۱۳۹۰ آبان ۱۰, سه‌شنبه

نگاهی به موقعیت و ظرفیت های دیازپورای آذربایجان


در آستانه دهه دوم قرن بیست و یکم مهاجرت، سیالیت و جمعیت های انسانی دور از وطن به امری عادی و ضروری از حیات بشر تبدیل شده است. شاید بتوان گفت پراکندگی جمعیت یکی از شاخصه های تفکیک ناپذیر عصر حاضر است. واژه دیازپورا  با تساهل و ساده سازی به این انسان‌های دور از سرزمین اجدادی (وطن) اشاره دارد. دیازپورای اسرائیل سرمنشاء تاسیس جریان صهیونیستی و گسترش ایده بازگشت به سرزمین موعود بوده است. همین جمعیت پراکنده در سراسر جهان و بطور ویژه اروپا و امریکا تامین کننده نیروی انسانی، جمعیت، قدرت دیپلماتیک و مالی برای اسرائیل بوده است. دیازپورای ارمنی نیز از بیش از یک قرن پیش رهبری، هدایت و مسئولیت تامین مالی گروه‌های ارمنی در اروپا و بعدها امریکا را عهده دار شده است. اصولا تمام احزاب شناخته شده و ریشه‌دار ارمنی از جمله داشناکسیتون، آرمناک ها و هونچاک ها تمام یا بخش عمده ای از موجودیت خود را از همان لحظه تاسیس وامدار دانشجویان و فعالین سیاسی ارمنی در اروپا بوده اند. دیازپورای کرد در اروپا و بطور ویژه در آلمان و کشورهای اسکاندیناوی با قرار گرفتن در یک جریان سازی و سازماندهی هدفمند توانسته به عمده ترین منبع حمایت مالی، تبلیغاتی، لجستیکی، نظامی و دیپلماتیک احزاب مختلف کرد درگیر در خاورمیانه تبدیل شود.
تامل در تجربه ملت های مختلف و نقش دیازپوراهای این ملل در مبارزه و مهمتر از همه تعهد و مسئولیت پذیری آنها در قبال سرنوشت سرزمین و فرهنگ مادر می تواند پند آموز باشد. در این یادداشت با مراجعه به این تجارب، موفقیت ها و شکست ها و همچنین موقعیت دیازپورای آذربایجان سعی در یافتن روش های فعالیت مؤثرتر دیازپورای آذربایجان خواهیم داشت.
دیازپورای آذربایجان
هدف این نوشته بیشتر تمرکز بر روی ترکان ایران و آذربایجان جنوبی پراکنده در سراسر جهان است، هرچند گوشه چشمی نیز به دیازپورای آذربایجان شمالی نیز داریم. قبل از تحلیل این مسئله طبیعتا می بایست موقعیت و پراکندگی دیازپورای آذربایجانی، خاستگاه اجتماعی و سیاسی، علل و انگیزه های مهاجرت، میزان آگاهی و تعلق آنها به فرهنگ و سرزمین مادری، میزان موفقیت آنها در کشور مقصد و جمعیت های و سازمان های دیازپورای آذربایجانی مورد بررسی قرار گیرد. طبیعتا تحلیل مقطعی و زمانی از این موضوع نیازمند انتخاب متدولوژی مناسب و البته استفاده از تحقیق میدانی، مصاحبه و نظرسنجی است. از این رو هدف از این نوشته تنها تاکید دوباره بر اهمیت این مسئله و ایجاد زمینه تفکر و قلم فرسایی بیشتر در این موضوع است.
دیازپورای آذربایجانی بطور عمده در کشورهای زیر متمرکز است.
1-      امریکا و کانادا
2-      ترکیه و آذربایجان
3-      کشورهای اسکاندیناوی و بطور ویژه کشور سوئد
4-      سایر کشورهای اروپایی و در صدر آنها آلمان، انگلیس و فرانسه
5-       هند و مالزی
البته بدیهی است که کشورهای دیگری نیز در برهه های زمانی مختلف پذیرای مهاجرین آذربایجانی بوده اند. همچنین در خود مناطق و کشورهای یاد شده نیز جمعیت آذربایجانی در ایالت ها و شهرهای مشخصی تراکم بیشتری دارند.
دیازپورای آذربایجانی دلایل و انگیزه های مختلفی برای مهاجرت داشته است. این انگیزه ها می تواند خاستگاه سیاسی و اجتماعی و همچنین مقصد مهاجرت آنها را نیز توضیح دهد. بسیاری از مهاجرین در مقاطع مختلف تاریخی و بدلیل تحولات و تنش های سیاسی در ایران مجبور به مهاجرت شده اند. این جمعیت که قسمت عمده ای از آن را پناهندگان سیاسی تشکیل می دهند، بیشتر در اروپا و بطور ویژه کشورهای اسکاندیناوی، امریکا، کانادا، آذربایجان و در مقیاس کوچکی کشور ترکیه متمرکز شده اند:
1-      رویدادهای مختلف سیاسی موجب شکل گیری موج های مهاجرت شده است. بطور ویژه می توان به مهاجرت فدائیان و طرفداران فرقه دمکرات آذربایجان که پس از سقوط حکومت ملی در 21 آذر 1325 به شوروی (اکثرا شهرها و اردوگاه‌های جمهوری آذربایجان) و اروپای شرقی مهاجرت کردند اشاره نمود.
2-      موج دیگر در دهه چهل و پنجاه شمسی و با انگیزه تحصیل و بعضا فعالیت های سیاسی صورت گرفت. مقصد این مهاجرت ها اروپا و امریکا بوده است. این گروه های دانشجویی در صورت علاقمندی به سیاست جذب گروه های مارکسیست ایران محور شدند.
3-       اما موج بزرگتری بلافاصله بعد از انقلاب 57 شکل گرفت. این موج که در دهه 60 و اوایل 70 نیز  ادامه داشت نتیجه مستقیم تشکیل حکومت دینی در ایران بود. فعالین چپ بیشتر کشورهای اروپایی و بطور اخص دولت های رفاه اسکاندیناوی را مقصد قرار دادند. مجاهدین خلق و اسلام گرایان مخالف به کشورهای مجاور پناهنده شدند و سلطنت طلبان و ناسیونال-لیبرال ها بیشتر آمریکا را ترجیح دادند.
4-       از نیمه دوم دهه هفتاد و سراسر دهه هشتاد شمسی انگیزه مهاجرت های سیاسی به آرامی اما پیوسته تغییر کرد. با گسترش گفتمان هویت طلبی و ناسیونالیستی در آذربایجان جنوبی از یک سو انگیزه های ناسیونالیستی بخش قابل توجهی از مهاجرت ها و پناهندگی های سیاسی را به خود اختصاص داد و از سوی دیگر با رسیدن متولدین دهه پنجاه و شصت به سن جوانی و بحران های اجتماعی همچون بیکاری و فقر بسیاری به فکر تحصیل در کشورهای دیگر و به طور ویژه کشور هند، مالزی و ترکیه به دلیل هزینه های پایین تر تحصیل افتادند. در همه این سال های کشور ترکیه به تدریج تبدیل به مقصد مهم تری برای مهاجرت جوانان آذربایجانی شده است. 
برخی از این آذربایجانیان مهاجر در کشورهای مقصد به تدریج موفقیت های قابل توجهی کسب کردند؛ مدارج دانشگاهی را پیمودند و سازمان های ناسیونالیستی تاسیس نمودند. این موسسات شامل نشریات، سایت ها و تلویزیون، جمعیت ها و احزاب سیاسی می شود. علیرغم تمام این پیشرفت ها و موفقیت ها دیازپورای آذربایجانی با وضعیت شایسته فاصله دارد. متاسفانه بسیاری از مهاجرین به دلیل محرومیت از تحصیل به زبان مادری و نداشتن آگاهی از فرهنگ و هویت خود توان ادامه، بازتولید و انتقال عناصر هویتی خود را از دست می دهند. قسمت عمده ای از نسل جدید آذربایجانیان در این کشورها در حال آسیمیله شدن در فرهنگ میزبان یا فرهنگ دیازپورای فارس است.
مسئولیت دیازپورای آذربایجان
دیازپورای آذربایجان بخشی از ملت آذربایجان است و از لحاظ کیفیت، مشکلات و دغدغه ها کاملا جدای از ساکنین آذربایجان نیست. با این وجود بدلیل حضور در کشورهای مختلف تجربیات و امکانات جدیدتر و متنوع تری را در اختیار دارد. پراکندگی جغرافیایی علیرغم مشکلات فرهنگی و شخصی ناشی از دوری از وطن امکانی منحصربفرد را در اختیار ملت آذربایجان قرار می دهد، به گونه ای که احتمال کنترل و سرکوب آن برای حکومت غیرممکن می گردد.
تجربه دیازپوراهای موفق جهانی نشان می دهد که آنها از چندین جنبه به یاری ساکنین سرزمین مادری شتافته اند.
1-      درک، تعمیق و تبلیغ مفهوم سرزمین مادری، حسرت و آرزوی بازگشت و مبارزه در راه این آرمان از اصلی ترین مولفه های شکل گیری هویت ناسیونالیستی در ملت های ارمنی، کرد، یهود و... بوده است.
2-      لوبیگری و ایجاد رابطه با دول و جمعیت های دوست و گاها بی طرف در سرلوحه کار دیازپوراها بوده است. کسب حمایت سیاسی از طریق دیپلماسی متناسب با یک ملت بدون دولت و تامین مالی از طریق صندوق های پشتیبانی مالی (در مواردی همچون دیازپورای یهود و ارمنی از طریق صندوق های خیریه) اساس مبارزات این ملل بوده است.
3-      لابی ارمنی و یهود حمایت از جوانان مستعد را جزئی تفکیک ناپذیر از فعالیت های خود می دانند. ارمنی ها همه ساله کمپ های دانشجویی ویژه ای را با هدف آموزش و سازماندهی جوانان دانشجو و حتی دانش آموزان تشکیل می دهند. همچنین هر یک از سیاسیون، تجار، سرمایه داران، ژورنالیست ها و... هر ساله به طور داوطلبانه انتقال تجربه و کارآموزی به حداقل دو نفر از جوانان مستعد ملت خود را در زمینه تخصصی خود عهده دار می شوند. این جوانان در طی این دوره از نزدیک شاهد نحوه فعالیت شخصیت های موفقیت ملت خود می شوند و در تجربه های موفق و ناموفق آنها سهیم می گردند. این مهم علاوه بر انتقال تجربه باعث انتقال روابط و گسترش افق دید به جوانان شده و انسان های مسئول جدیدی را برای موفقیت در عرصه بین المللی و کسب موقعیت های بهتر برای ملت شان تربیت می نماید. طبیعتا با این سیاست کیفیت یک انسان یهود یا ارمنی از کیفیت انسان آذربایجانی بدون پشتوانه به مراتب بهتر بوده و راه برای او بسیار هموارتر خواهد شد.
4-      برای همه ملل تحت تسلط ملت دیگر دیازپورا نقش تریبون و دیدبان را داشته است. سازمان های حقوق بشری آذربایجان و مئدیای منسوب به حرکت ملی به طور عمده از سوی فعالین خارج کشور اداره می گردد با این وجود با وضعیت مطلوب فاصله زیادی است. نبود خبرگزاری به معنی واقعی آن ، جریان انعکاس، تولید و تحلیل خبر را با مشکلات زیادی مواجه کرده است. سایت های چندزبانه و شبکه های تلویزیونی حرفه ای از مسئولیت هایی است که دیازپورای آذربایجان می بایست عهده دار آن شود.
5-      همچنان که گفته شده سازماندهی و تشکیل احزاب سیاسی و جمعیت های غیرسیاسی از متداول ترین ابزار مبارزاتی دیازپوراها بوده است. آذربایجانیان نیز احزاب و جمعیت های مختلفی را تشکیل داده اند اما متاسفانه خروجی قابل توجهی را شاهد نیستیم. همچنین ایجاد هماهنگی و کووالیسیون بین این ارگان ها چندان به موفقیت نیانجامیده است.
6-      مراکز تحقیقاتی و نشریات تخصصی در زمینه حیات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ملت آذربایجان کاملا مغفول مانده است. بویژه با وجود امکانات اینترنتی جدید نشریات تخصصی اینترنتی می توانند فعالین و متخصصین دیازپورا و داخل را حول یک محور متحد و هماهنگ نمایند.
در کل می توان گفت که دیازپورای آذربایجان در طی کمتر از دو دهه اخیر مسیر مثبت و صعودی را طی کرده است اما در مقایسه با ظرفیت ها و توانایی ها همچنان کارهای بسیاری می توان انجام داد. امیدواریم این نوشته انگیزه ای برای اندیشیدن دوباره در باب مسائل معطوف به دیازپورای آذربایجان فراهم کرده باشد.

گله جک بیزیمدیر