در این دریاچه زندگی میكردند كه یكی از گرانترین مواد غذایی برای میگوهاست. همچنین
باعث به وجود آمدن اكوسیستم جانوری و زندگی گاومیشها در این منطقه شده بود و ۱۰۲
جزیره داشت كه بهرهبرداری توریستی و گردشگری از آنها میشد. بنابراین بركات زیادی
برای استان آذربایجان غربی و استانهای همجوار داشت. به جز این، باد هوای خنك دریاچه
را به آذربایجان شرقی میبرد.
همه در خشك شدن
دریاچه ارومیه مقصریم
منابع تأمین آب این
دریاچه عبارت بودند از رودهای آذربایجان شرقی و غربی و كردستان از جمله زرینه رود
و سیمینه رود، آبهای سطحی و بارندگی و سوم آبهای زیر زمینی دشتهای اطراف و هشت
دشت آذربایجان شرقی از جمله دشت مرند، تسوج، اسكو، شبستر، آذرشهر، عجب شیر، بناب و
تكاب.
اما در سالهای
بعد از انقلاب به خاطر قطع وابستگی كشور به محصولات كشاورزی خارجی، كشاورزی در این
منطقه توسعه یافت و برای رونق آن هم چاههای عمیق و نیمه عمیق در این منطقه حفر شد
و كمكم شهرها، صنایع و كشاورزی در این منطقه توسعه یافتند و به مرور زمان و تأسیس
دانشگاهها، جمعیت و كشاورزی در این منطقه رونق گرفت و سدهایی در مسیر رودهایی كه
به دریاچه ارومیه میریخت برای تأمین آب مورد نیاز این شهرها احداث شد. در حالی كه
تا قبل از انقلاب یك سد هم در این منطقه ساخته نشده بود.
علاوه بر این در
قانون اولویت تخصیص منابع آب جمهوری اسلامی ایران، اولویت اول شهرها، بعد صنعت و
كشاورزی است. در نتیجه بخش عمدهای از آب كشور به شهرها برده میشود تا مردم
كارواش كنند و با آن كوچه و خیابان را بشویند. به جز اینكه این قانون سهم آبی برای
دریاچهها و باتلاقهای كشور در نظر نگرفته است.
بنابراین به
موازات توسعه ۱۰ برابری كشاورزی و افزایش جمعیت در این منطقه، آب دریاچه كم شد و
آبهای سطحی نیز سد و مهار شد. بارندگی هم بر اثر خشكسالی كم شد. اما پروفسور
كردوانی تأكید دارد كه مهمترین مسئله مؤثر در خشكی دریاچه ارومیه حفر هزاران حلقه
چاه در هشت دشت یاد شده است. این مسئله باعث شد سطح آبهای زیر زمین به پایینتر
از سطح دریاچه ارومیه برسد. بنابراین به جای اینكه از این سفرههای آب زیر زمینی
آب به دریاچه بریزد، آب شور دریاچه وارد این چاهها میشود.
دریاچه ارومیه
انتقام میگیرد
امروز دریاچه
ارومیه ۲۲ هزار حلقه چاه و سفرههای آب زیر زمینی منطقه را شور كرده است بنابراین
به جز تبخیر سطحی، مقداری از آب این دریاچه نیز از زیر داخل چاهها میشود. از طرفی
دو سوم دریاچه ارومیه خشك شده و باد، نمك آن را به سمت آذربایجان شرقی میبرد و
مسئلهای موسوم به نمك باد ایجاد میكند. این دریاچه با وضع كنونی، زمینهای
كشاورزی اطراف را شور، چشم مردم را كور و اقتصاد منطقه را نابود میكند.
به طور كلی ۱۴
سال است سطح دریاچه ارومیه رو به كاهش است. از طرفی تا به حال میلیاردها تومان فقط
صرف شوراها و جلسات مشورتی حل این موضوع كردهاند. در حالی كه كشور آب ندارد كه به
این دریاچه بدهد. باروری ابرها، لایروبی رودها، انتقال آب رودهای زاب بزرگ و كوچك،
لوله كشی زرینهرود از مسیر میاندوآب، انتقال آب رود ارس یا دریای خزر و آبخیزداری
از جمله راهكارهای بیان شده اما بیفایده در خصوص احیای دریا خزر هستند. از طرفی
كشاورزان استانهای آذربایجان غربی و آذربایجان شرقی نیز حاضر به كاشت محصولاتی كه
به آب زیاد نیاز ندارند، نیستند.
۳۰ میلیارد متر مكعب آب برای احیا
نیاز است همچنین بر اساس اعلام سازمان محیط زیست باید سالانه ۳ میلیارد متر مكعب
حق آبه به دریاچه ارومیه بدهند. در حالی كه این دریاچه نزدیك ۳۰ میلیارد متر مكعب
آب میخواهد تا به حداقل شرایط اولیه خود برسد و آن هم ۹ سال زمان میبرد.
اگر هم بخواهیم
سدها را بشكافیم تا آب به دریاچه بریزد پس شهرها را چه كنیم؟ باید از ابتدا كه این
سدها را احداث میكردند حق آبه دریاچه ارومیه را پرداخت میكردند. كشاورزی نباید
به این شدت در آن منطقه توسعه مییافت و باید به شدت از حفر چاههای غیرمجاز جلوگیری
میكردند.
كردوانی شرایط
فعلی دریاچه ارومیه را به انسان ارزشمندی توصیف میكند كه اطرافیانش دعا میكنند
مرگش زودتر برسد چون مضراتش بیش از منفعتش شده است. هر چه هم بیشتر خرجش كنند، بیشتر
ضرر ساز میشود.
وی ادامه میدهد:
درست است قبول مرگ دریاچه ارومیه برای ساكنین استانهای آذربایجان شرقی و غربی و
برای كل كشور سخت است اما باید بپذیریم كه وجود دریاچه ارومیه با این شرایط ضررش بیش
از نفعش است. در حالی كه اگر بگذاریم خشك شود و نمك آن را كه بنا به مطالعه
پروفسور اعلا منبع غنی از كانیهای مناسب برای تولید خمیردندان است را صادر یا جمع
كنیم، بهتر است.
باید از ورود هر
گونه آبی حتی آب بارندگیها به این دریاچه جلوگیری شود تا این دریاچه كاملاً خشك و
نمك روبی شود، سطحش را تا ۱۰ سانتی متر از شن و ماسه بپوشانیم و تخم گیاه بپاشیم
تا ظرف ۵ سال تبدیل به پارك ملی بسیار بزرگی شود و با ۱۰۲ جزیره آن هم میتوان
جاذبه توریستی ایجاد كرد و اكوسیستم آبی به یك اكوسیستم خشكی و گیاهی تبدیل شود.
اظهارات كردوانی
در حالی بیان میشود كه صاحبنظرانی همچون محمد درویش، كارشناس محیط زیست و عضو هیئت
علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع خواستار احیای دریاچه ارومیه هستند، وی در این
باره معتقد است: این نمك حدود ۱۰میلیارد تن است، بهترین راه مهار این نمك برای اینكه
به یك معضل زیستمحیطی تبدیل نشود، این است كه آن دریاچه احیا شود و نمكها دوباره
به زیر بستر آب دریاچه بروند، این بهترین، معقولترین، زودبازدهترین و كمهزینهترین
راه مقابله با معضل زیستمحیطی نمك دریاچه است. اگر فرض را بر این بگیریم كه این
نمكها با استفاده از كامیونهای ۱۰ تنی جمع شده و به خارج از منطقه حمل شوند، ما
نیاز به یك میلیارد كامیون داریم، حالا اینكه این نمكها بعد از حمل به كجا برده
شوند نیز خود داستان دیگری است.