۱۳۹۰ اسفند ۲۵, پنجشنبه

ما و سه مشكل در حركت ملي كرد- مئهران باهارلي


تک توران : منطقه براي احقاق حقوق ملي خويش، در حال انجام مبارزه اي سخت و طولاني و در عين حال محق است. در گذشته موضع جمهوري تركيه در قبال هويت كرد فوق العاده اشتباه بود. اين موضع هم اكنون در جهت مثبت در حال تغيير است.
در اين راستا، در كشورهاي منطقه حقوقي مانند پذيرفته شدن رسمي هويت كرد، ارتقاء موقعيت زبان كردي به زبان رسمي و تحصيل در مناطقي كه كردان در آن مي زيند و اداره امور كردان در اين مناطق توسط خودشان، در چهارچوب حقوق بشر مي گنجند.
اما اين حقايق، به سه افراطيگري كه در حركت كرد ريشه دوانيده است، يعني تروريسم كردي، توسعه طلبي كردي و شونيسم قومي كردي حقانيت نمي بخشند.
الف-تروريسم كرد: تروريسم كردي مساله اي پيچيده است كه در فرصتي جداگانه مي بايست بررسي گردد. به اختصار:
١-خلق ترك در آزربايجان جنوبي از دوره صفويان به اين سو، به طور مداوم در معرض تهاجمات و قتل عامهاي انجام شده توسط طوائف و دستجات مسلح كرد قرار داشته است. تا ظهور شيخ عبيدالله اين تهاجمات در فرم غارت و چپاول شهرها و روستاهاي ترك و كشتار و قتل عام اهالي ترك آنها توسط عده اي از طوائف و دستجات مسلح سركش و بدوي و بي رحم كرد بود. با ظهور شيخ عبيدالله به تهاجمات مسلحانه اين دستجات و طوائف سركش به مراكز ترك نشين و كشتار اهالي ترك آنها، بعد مليتگرائي كردي نيز اضافه گشت. بعد از پيدايش حزب دمكرات كردستان، كومله و بويژه پ.ك.ك و پژاك، اين حملات مسلحانه كم كم و به طور فزاينده اي رنگ و خصلت ترور نيز به خود گرفت.
٢-انجام دادن عمليات مسلحانه گروههاي كرد در خاك آزربايجان در مناطقي كه دو خلق كرد و ترك در جوار هم و يا به صورت در هم مي زيند، انتخابي آگاهانه است. گروههاي كردي از اين انتخاب، چند هدف را دنبال مي كنند:


٣-عمليات مسلحانه و تروريستي گروههاي كرد در آزربايجان و شبكه وسيع قاچاق انسان، اسلحه و مواد مخدر كه در آنجا ايجاد كرده اند، سبب ميليتاريزه شدن منطقه آزربايجان و ترك نشين و ايجاد وضعيت جنگي مداوم و اتمسفر انهدام و مرگ در آن؛ متوقف شدن رشد و توسعه اقتصادي، فرهنگي و سياسي آن؛ شديدتر و گسترده تر شدن نقض حقوق بشر توسط دولت جمهوري اسلامي ايران در اين منطقه از آزربايجان و به طور خلاصه عقب ماندگي همه جانبه آزربايجان شده و مي شود. نتيجه اين روند نيز، همانگونه كه در قرن اخير ديده شد، فرار و كوچ پيوسته اهالي ترك از منطقه و از طرف ديگر مهاجرت و ورود بلاانقطاع جمعيت كرد به منطقه است. به عبارت ديگر، گروههاي مسلح و تروريست كرد، از انجام عمليات خود در اراضي آزربايجان، به عنوان روشي براي تغيير بافت دمگرافيك ائتنيك منطقه به له خود استفاده مي كنند.
٤-توده ترك بي دفاع و عادي كه در اين منطقه از آزربايجان ساكن است و مطلقا غيرمسلح مي باشد، براي حفظ خود از حملات مسلحانه كردها و تهديد شدن به قتل عام، ناچار به دولت ايران پناه برده به آن نزديك مي شود. اين نيز از يك سو باعث پررنگتر و تعميق فاناتيزم ديني-شيعي و در نتيجه عقب ماندگي بيشتر خلق ترك مي گردد؛ از سوي ديگر مانع رشد خودآگاهي ملي ترك در او مي شود. اين وضعيت، همانگونه كه به خير دولت ايران است، مقبول گروههاي مليتگراي كرد نيز مي باشد. زيرا از يك توده همسايه ترك، كه به لحاظ فرهنگي عقب مانده، فاقد شعور ملي و غرق در فاناتيزم ديني است، در هويت ايراني ذوب شده و از حقوق ملي خود بي خبر و عاجز به دفاع از آن است، همه چيز وي را- و در درجه اول سرزمين و وطن وي را- مي توان به راحتي گرفت و تصاحب كرد.
٥-نزديك شدن توده هاي بي دفاع ترك به دولت ايران از خوف مبارزه مسلحانه، ترور، غارت و كشتار گروههاي مسلح و شبكه هاي قاچاقچيگري كرد، از سوي گروههاي كرد به عنوان بهانه اي براي زير آب زني و جنگ رواني بر عليه خلق ترك بكار مي رود. در اين استقامت، گروههاي كرد در تبليغات خود، خلق ترك را به صورت طرفي كه در سركوب خلق كرد با دولت ايران همكاري مي كند تقديم مي كنند. اين نيز، در افكار عمومي جهاني، باعث موجه تر جلوه كردن ادعاهاي ارضي اكراد مظلوم از خاك تركهاي ظالم مي شود.
ب- توسعه طلبي كردي: خلق ترك و سرزمينهاي ترك در معرض تهديد توسعه طلبي كردي قرار دارند:
١-بعضي از گروههاي كردي، اينگونه مي انديشند و يا مي خواهند اينگونه بيانديشند كه افزايش جمعيت كردها، به معني گسترش حدود كردستان است. دقيقتر اينگونه گروها با استفاده از روند توسعه مساحتي مناطق زيستي كردان، هدف گسترش مداوم مرزهاي كردستان را دنبال مي نمايند. به عبارت ديگر، كردستان اين گروههاي كرد، سرزميني با مرزهاي نامعلوم، پيوسته در حال گسترش و سيال و سيار است. اين سياست مشابه سياست دولت اسرائيل در مورد گسترش مراكز يهودي نشين در مناطق فلسطيني است.
٢- ذهنيت و سياست توسعه طلبانه برخي از گروههاي كردي، صرفا متوجه بخشهاي غربي آزربايجان جنوبي نيست و مساله اي منطقه اي است. اين توسعه طلبي كردي مانند تركيه (ايغدير، قارس، آرداهان، ...)، در عراق (كركوك و پيرامون آن)، در جمهوري آزربايجان (لاچين، نخجوان و پيرامون آن)، در سوريه (قاميشلي، بايير بوجاق و پيرامون آن)، در خراسان (بجنورد، قوچان، ...) و مخصوصا در آزربايجان جنوبي از ماكو تا خوي، سلماس، اورميه، سولدوز، سايين قالا، تيكان تپه، و از آنجا به اسدآباد، قروه، بيجار، ياسوكند، تا به سنقر، خلق ترك و سرزمين هاي ترك را كه همواره در آنها زيسته است به صورتي جدي تهديد مي كند.
٣-گروههاي توسعه طلب و زياده خواه كرد ايراني و غير ايراني، مدتهاست كه در نقشه هائي كه در ايران، منطقه و جهان پخش مي كنند، علاوه بر مناطق كردنشين استانهاي آزربايجان غربي، كردستان و كرمانشاه، مناطق ترك نشين استانهاي آزربايجان غربي، برخي از مناطق ترك نشين استانهاي آزربايجان شرقي، زنجان، همدان و مناطق ترك نشين و آزربايجاني استانهاي كردستان و كرمانشاه را كه در دو دوره پهلوي و جمهوري اسلامي از استانهاي همجوار منتزع و به واحدهاي جديدالتاسيس كردستان و كرمانشاه الحاق شده اند را نيز داخل مي كنند و همه اين مناطق ترك نشين و آزربايجاني را به دروغ كردستان مي نامند. تاكنون علي رغم اعتراضات بي شمار تركان اين مناطق، حتي يك گروه كردي بابت تهيه و پخش همچو نقشه هاي خيالي و تهديدآميز و جنگ طلبانه ابراز ندامت و يا ناراحتي نكرده است.
٤-گروههاي كرد عموما عمليات مسلحانه و تروريستي خود را در اراضي آزربايجان اجرا مي كنند. دولت ايران نيز كساني از اين گروهها را كه دستگير مي كند، عموما در همان مناطق به محاكمه كشيده و به عقوبت مي رساند. اما اخبار اين حوادث به ويژه در رسانه هاي خارجي، اين تصور را به وجود مي آورد كه اين مناطق آزربايجان، در اصل خاك كردستان اند. چرا كه گروههاي كردي عمليات خود را در اين مناطق انجام مي دهند، محاكمات در اين مناطق برپا مي گردد و مجازاتها نيز در اين مناطق انفاذ مي شود. در نتيجه همه چيز نشانگر كردستاني بودن اين مناطق است. گروههاي كردي، از جريان داشتن مجادله و جنگ خود با دولت ايران در اين بخش از آزربايجان، به صورت بسيار موثر در انجام تبليغات و ايجاد تصور غيرواقعي كردستاني بودن آنها استفاده مي كنند.


٥-نامهاي اشخاصي چون شيخ عبيدالله، اسماعيل آقا سيمكو و ...، در نزد خلق ترك مترادف با كشتار و قتل عام، تهاجم و غارت و خون و مرگ اند. اما اين ناما در ادبيات سياسي كرد، به قهرمانان ملي مبدل شده اند. تاكنون حتي يك گروه و يا شخصيت كرد، از خلق ترك بابت ظلمها و بيرحميهاي غير انساني اشقياي مذكور عذر نخواسته است. اين رفتار، باعث ايجاد حس بسيار عميق بي اعتمادي در خلق ترك نسبت به گروههاي كرد گرديده است. زيرا به نظر خلق ترك، قهرمان ساختن از افراد مذكور توسط شخصيتها و گروههاي كرد داراي پيامي بسيار صريح به وي است: اگر خلق ترك وطن خود را ترك نكند، باز هم و در اولين فرصت بدست قهرمانان كرد ديگري مانند نامهاي مذكور، به همان عاقبت مبتلا خواهد شد.


٦-حزب دمكرات كردستان، بابت تحريكات و كشتارهائي كه در سال اول انقلاب از خلق ترك انجام داد، تاكنون از وي عذر و پوزش نخواسته است. بر عكس خلق ترك را كه معروض به كشتار و قتل عام شده بود در تمام جهان به عنوان مسبب حوادثي كه با انجام قتل عام اهالي ترك سولدوز آزربايجان توسط حزب دمكرات كردستان شروع و به وقوع فاجعه قارنا توسط دولت جمهوري اسلامي ايران ختم شد، مسئول و مجرم نشان داده است. اين داغ چشمي است كه به خلق ترك داده مي شود. معني اين رفتار حزب دمكرات كردستان اين است: آن تحريكات و كشتارها بجا بودند و دوباره انجام خواهند شد. هدف، ترسانيدن خلق ترك و مجبور ساختن وي به ترك وطن خود و راندن وي به آغوش جمهوري اسلامي ايران است.


ج- شونيسم كردي: مبارزه ملي كرد به سرعت در حال كسب ماهيتي شونيستي است. نمونه هاي اين روند بسيار اند:


١-جاي دادن شهرها، روستاها و مراكز جمعيتي آزربايجاني و ترك نشين استانهاي آزربايجان غربي، همدان، كردستان، كرمانشاهان (و گاها آزربايجان شرقي و زنجان)- كه در بعضي از آنها درصد نفوس كرد يك رقمي است و يا اصلا هيچ جمعيت كرد ندارند- در داخل نقشه هاي كردستان بزرگ و پخش مصرانه اين نقشه هاي تماما غيرواقعي در دنيا.
٢-كرد قلمداد كردن به زور گروههاي زباني-ملي ايرانيك زبان غير كرد مانند زازا، و در ايران گوران، لك، فيلي و لر
٣-تقديم كردن تركان قزلباش-علوي (غلات شيعه) به صورت اهل حق و يارسان و تركهاي سني (كوره سوننوها) آزربايجان به صورت كرد، در حاليكه نيستن
٤-جعل و بازنويسي تاريخي كردي براي سرزمينهاي مسكون توسط تركها
٥-انكار هويت آزربايجاني اراضي ترك كه در تقسيمات اداري كنوني در محدوده استانهاي كردستان و كرمانشاهان قرار داده شده اند، مخالفت با ضرورت الحاق مجدد آنها به استانهاي آزربايجاني مجاور و يا مخالفت با لزوم انتزاع آنها از دو استان مذكور و تشكيل استان جديدي (آزربايجان افشار) از آنها.
٦-ناديده گرفتن حضور توده ترك در دو استان كردستان و كرمانشاه و انكار همه حقوق ملي اين تركان
٧-كرد نشان دادن طوائف تاريخي ترك از قبيل افشارها
٨-شخصيت دزدي و كرد نشان دادن شخصيتهاي ترك (از گذشتگان حسام الدين چلبي، صفوي الدين اورموي، ... و از معاصرين حاج قربان سليماني، ...)
٩-كرد نشان دادن ميراث تاريخي ترك (ساز قوشما، قالي بيجار، ...)
١٠-همسوئي گروهها و شخصيتهاي كرد با سياستهاي نژادپرستانه و استعماري انكار و امحاء دولت ايران و پان ايرانيستها در آذري ناميدن ملت ترك ساكن در ايران


١١-تعويض نامهاي تاريخي تركي مراكز جمعيتي اي كه تا گذشته اي نزديك ترك نشين بوده اند اما امروز كردنشين اند (خانا به پيرانشهر، ساووجبولاغ به مهاباد، ...)، تقلا براي ريشه سازي جعلي كردي براي نامهاي جغرافيائي تركي
١٢-هماهنگي و همراهي با شونيسم فارسي و ارمني در سياستهاي منطقه اي (درياي خزر، مساله قره باغ، ...). به عنوان نمونه گروههاي كرد در جنگهاي قره باغ در صف نيروهاي اشغالگر ارمني و بر عليه توده ترك به جنگ پرداختند.
١3-انجام تبليغات منفي آشكار و يا پنهان بر عليه خلق ترك ساكن در آزربايجان جنوبي در گردهم آئيها و تماسهاي بين المللي. از جمله با پخش تبليغات دروغيني مانند اينكه حركت ملي دمكراتيك ترك، حركتي نژادپرستانه است، خلق ترك در ايران همگام و همكار دولت جمهوري اسلامي است و ....
١٤-مسئول و مقصر شمردن تركهاي ساكن در ايران و آزربايجان بابت اقدامات و سياستهاي دولت تركيه در قبال كردهاي اين كشور. هدف از ايجاد اين هماني بين تركهاي ايران و دولت تركيه از سوي گروهاي كرد، جلب حمايت افكار عمومي جهاني، براي ادعاهاي ارضي اكراد مظلوم از خاك تركهاي ظالم مي باشد.
خلاصه و نتيجه: سه مساله اي كه فوقا شمرده شد (تروريسم، توسعه طلبي و مليتگرائي شووئن) مستقيما خلق ترك و آزربايجان را تهيد كرده و بر عليه منافع ملي ماست. تا زمانيكه حركت ملي كرد در ايران و منطقه به اين سه مساله پايان ندهد، آينده روابط ترك-كرد و آزربايجان-كردستان بيش از بيش تنش دار خواهد شد و حتي قابليت آنرا خواهد داشت كه سرنوشت منطقه را به جهاتي بسيار خطرناك سوق دهد. از اين روند نيز، همه و در درجه اول خود خلق كرد متضرر خواهد شد.