۱۳۹۰ بهمن ۱۵, شنبه

یادداشت ویژه؛درباره "پدیده تراکتورسازی"، درتسخیر پوپولیسم یا زیر سلطه ی شوونیسم!


تک توران : پوپولیسم یا مردمباوری (به انگلیسی: Populism) آموزه و فلسفهای است در طرفداری از حقوق و علایق مردم عامه در برابر گروه نابغه و نخبه.نظریه پوپولیسم فلسفی بر آرای هربرت شیلر و بر این فرض اولیه مبتنی است که عامهٔ مردم را افرادی ناآگاه، منفعل و ضعیف میپندارد. تاریخچهٔ آن را به اواسط سدهٔ نوزدهم و به جنبشهای مختلفی که در سرزمینهایی مثل شوروی سابق به وقوع پیوستهاست، میرسانند شاید در برابر پوپولیسم سیاسی اینها هیچ نباشند. ریشهٔ مردم باوری در میان روشنفکراان تندرو روسیه در دهه ۱۸۶۰با ظهور نارودنیکها(مردم باوران)پدید آمد.نارودنیکها بر آن بودند که روسیه بی آنکه مرحلهٔ سرمایه داری را بگذراند می تواند مستقیم به سوسیالیسم برسدو اساس آن را می توان بر کومونهای روستایی گذاشت.در دهه ۱۸۷۰ دانشجویان نارودنیک به روستا(میان مردم) رفتند تا تخم انقلاب را بپراکنند.
میهنشیفتگی یا شوونیسم (به فرانسوی: Chauvinisme) در معنای اصلی و ابتدایی آن، یک نوع میهنپرستی افراطی و ستیزهجو، و یک ایمان کور به برتری و شکوه ملی است. با بسط معنا، شوونیسم طرفداری مفرط و غیرعقلانی به نام هر گروهی که کسی عضو آن است را شامل میشود، خصوصاً هر وقت طرفداری، کینه و بداندیشی نسبت به گروه رقیب را شامل باشد. جینگوییسم معادل انگلیسی این واژه فرانسوی است.
پاراگراف نخست ادعا و تهمت یک شخص حقیقی و شاید حقوقی به ملیون ها طرفدار تیم فوتبال تراکتور است.ایشان علناً و عملاً اکثریت طرفداران تراکتور سازی را عوام،نادان،ناآگاه،ضعیف و بی خرد می داند.
 پاراگراف دوم،تعریفی ست از میهن شیفتگی افراطی،ما هرگز به خود جرأت نمی دهیم تا یک ملت و قوم را شوونیسم بنامیم.اگرچه کسی نیز چنین ادعا کند،ادعای احمقانه ای ست.چرا که این ویژگی منحصر به اقلیت است. و تنهاعده ی قلیلی به این بیماری دچار هستند.اما در پایان، این قضاوت به مردم سپرده خواهد شد.که آیا مردم آزربایجان در تسخیر پوپولیسم هستند یا نگارنده ی مقاله ی توهین آمیز دچار به بیماری میهن شیفتگی افراطی ست!
این که در پس واژه ی پوپولیسم و به دنبال رو آن جمله ی :"پیشنهاد تکرار بازی با استقلال که مدیر عامل تراکتورسازی مطرح می کند، چیزی جز یک مزاح فوتبالی نیست" آمده است،نشان از این دارد که نگارنده ی مقاله ی سایت گل نه تنها مردم آزربایجان بلکه مسؤلان فوتبالی و شاید غیر فوتبالی این خطه را نیز افرادی ناآگاه و نادان می خواند!این یک ایراد اساسی دارد و آن اینکه اگر هم چنین باشد مگر نه اینکه این مسؤلان را مسؤلان بلند مرتبه ی کشور انتخاب می کنند،پس بدا به حال ما که یک مسؤل ناآگاه را مسؤل مردم می کنند!
تا اینجای کار نیز در این که نگارنده ی مطلب اخیر،یک نویسنده ی غیر ورزشی ست جای هیچ شبه ای را باقی نمی گذارد،چگونه است یک سایت ورزشی از آسیب شناسی اجتماعی و عوام زدگی اکثریت مردم یک منطقه بدون هیچ ادله روشن و مدرک تاریخی صحبت می کند!؟ شاید موقع آن فرا رسیده است که مطب های روانشناسی در مورد تاکتیک های فوتبالی مشاوره دهند!
اجازه بدهید در مورد اظهار نظرات ورزشی ایشان نیز کنکاش کنیم؛
 ایشان می گویند تضعیف ناخواسته!
 سه تیم تراکتور،شهرداری،ماشین سازی برای بقا در لیگ ۱ آن زمان به جان هم افتده بودند تا هر یک دو دیگری را پله ی صعود خود نماید!
 اولاً تا جایی که سن ما قد می دهد،بازیکنان تراکتور،ماشین سازی و شهرداری یکی پس از دیگری در تیم های پایتخت نشین سر درآوردند،تیم هایی که با پول بیت المال بازیکنان بومی و ساخته شده ی این منطقه را صاحب شدند و با زیاده خواهی شان تیم های پایه ی آزربایجان را نابود کردند.
 تاجایd که ما می دانیم ماشین سازی پس از انتقال امثال علیرضا اکبرپور به استقلال سقوط کرد!اکبر پوری که یک دهه برای استقلال آقایی کرد.
 مردم نه انتقال دین محمدی از شهرداری را به استقلال فراموش کرده اند و نه انتقال ستار همدانی از تراکتور به استقلال
 مگر باقری ها و باقری و هلالی و باهنر و باغمیشه از تراکتور به پیروزی نپیوستند؟
 مگر در بدترین شرایط تراکتور در فصل قبل از نخستین دوره لیگ برتر و در اولین دوره لیگ برتر ، باهنر و عباس آقایی از تراکتور به پیروزی منتقل نشدند؟

تراکتور آن زمان بر اثر آفت زیاده خواهی تیمهای پایتخت در حال جان دادن بود اما به جای ترمیم آن،آمدند و تیر خلاص را زدند.
 آقای نویسنده شما از کدام انتقال صحبت می کنید؟
 شما از کدامین تصعیف ناخواسته صحبت می کنید؟
با این کار نه تنها در حق آزربایجان بلکه در حق تیم ملی ایران نیز ظلم شد.مگر تیم ملی ۹۶-۹۸ فرانسه یادتان رفته است؟
 استاد اسدی،پاشازاده،همدانی،دین محمدی،خطیبی،دایی،باقری،در خشان مگر اینها عناصر بومی آزربایجان نیستند؟
 با کار غیر اصولی تیم های پایه آزربایجان را نابود ساختند.اکنون زمان آن بود که ده ها علیرضا اکبرپور بال راست ماشین و شهرداری باشند نه اینکه مردم این شهر با دیدن یک بازیکن ضعیف بومی،ذوق کنند.
 شما به این ها می گویید ناخواسته!؟
 شما تاراج بازیکنان بومی توسط پایتخت نشینان را به گردن تیم های همشهری می اندازید؟بگذارید ۳ دهه ای از این ماجرا بگذرد سپس تاریخ را تحریف کنید چیزی که در آن تبحر کافی دارید.
در مورد غیبت طولانی صحبت می کنید!
 مگر نه اینکه تکلیف صعود مستقیم دو گروه لیگ ۱ و یا پلی آف در اول فصل مشخص می شود؟
 شما امثال شیخ لاری و پیوس را غیر فوتبالی می دانید؟از امثال رویانیان هم غیر فوتبالی تر که نبودند!
سازندگی کجاست!؟
 مگر گزارشگران شیراز و اصفهان و تهران غیر این می کنند؟
 شما حتی یکبار هم فوتبال تماشا نکرده اید!
 مگر اینکه مرتضی اسدی اردبیلی و آشوبی زنجانی ست شکی دارید؟ می خواهید چه بگویند؟ شما از چه می ترسید؟شما از چه نفرت دارید؟ شما در رسانه تان نیز از بکاربردن واژه ی تؤرک و آزربایجان در هراسید!
من چه بگویم؟ بگویم بورگینو فاسویی هستم!؟ یا از جزایر مالدیو آمده ام!؟
 صحبت از حاضری خور بودن تراکتور کرده اید!
 نه اینکه دو تیم محبوب شما لاماسیا دارند!
 نه اینکه آنها آماده خور نیستند!
 اگر ۲۰ سال پیش بازیکنان ما به یغما برده نمی شد هم اکنون در اندازه ی ۵ تیم لیگ برتری، بازیکن در سطح اول فوتبال آسیا داشتیم.شما همین را می خواهید،وابسته بودن،عدم پیشرفت،متکی بودن،احساس تحقیر کردن،اما گذشت آن زمان برادر من،
 دیگر یک تؤرک از هراس اینکه او را "نفهم" لقب دهند از بکار گیری این واژه ابایی ندارد.او می داند کیست و که بوده و که خواهد بود.
چگونه شما زمانی که تیمهای پایتختان حاضری خور بودند به فکر این مقاله نبودید(هر چند که الان نیز هستند)

در مورد سهمیه سربازی سخن گفته اید، مگر ما از پخش مستقیم و اسپانسرهای ملیاردی و پولهای بیت المال از کارت سوختهای مردم که صرف دو تیم پایتخت می شود می نالیم که شما از جذب ۳ بازیکن که ۲ تن از آنها مصدوم است و یک تن در حد متوسط به پایین این همه می نالید!؟
در مورد سازندگی تراکتور سازی صحبت کرده اید؟
 تا اینجای کار نه ورزشی هستید و نه تاریخ دان ،خدا را شاکرم که تنها صحبتهای شما را نقل قول می کنم.یک بحثی هم در مورد ریاضیات و آمار کرده اید. فردی که کتاب را از روی آن نمی تواند بخواند مگر می تواند علم ریاضی یاد بگیرد!؟
جناب عزیز! سازندگی را طی دو مقوله بررسی می کنند. یکی در طول تاریخ باشگاه و یکی در چندین بازه ی زمانی کوتاه لااقل یک دهه ای
می خواهید سازندگی قوتبال این خطه را بدانید؟
 این خطه ۸۰ درصد پیکره ی تیم ملی ۹۸ فرانسه را تشکیل داد که برای ایران افتخار آفرید و برای ایرانیان غرور آفرید و آبرو داری کرد.
 این خطه کریم باقری ها و علی دایی ها را تحویل فوتبال ایران داده است.
 این خطه برادران دین محمدی و برادران خطیبی را به فوتبال معرفی کرده است.
 این خطه ستار همدانی ها و یونس باهنرها،علیرضا اکبر پور ها،پژمان ها عباس آقایی ها ،برمک ها،زارع ها،باغمیشه ها را تحویل جامعه داده است.
 تیم های پایتخت در این ۵۰-۶۰ سال چه گلی بر سرشان زده اند که ما نفهمیده ایم؟
 تیم های پایه ی ایران متعلق به جنوب،شمال،شمال غربی و اخیراً مرکز بوده است.اکنون سهم شما از این فوتبال چیست؟
اگر امروز تراکتور سازی کریم باقری در خود نمی بیند به خاطر زیاده خواهی تیم هایی ست که شما نام ایشان را با نام تراکتور اشتباهی گرفته اید!
 اگر امروز ماشین سازی مردی همانند اکبرپور را در خود نمی بیند،به خاطر عدم برنامه ریزی و بی کفایتی مسؤلان ورزش وقت بود.
 اگر امروز علی دایی و اسماعیل هلالی به تاریخ پیوستند به خاطر حمایت های کورکورانه امثال شماست که معلوم نیست حرف حسابشان چیست؟
با این حساب باید هم به مجلس جمهوری اسلامی ایران نیز توهین کنید و تلاش نمایندگان را به سخره بگیرید!

بلی توطئه برای ناکام کردن! این را ما می دانیم، چرک توطئه از قلم متعفن نویسندگانی چون شما جاری ست و این بوی متعفن از خود شماست.
انقلاب های کبیر در میان مردمی رخ می دهد که به بلوغ فکری و آگاهی تمام رسیده باشند.
 مراقب باشید! شما نام مردم خطه ای را بر زبان می آورید که روشن فکر ترین و آگاه ترین مردم تمامی عصرها بودند.
 شما از دیاری صحبت می کنید که نظامی ها و خاقانی ها را در خود پرورده است.
 شما از دیار شمس تبریزی،نسیمی شاماخی،فضولی بایاتلئ سخن می رانید.
 شما از دیار شهاب الدین سهروردی،ابوالحسن راجی،قمری دربندی،شهریار،پروین اعتصامی سخن می گویید.
 شما از دیار عالمان و عارفان،شاعران و نویسندگان چیره دست سخن می گویید.
 اینجا آزربایجان است دیار سه علامه! به حرمت اینان که شده است یاوه نگویید.
 مردم آزربایجان بیرون کنندگان مغول،اعراب،رژیم پهلوی هستند.
 انقلاب مشروطه و انقلاب جمهوری اسلامی ایران از صدقه سری آگاهی مردم دیار آزربایجان است.
 اکنون به چه جرأتی این مردم را به نادانی و عوام بودن متهم می سازید.
 مردم این سرزمین آگاه تر از این هستند که تخم نفاق امثال شما را آبیاری کنند.
 شما نیز مزدوری هستید از مزدوران دشمنان این کشور و شاید همانند سردبیر آن روزنامه ی مشهور، که شاید فردا در سواحل ایلات متحده به تفریح سپری کند.
 شمار ا نصیحت می کنم،شرافت انسانی فروختنی نیست.انسان در قبال پول به هم وطنان خود توهین نمی کند.تاریخ را تحریف نمی کند.جفا نمی کند.کسی نیز با شما کاری نداشته باشد،وجدانتان شما را راحت نخواهد گذاشت.
در یک کلام؛ راهی که دهه هاست در پیش گرفته اید، به نابودی خودتان منجر خواهد شد.همان گونه که پدرانتان نابود گشت.
 انسان باشید تا نامتان جاودانه شود. 
منبع : تراکتور کلوبی
منبع :http://www.tractor-redclub.com