۱۳۹۱ تیر ۲۴, شنبه

سیری در رساله های موسیقایی: رسالات موسیقایی عبدالقادر مراغه‌ای – حسین محمدزاده صدیق


تك توران : ابن غیبی، عبدالقادر مراغی (متوفی ۸۳۸ هـ .) صاحب آثار نظری در علم موسیقی، در شهر مراغه‌ی آذربایجان تولد یافته است. محمد علی تربیتتاریخ تولد او را ۷۵۴ هـ . ذكر می‌كند.۸ مرگ وی در شهر هرات و به بیماری وبا یا طاعون اتفاق افتاده است.

پدرعبدالقادر، به گفته‌ی خود او در انواع علوم ید طولا و مرتبه‌ی اعلیداشته است و موسیقی نیز می‌دانسته است. عبدالقادراین علم را پیش پدر و پس از حفظ قرآن یاد گرفته است و خود، علت آموزش موسیقی را مهارت یافتن در تلاوت قرآن با نغمات طیبه از سر وقوفذكر می‌كند.

عبدالقادر پس از كسب علوم رایج عصر خود در مراغه،‌ به شهر تبریز رفته است. در روزگار او، شهر مراغهاز شهرهای بسیار آبادان و مهد علم و ادب جهان اسلام بود. وی در دربار جلال‌الدین حسین بن شیخ اویس ایلكانی سلطان جلایریانبه شغل دیوانی پرداخته است و مدتی نیز به عنوان حاكم عراقبه كار پرداخته است و پس از فتح بغداد توسط امیرتیمور به سمرقند رفته و در آنجا به تعلیم موسیقی پرداخته و بزرگترین موسیقیدان و خواننده‌ی دربار امیر تیمورشده است.

جلایریاندر توسعه‌ی موسیقی تركی ایرانی اهتمام داشتند و عبدالقادر هنگام اقامت در تبریز در مسابقه‌ی ۰۰۰/۱۰ دیناری كه از سوی رضا رضوانشاه استاد موسیقی تبریزبرگزار شده بود، برنده‌ی آن شناخته شده است.

پس از وفات امیر تیمور در ۸۰۷ هـ . به دربار خلیل، حاكم سمرقند (۸۱۲هـ .) و شاهرخ (۷۷۹-۸۵۰) انتساب یافته است و در همین زمان كتابالادوار را كه به زبان تركی نگاشته بود، به سلطان مراد دوم عثمانی تقدیم داشته است.

فرزند كهتر ابن غیبی موسوم به عبدالعزیز هم در علم موسیقی سرشناس بوده است و نقاوة الادوار اثر اوست كه او نیز آن را به سلطان مراد دوم عثمانی (۸۵۵هـ .) تقدیم كرده است.

عبدالقادر مراغه‌ایپس از مرگ نیز مورد تجلیل و احترام علمای فن قرار گرفته است و هر كس كه به تألیف رسالات موسیقی اهتمام كرده از او به عزّت یاد كرده است. مثلاً علی بن محمد معمار بنایی او را وحید الدّهر و الادان و فرید العصر و الزّمان می‌خواند.۹

در زندگی و آفرینش عبدالقادر مراغه‌اینكته‌ای كه بسیار قابل اهمیت است، این است كه وی بدون تعصّبات ملی، دو زبان فارسی و عربی را نیك آموخته و ضمن تركی‌نویسی، چند اثر هم به فارسی بر جای گذاشته است.گر چه او به موسیقی ملی تركی- ایرانی خدمات شایانی كرده است و هنوز بقایای آهنگ‌های تركی عبدالقادردر موسیقی تركی باقی مانده است، اطلاع وسیعی از ادبیات غیر تركی ایران نیز داشته است.

نوه‌اشمحمودهم، مقاصد الادوار را به تركی نگاشته و به بایزید دوم عثمانی (۸۸۶-۹۱۸ هـ .) تقدیم كرده است. خود عبدالقادرپیش از عثمانی‌ها به امیرتیموركه هنرمندان را در زی و پناه خود نگه می‌داشت، علاقه داشت و از او در جامع الالحان به عنوان- پادشاه اسلام و سلطان الاعظم- یاد می‌كند و پیوسته او را به علم و هنر می‌ستاید.

از آثار و تصانیف تركی مراغی در جلد دیگر بحث خواهیم كرد. اینجا شایسته است اشاره كنیم كه اكنون در موسیقی تركیه هفت قطعه آهنگ مراغی در مقام‌های مختلف تركی اجرا می‌شود. مانند شوق‌نامه، حیدرنامه، نقش‌بسته، نقش دویك، یوروك سماعی و غیره كه یادمان‌های ساخته‌ی مراغی به شمار می‌روند.

آثارابن غیبی، عبدالقادر مراغه‌ایدر موضوع موسیقی عملی و تعریف آلات موسیقی بسیار پر اهمیت است. از ابن غیبی،‌ چند كتاب به تركی و فارسی بر جای مانده است كه عبارتند از:

۱. الادوار: به زبان تركی و نام دیگر آن روح پرور است.

۲. مجالس: به زبان تركی كه بخش‌هایی از آن را در خاتمه‌ی مقاصد الالحان و خاتمه‌ی جامع الالحان آورده است.

۳. دیوان شعر تركی: كه بخش‌هایی از آن را در جامع الالحان و مقاصد الالحان می‌توان دید.

۴. كنز الالحان: از این كتاب تا كنون نسخه‌ای به دست نیامده است. گفته می‌شود كه این نخستین تألیف عبدالقادردر علم موسیقی بوده است و در آن نغمه‌هایی را كه خود ساخته بوده، به خط مخصوصی نوشته و ادوار را در آن شرح كرده بود. عبدالقادردر آثار خود چند جا از كنزالالحان نام برده است. مثلاً در مقاصد الالحان در باب چهارم در ذكر نغمه‌ها می‌گوید:

«. . . اگر تمامی نغمات دوایر . . . را شرح دهیم، سبب تطویل كتاب شود . . .»

و آن‌ها را در كتاب كنز الالحانذكر كردیم.۱۰ و یا در باب یازدهم می‌گوید:

«اسامی اصناف ترجیعات در كتاب كنزالالحان تمامی ذكر كرده شد . . .»۱۱

و در همان باب در فصل بیان اصطخاب غیر معهوده در باب ذكر نغمات اوتار تأكید می‌كند كه:

«. . . مجموع آن‌ها را در كتاب كنزالالحان بیان كرده‌ایم.»۱۲

و در باب دوازدهم در بیان طریقه‌ی عمل می‌گوید:

«در این مختصر در این باب بدین قدر اكتفا كردیم اما در كتاب كنزالالحان مجموع اعمال اصناف مبین گردانیدیم فلیرجع الیه.»۱۳

و در انتهای مقاصد الالحان اشاره می‌كند كه:

«. . . ما این‌ها را در كتاب كنزالالحان چنان ثبت كردیم كه طالبان استخراج توانند كردن و گفتن و . . .»

این همه نشان می‌دهد كه كتاب كنزالالحانمهمترین تألیف عبدالقادربوده است كه متأسفانه تا به امروز برای جهان علم نامكشوف و ناپیدا مانده است.

۵.مقاصد الالحان: دارای یك مقدمه و دوازده باب و یك خاتمه است. به گفته‌ی خود مؤلّف در مقدمه‌، آن را در اصول و فروع و قواعد فن موسیقی نگاشته است و مجموع قواعد علمی و عملی و مصطلحات موسیقی را در آن آورده است. باب اولاز تقسیم دساتین (= پرده‌ها)و حدّت (= زیری)و ثقل (= بمی)سخن به میان می‌آورد. در باب دوماز تقسیم دساتین (= پرده‌ها)بر اوتار (= سیم‌ها)و تصنیف (= نصف كردن)و تضعیف (= دو برابر كردن)ابعاد و جز آن بحث می‌كند. در باب سوماز اقسام بعد ذی الاربع و بعد ذی الخمس (نسبت ۴ و ۵)و قواعد آن سخن می‌گوید و در سه فصل بعدی از دوازده مقام و آوازهای شش‌گانه و شعبات بیست و چهارگانه بحث می‌كند، در باب هفتمدر بیان اشتباه ابعد، در باب هشتمدر بیان انتقال یا تغییر مایه، در باب نهم از ادوار ایقاعی و شیوه‌های انگشت‌گذاری با عنوان ذكر اصابع ستّه و دخول در تصانیف و در باب دهم و یازدهماز ساختن تصانیف و هماهنگ‌سازی و كوك كردن سخن می‌گوید. باب دوازدهم در آداب هنرمندی و تعلیم خوانندگی و شرح آلات موسیقی است. در همین فصل نام موسیقی پژوهان گذشته از فارابی تا صفی‌الدین اورمویآمده است. عبدالقادردر بخش پایانی اشعاری از دیوان‌های تركی و فارسی خود را نیز كه برای آهنگ‌های موسیقی ساخته،‌ در فصلی جداگانه به عنوان خاتمه بر متن افزوده است.

از این كتاب تا كنون سه نسخه‌ی خطی در كتابخانه‌های بادلیان،استانبولو لیدناز سوی هنری فارمر معرفی شده است و كهن‌ترین نسخه‌ را كه در سال۸۲۱ هـ . استنساخ شده است،‌ تقی بینشدر سال ۱۳۴۴ چاپ كرده است.۱۴

مقاصد الالحان در واقع چكیده و خلاصه‌ای از جامع الالحان است و شباهت زیادی با آن دارد. گاه جدول‌ها و اشكال نیز در دو كتاب عین هم است و اغلب سرفصل‌ها و عناوین ابواب شباهت زیادی با هم دارند. مثلاً عناوین باب اول در مقاصد الالحانچنین است: تعریف صوت و نغمه، در كیفیت حدوث صوت و نغمه، در بیان اسباب حدّت و ثقل.و عنوان باب اول در جامع الالحان به این شرح است:تعریف صوت، تعریف نغمه، كیفیت وصول صوت نغمه به سامعه، حدث و ثقل. بقیه‌ی فصل‌ها هم همین گونه، همانندگی و شباهت‌های محسوسی با جامع الالحاندارد.

ویژگی‌های چاپ تقی بینش، دقت و امانتداری علمی در نقل و شرح مفاهیم بدیع موسیقایی است و جز ضمایم كه در آن اشعار تركی به سبب عدم آشنایی با زبان تركی به صورت مغلوط و نامفهوم چاپ شده، زحمت او در بقیه‌ی موارد به ویژه در دادن معادل‌های انگلیسی و فرانسوی اصطلاحات فی رساله كه به بهره‌گیری از كتاب هنری فارمر تنظیم شده قابل اعتنا و تحسین است.

دیباچه با حمد خدا و نعت رسول اكرم (ص) شروع می‌شود. مقدمه، پنج فصل دارد:

در تعریف موسیقی.

كیفیت حدوث صناعت موسیقی.

در ذكر موضوع موسیقی.

در ذكر مبادی موسیقی.

در علت غایی موسیقی.

شرح ابواب دوازده‌گانه چنین است:

باب اول، و آن مشتمل است بر چهار فصل: فصل اولدر تعریف صوت، فصل ثانی، در تعریف نغمه و كیفیت حدوث آن، فصلثالث‌ در سبب وصول صوت و نغمه به سامعه: فصل رابع در بیان اسباب حدّت و ثقل.

باب ثانی، و آن مشتمل است بر سه فصل: فصل اولدر تقسیم دساتین به طریق صاحب ادوار. فصل ثانیدر تقسیم دساتین به طریقی كه مقدار و نسبت بعد بقیه از آن معلوم گردد. فصل ثالث در تقسیم دساتین به طریقی دیگر كه از آن طریق معلوم شود كه هر نغمه‌ی ثغال و حواد بر چندم عدد از اعداد واقع شود.

باب ثالثو آن مشتمل است بر پنج فصل: فصل اول در بیان ابعاد و ذكر نسبت آن‌ها، فصل ثانی در اضافات ابعاد بعضی به بعضی، فصل ثالث در فصل ابعاد بعضی از بعضی، فصل رابع در تصنیف ابعاد، فصل خامس در بیان اسبابی كه موجب تنافر باشد.

باب رابعو آن مشتمل است بر سه فصل: فصل اول در ذكر بعضی از اصناف اجناس و نسبت ابعاد و اعدا آن‌ها،فصل ثانی در تألیف ملایم از اقسام بعد ذی الاربع و بعد ذی الخمس، فصل ثالثدر ترتیب دوایر از اضافات اقسام طبقه‌ی ثانیه به صبغه‌ی اولی.

باب خامسو آن مشتمل است بر چهار فصل: فصل اول در حكم وترین، فصل ثانیدر حكم ثلاثةاوتار، فصل‌ثالثدر حكم اربعةاوتار كه عود قدیم است. فصل رابعدر حكم خمسةاوتار كه آن را عود كامل گویند و طریقه‌ی اصطخاب اوتار آن‌ها با یكدیگر به طریق معهود.

باب سادسو آن مشتمل است بر چهار فصل: فصل اول در بیان ادوار مشهوره، فصل ثانی در بیان طبقات ادوار، فصلثالثدر تعیین آوازات ستّه و آنچ مولانا قطب الدین شیرازی بر صاحب ادوار اعتراضات كرده و جواب از آن‌ها كه این فقیر گفته و ذكر بعضی اعتراضات كه بر ایشان وارد است، فصل رابعدر بیان شعبات بیست و چهارگانه.

باب سابعو آن مشتمل است بر سه فصل: فصل اول در بیان اشتباه ابعاد به یكدیگر، فصل ثانی در اشتراك نغمات ادوار با یكدیگر، فصل ثالث در ترتیب اجناس در طبقات ابعاد عظیمی و ذكر نسبت اعداد آن‌ها.

باب ثامن و آن مشتمل است به سه فصل: فصل اولدر بیان اشتباه ابعاد به یكدیگر، فصل ثانیدر اشتراك نغمات ادوار با یكدیگر، فصل ثالثدر ترتیب اجناس در طبقات ابعاد عظیمی و ذكر نسبت اعداد آن‌ها.

باب تاسعو آن مشتمل است بر سه فصل: فصل اول در ذكر دساتین مستوی و منعكس، فصل ثانی در بیان اصطخابات غیر معهوده، فصل ثالث در طریقه‌ی پیدا كردن اعداد نفرات ترجیعات در اوتار.

باب عاشر و آن مشتمل است بر چهار فصل: فصل اول در بیان قواعد گرفت‌های مشكل بر دساتین عود از مشابهات و مخالفات، فصل ثانی در تعلیم خوانندگی به حلق و ذكر تركیبات قریب الفهم، فصل ثالثدر كلام بر انتقال، فصل رابع در ذكر اسامی و مراتب آلات الحان.

باب حادی عشرو آن مشتمل است بر چهار فصل: فصل اول در ادوار ایقاع بدان نوع كه قدما ذكر كرده‌اند، فصل ثانی در بیان ادوار ایقاعی كه در این زمان متداول مستعمل است، فصل ثالثدر ذكر اصول و فروع ایقاعی كه مخترع این فقیر است. فصل رابع در ذكر دخول در تصانیف.

باب ثانی عشر و آن مشتمل است بر سه فصل: فصل اول در تأثیر نغم ادوار، فصل ثانی در ذكر اصابع ستّه و طریقه‌ی قدیم، فصل ثالث در مباشرت عمل و طریقه‌ی ساختن تصانیف در عملیات این فن.

خاتمه و آن مشتمل است بر شش فصل: فصل اول در آنك مباشران این فن آداب مجلس چگونه رعایت كنند. فصل ثانیدر آنك در هر مجلسی مناسب آن مجلس خوانند. فصل ثالثدر طریقه‌ی ممارست در این فن. فصل رابعدر طریقه‌ی تلحین مغول و اسامی كوك‌های ایشان و معتدلیات، فصل خامسدر ذكر اسامی مباشران این فن. فصل سادسدر بیان شدود كه به عود در عمل آورند و به آن تلحینات و ترجیهات و نواخت‌ها كنند به نوعی كه سامعان صاحب ذوق غالب شوق بعضی در بكاء و بعضی در ضحك و بعضی در خواب شوند به شرط آنك معاند و متعصب نباشند و به استماع مشغول باشند.

۶.جامع الالحان: پس از كنز الالحانمهمترین اثر عبدالقادراست و شامل اغلب قواعد موسیقی است. اگر كنزالالحاندر برگیرنده‌ی مجموع آهنگ‌های موسیقی و نمونه‌ی كامل ساخته‌های عبدالقادر بوده، جامع الالحاننیز مجموع قواعد اجرای آن‌ها به حساب می‌آید.

ازجامع الالحان نسخه‌های خطی چندی برجای است كه كهن‌ترین آن‌ها نسخه‌ی استنساخ شده از سوی خود مؤلف در سال ۸۱۸ هـ . است كه در سال ۱۳۶۶ به دست تقی بینشدرتهران چاپ شد. در این چاپ متأسفانه خاتمه كه خود در شش فصل رساله‌ی مستقلی به شمار می‌رود، حذف شده است و فصل دوم این بخش در۴۵ مجلس است و در هر مجلس اشعاری مناسب موضوع آورده شده است.

درجامع الالحان، عبدالقادربا حدیث«زُینوا القرآن بِاَصواتِكُم فَاِنَّ الصَّوتَ الحَسَن ی‍زیدُ القرآن حُسناً»می‌گوید كه از خواندن قرآن به صوتی كه سبب تنافر طباع باشد باید احتراز كرد و انگیزه‌ی روی آوردن خود به موسیقی را نیز حصول توفیق در قرائات مختلفه‌ی قرآن می‌نامد.

۷.كنز التّحف: این كتاب را فارمر بهعبدالقادرنسبت می‌دهد و از آثار او می‌داند و مرحوم تقی بینش به استناد بیتی مشكوك در دیباچه حدس می‌زند كه از حسین كاشانی نامی باید باشد. این رساله در یك مقدمه و چهار مقاله و هر مقاله در چند قسم و هر قسم در چند باب است.

كنز التّحف را مرحوم تقی بینشدر مجموعه‌ای خطی محفوظ در كتابخانه‌ی ناسیونال پاریس یافته است و با نسخ خطی دیگر مقابله و چاپ كرده است. این مجموعه حاوی هفت رساله به شرح زیر است:

رساله‌ی مقاصد الالحان. (فارسی)

رسالة فی الموسیقی. (تركی)

رسالة فی النّغمة و الایقاع. (تركی)

رسالة فی الموسیقی. (تركی)

كنز التّحف. (فارسی)

رساله‌ای در ذكر اسامی قوّالان عصرسلطان حسین بایقرا. (تركی)

كنز التّحف به لحاظ نگارش فارسی، نثری بسیار شیوا و دلنشین دارد. به نظر ما، هم به لحاظ اصول سبك‌شناسی‌ نثر فارسی و هم به دلیل تواتر در ذكر تراجم، كنزالتّحفرا باید از عبدالقادر مراغه‌ایبدانیم كه بعد از مقاصد الالحان تألیف كرده است. عناوین سرفصل‌ها و شیوه‌ی تدوین آن نیز شبیه دو كتاب یاد شده‌ی وی در فوق است. قسم دوم از مقالت چهارم رساله‌ی كنزالتّحف، شش فصل دارد و در واقع خلاصه‌ای از بخش خاتمه‌ی جامع الالحان است كه تقی بینشدر چاپ خود به دلیل نامعلومی آن را حذف كرده است. در این بخش پس از سخن از آداب مجالسمانند دو كتاب دیگر، قسمتی در وصیت طالبان این فنو قسم دیگری در وصایای طالبان این فن می‌آورد و اشعاری را كه مناسب مقام‌های گوناگون است ذكر می‌كند. پس از نشر بخش خاتمهاز جامع الالحان، می‌توان به بررسی تطبیقی این دو بخش پرداخت.

تاریخ تألیفكنزالتّحف ضمن ماده‌ی تاریخ منظومی در انتهای اثر آمده است و همین ماده‌ی تاریخ نیز ثابت می‌كند كه مؤلف آن نمی‌تواند كسی جز عبدالقادر مراغه‌ایباشد و ادعای انتساب آن به شخص مجهول الهویه‌ای موسوم به حسن كاشانیهیچ دلیل قابل قبولی ندارد.

۸.شرح الادوار: دیگر از آثار عبدالقادر مراغه‌ایشرح الادوار است كه بر كتابُ الادوارصفی الدین‌اورموی نگاشته است و عبارت از مقدمه، پانزده فصل و خاتمه است. این كتاب را مراغیاول بار به تركی نگاشته و سپس آن را به فارسی ترجمه كرده است. نسخه‌ی نفیسی از اصل تركی كتاب در كتابخانه‌ی لیدن كشور هلندبه شماره ۱۱۷۵ موجود است.

روشعبدالقادردر شرح كتابُ الادوارصفی الدین اورموی بدین‌گونه است كه نخست بخشی از متن عربی كتابُ الادوار را می‌دهد و سپس به برگردان فارسی و شرح و بسط گفتار او می‌پردازد. مقدمه‌ی این كتاب چنین است:

«حمد بی‌غایت و شكر بی‌نهایت قادری را كه انواع موجودات را به كمال قدرت و تمام حكمت از عدم بوجود آورد و دیباچه‌ی دلگشای فطرت بشریت را به مزّیت فضیلت یزید فی الخلق ما یشاء موشح و مزین گردانید.

شعر:

سبحان من خشعت له الاصوات،

و ترنّمت بثنائه لنغّما.

و صلوات نا محصور و تحایای منظوم و منثور نثار روضه‌ی سیدی كه از میدان فصاحت به چوگان بلاغت،‌گوی اَنااَفصَح ربوده، صدر صفّه‌ی رسالت و اصطفا محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله و اصحابه.

اما بعد، چنین گوید محرّر این كتاب و مقرّر این خطاب، اضعف عباد الله و احواجهم الداعی للمسلمین بالخیر عبدالقادر بن غیبی الحافظ المراغی غفر الله ذنوبهما كه جمعی از علمای نامدار و فضلای هر دیار و اكابر روزگار به علم ادوار اشتغال می‌نمودند، خصوصاً به كتاب ادوار كه تألیف مولانا صفی الدین عبد المؤمن فاخر الارموی است سقی الله ثراه و جعل الجّه مثواه و در آن كتاب هیچ یك حلّ‌آن‌ها نكرده بودند، بدین سبب از این فقیر حقیر التماس شرحی نمودند برای این كتاب كه مشتمل باشد بر تحقیق این فن و شرح حلّ آن مواضع مشكله، بَاَقصی‌َ الغایة كوشیدم و از كتب قدما آنچه مناسب هر یك از آن مواضع بود و سبب حلّ‌آن‌ها می‌شد در آن درآوردم و آنچه بر خاطر این فقیر نیز ظاهر شده بود به آن‌ها اضافت كردم. پس هر كه در این شرح نیكو تأمل كند و امعان نظر لازم دارد از دیگر شروح این كتاب بلكه از سایر كتب كه در این فن نبشته‌اند مستغنی گردد و جواب اعتراضات كه بر كتب این فن كرده‌اند بداند. چرا كه هر چه از علمی و عملی كه در این فن لابد است در این شرح ثبت كردم و الله الموفّق.»

عبدالقادر مراغیشرح این اثر مهم را مانند اصل كتاب در پانزده فصل قرار داده است:

در تعریف نغمه‌ها در بیان حدّت و ثقل (فی تعریف النّغم و بیان الحدة و الثقل).

تقسیم كردن دستان‌ها (فی اقسام دساتین).

در نسبت‌های بعدها (فی نسبت الابعاد).

در آنچه كه موجبات در تنافر است (فی الاسباب الموجبه للتنافر).

در تألیف ملائم (فی التّألیف ملائم).

در دورها و نسبت‌ها (فی الادوار و نسبتها).

در حكم و دستور دو وتر (فی حكم الوترین).

در ذكر عود و كوك وترها و استخراج ادوار از آن(فی ذكر العود و تسویة الاوتار و استخراج الادوار منه).

در اسامی ادوار مشهوره (فی الاسماء الادوار المشهورة).

در اشتراك نغمه‌های دورها (فی تشارك نغم الادوار).

در طبقات دورها (فی طبقات الادوار).

در كوك غیر معهود (فی اصطخاب الغیر المعهود).

در اوزان (فی الایقاع).

در تأثیر نغمه‌ها (فی تأثیر النغم).