۱۳۹۱ آذر ۲۰, دوشنبه

ریشه های فکری حرکت ملی آزربایجان- نگاه سیاسی اؤیرنجی سسی


تك تورا ن : مقدمه:

تمامی جنبش هایی که تلاش جمعی انسان ها را به تکاپو واداشته اند ریشه در فکری نو دارند که توسط نخبگان تاریخ بشری در پاسخ به نیازهای روز نوع بشر داده شده است. با نگاه به تاریخ هستی درمی یابیم که در مقاطع معینی از سیر تکامل بشری انسان هایی ظهور نموده و با مشاهده ی زندگی جمعی جامعه ای که بدان وابسته اند و مقایسه ی آن با ایده آل هایی که بشر را توان رسیدن بدان است راهکارهایی جهت پیشرفت جامعه ی خویش پیشنهاد نموده اند.

ژان ژاک روسو، با مطالعه ی جامعه ی فرانسه و ارائه ی افکار خود به هم زمانان خویش سبب گشت که تاریخ بشر شاهد انقلاب هایی پی در پی در فرانسه و به دنبال آن در اروپا گردد. کارل مارکس وقتی به اندیشه در باب مشقت های کارگر اروپایی اندیشید مارکسیسمی را بنیان گذاشت که هنوز عرصه ی اندیشه ی بشری را به چالش فرا می خواند و پیروان بسیاری در اقصی نقاط جهان دارد. پیشروان اندیشه ی لیبرالیسم و کسانی که در قیاس آزادی و عدالت رجحان را بر آزادی می دهند خط سیری در تاریخ اندیشه ی بشری را بنیان نهادند که هم اکنون بسیاری از گروههای انسانی را حول آن اندیشه متمرکز نموده و در بسیاری از جوامع، حیات جمعی انسان ها را اداره می نماید. مخلص کلام آن که آن چه که امروزه در تاریخ بشر سبب تلاش جمعی انسان ها می گردد و یا در سیر تاریخ سبب آن شده است که جوامع انسانی در قالب گروهها و قشرهای گوناگون متشکل گشته و جهت تغییر در زندگانی خویش به تکاپو بپردازند ریشه در اندیشه ای نو، آفریده شده توسط بشر دارند. اندیشه ای که توسط نخبگان جوامع گوناگون در پاسخ به نیازهای جامعه شان داده شده است.

با نگاه به حیات سیاسی جاری در آزربایجان جنوبی مشاهده می گردد که تاریخ سیاسی این جغرافیا عرصه ی تقابل و حیات اندیشه های گوناگونی گشته است. این اندیشه ها از تشیع گرایی رادیکال گرفته تا آزادیخواهانه ی لائیک را دربردارد. در مقاطعی از تاریخ آزربایجان جنوبی اندیشه ی انسان آزربایجان جنوبی پذیرای عرفان شیعی، در مقاطعی پذیرای تشیع سیاسی، در مقاطعی پذیرای غرب گرایی تجددخواهانه و در مقاطعی نیز پذیرای سوسیالیسم جهان وطنی گشته است. اما امروزه با تحلیل اندیشه های سیاسی جاری در آزربایجان جنوبی شاهد جریانی سیاسی هستیم که تحت لوای حرکت ملی آزربایجان خویشتن را نمایانده و سخنانی بر زبان می راند که متفاوت با دیگر ایدئولوژی های جاری در جامعه ی آزربایجان جنوبی است.

چنان چه در سطور فوق ذکر شد تمامی تکاپوهای جمعی بشر ریشه در اندیشه ای پرورانده شده توسط نخبگان تاریخ بشر دارد. ریشه های فکری حرکت ملی آزربایجان چیست؟ و نگاه به هستی این حرکت را باید در اندیشه های کدامین نخبگان تاریخ آزربایجان جست و جو نمود؟

این سؤال با پاسخ های گوناگونی از سوی روشنفکران آزربایجان جنوبی مواجه گشته و همین تنوع پاسخ بدین سؤال بوده است که اکنون سبب ظهور طیف های سیاسی و فکری گوناگون در حرکت ملی آزربایجان شده است. آن چه که در ذیل بعنوان ریشه های فکری حرکت ملی آزربایجان مطرح می گردد تنها، نگاه گردانندگان سایت اؤیرنجی سسی(صدای دانشجو) است و بنا به قداست آزاداندیشی انسان، ادعای مطلق بودن این اندیشه را ندارند. چه بسا بسیاری از فعالین حرکت ملی آزربایجان با این نوع نگاه به ریشه های فکری حرکت ملی آزربایجان موافق نبوده و تماما عکس آن را بیندیشند که سایت اؤیرنجی سسی(صدای دانشجو) می اندیشد.

تحلیل تاریخ اندیشه ی بشری به صورت برش های مکانی و زمانی تحلیلی است که اندیشه ی آدمی را به سوی نتیجه گیریهای اشتباه سوق می دهد. تاریخ چیزی جز عکس العمل جمعی انسان ها با پشتوانه ی ناخودآگاه اجتماعی شان نیست. تاریخ اندیشه را باید در سیر زمان و بدون توجه به به مرزهای تصنعی سیاسی تحلیل نمود. از این رو متد تحلیل ذیل متدیست که تلاش نموده است نگاه به تاریخ اندیشه ی سیاسی حرکت ملی آزربایجان را بدون برش مقطعی و زمانی در نظر بگیرد.



بنیان های کلی حرکت ملی آزربایجان:

جهان پس از افول دنیای شرق و ره به تعالی پیمودن دنیای غرب چهره ای دگرگونه به خود گرفت. دنیای شرقی که تا دیروز تمدنی برتر از تمدن غرب بشمار می رفت در مقابل با دنیای غرب سیر نزولی به خود گرفت و جایگاه انسان در اندیشه ی دنیای شرق افول نمود. موازی با این جریان، غرب شاهد ظهور اندیشمندانی گشت که توان تاثیرگذاری بر اندیشه ی جمعی انسان هایشان را داشتند. هرچه که دنیای شرق در گرداب خرافات فرومی رفت انسان دنیای غرب قدرت مادی کلیسا را به چالش کشاند و انسان دنیای غرب را به گسستن زنجیرهای خرافات دعوت نمود. بدین ترتیب دنیای غرب با انقلابی شگرف قدرت کلیسا را به زوال کشاند و دین را از آسمان به زمین آورد. پس از عبور غرب از خرافات پرورانده شده توسط روحانیون دینی ارتباط اجتماعی که تا دیروز توسط دستورهای کلیسا محقق می شد و بقای جامعه را تضمین می نمود با تکیه بر فرهنگ جامعه توان محقق یافتن یافت. انسان، دینی نو را برای خویشتن آفرید و ملت گرایی را جهان بینی انسان مدرن ابراز نمود و مدرنیسم در اروپا به منصه ی ظهور رسید. این مدرنیسم اروپایی در سه شاخه پیشرفت هایی را برای دنیای غرب به ارمغان آورد که هیچ گونه سابقه ای در تاریخ انسان نداشت. اقتصاد دنیای غرب شاهد انقلاب صنعتی گشت. عرصه ی اندیشه، انقلاب ژان ژاک روسوها را شاهد شد و اداره ی اجتماع از دستان طبقه ای خاص بیرون رفته و در قالب دولت-ملت مدرن تحویل جامعه شد. موازی با این حوادث دنیای شرق در سکوت مرگباری فرو رفته بود و به تبع آن دنیای اسلام شدیدتر از دیگر نقاط دنیای شرق ره به سوی جهالت می پیمود. در این شرایط بود که نخبگانی از دنیای اسلام سربرآورده و ندای اعتراض به وضعیت حاکم را سردادند. این نخبگان که اکثرا متعلق به دنیای ترک بودند خواهان تعالی جایگاه انسان ترک مسلمان شدند.

نخستین بارقه ی مدرنیسم ترک در جامعه ی تاتار رقم خورد. روشنفکران تاتار به مطالعه ی حیات جهان امروزی پرداخته و ناسیونالیسم تجددخواهانه ی ترکی را بنیان نهادند که پس از چندین قرن این بار در جغرافیای آزربایجان جنوبی خواهان عینیت یافتن می باشد. شالوده و نطفه ی اندیشه ی حرکت ملی آزربایجان را باید در این زمان جست و جو نمود.

با ظهور اندیشه ی تجددخواهانه ی ناسیونالیست های ترک، دنیای ترک جهت اداره ی حیات جوامع مسلمان ترک در سه خط مادر حرکت نمود. این سه خط عبارتند از: معاصرگرایی یا همان تجددخواهی، ملی گرایی ترک و تساهل دینی. که در ذیل به توضیح این موارد می پردازیم:



- تجددخواهی: ناسیونالیست های ترک خواهان آموزش جامعه بر اساس متد نوین بودند. ایشان بر این باور بودند که اندیشه ی انسان امروزی باید با آموزش علوم دنیوی از چنگال اسارت خرافات و عرفان بیرون آید. در نگاه آن ها تحصیل علوم نوین که ریشه های مادی داشت برترین شرط پیشرفت جوامع ترک است. بدین جهت سردمداران این جنبش در اقصی نقاط دنیای ترک و بصورت تقریبا همزمان مدارس علوم نوین را پایه گذاری کردند که در صدر آن ها می توان از اسماعیل قاسپیرالی نام برد. اسماعیل قاسپیرالی تمام عمر خویش را صرف نهادینه نمودن آموزش نوین در دنیای ترک کرد.

همزمان با این تحولات ما شاهد ظهور میرزا حسن رشدیه در آزربایجان جنوبی هستیم. فردی که مدت زمانی از عمر خویش را در قفقاز سپری نموده و پس از بازگشت به آزربایجان جنوبی در اکثر شهرهای مهم آزربایجان جنوبی چون تبریز و اورمیه مدارسی به سبک مدرن را پایه گذاری می کند. بی شک نحوه ی ارتباط میرزا حسن رشدیه با روشنفکران ترک موضوعی است که باید تاریخدانان حرکت ملی آزربایجان توجه ویژه ای بدان مبذول دارند. چراکه پان فارسیزم با زیرکی هرچه تمام چنان تاریخی برای آزربایجان جنوبی نگاشته است که تاریخ نزدیک این سرزمین نیز نیاز به ازنو خوانش جدی دارد.

چنان که ذکر شد نخستین گام ناسیونالیسم ترک تکیه بر آموزش علوم نوین و گام برداشتن در مسیر مدرنیسم بود. حرکت ملی آزربایجان از این روست که توجه ویژه ای به مسئله ی لزوم تحصیل به زبان مادری و بصورت آکادمیک و رسمی می دهد. اهمیت این مطلب و گام برداشتن در این مسیر مسئله ای است که حتی بزرگان حرکت ملی آزربایجان بی تفاوت بدان نبوده اند. نگاه به تاریخ سیاسی دهه های اخیر نشان می دهد که افرادی چون دکتر جواد هیئت، علی تبریزلی، پروفسور زهتابی و تنی چند از پدران معنوی ناسیونالیسم ترک در دهه های اخیر تمامی عمر و هستی خویش را جهت نهادینه نمودن این امر نموده اند که انسان آزربایجانی باید بتواند به زبان مادری خویش علوم نوین و مدرن که آن هم در مدارس و بصورت آکادمیک تدریس می شود را فرا گیرد. یعنی آنچه که توسط میرزاحسن رشدیه تحت تاثیر ناسیونالیسم ترک آفریده شده توسط قاسپیرالی آغاز گشت هم اکنون نیز جز خواست های اولویت دار حرکت ملی آزربایجان است. اما تجددخواهی را نباید تنها در چارچوب تلاش برای آموزش نوین به زبان مادری خلاصه کرد. نمود دیگر تجددخواهی اهمیتی است که به مسئله ی مطبوعات و نشر نوشتارهای گوناگون در قالب روزنامه، مجله و کتاب داده می شود. به نظر ارنست گلنر محقق برجسته ی تئوری های ناسیونالیسم هیچ چیزی به اندازه ی روزنامه در ترسیم مرزهای سیاسی امروز نقش نداشته است. تاریخ ملی گرایی ترک نیز چیزی جز انتشار مطبوعات گوناگون نیست. این روند را چونان خط سیر ممتدی می توان از نشریه ی اکینچی که توسط حسن زردابی منتشر گشت و به نوعی نخستین نشریه ای بود که به زبان ترکی منتشر می شد در نظر گرفت و تا نشریه ی وارلیق که امروزه نیز توسط دکتر جواد هیئت در آزربایجان جنوبی منتشر می شود پی گرفت.

وقتی به سراغ ناسیونالیسم ترک می رویم با نام صدها مجله مواجه می شویم. مجلاتی چون اکینچی، ترجمان، آچیق سؤز، ارشاد، آزربایجان، ملانصرالدین و ... که همگی زبان ملی گرایان ترک در میان توده ی مردم بودند. یعنی ریشه های ناسیونالیسم ترک به استفاده از ابزار مدرن اهمیت زیادی قائل بود. ابزاری که توسط آن سخن اندیشه، توسط توده ی مردم شنیده شود. از این روست که اگر اکنون محدودیت های گوناگون در ایران اجازه ی نشر مطبوعات را نمی دهند انسان ناسیونالیست آزربایجان جنوبی به سراغ ابزارهای مدرنی چون سایت های اینترنتی می رود و سخن خویش را به گوش توده ی خود می رساند.

یکی دیگر از نمودهای تجددخواهی توجه آن به خواست های قشرهای گوناگون اجتماع است. ملی گرایی ترک چون ذاتی مدرن دارد هیچ گاه بدین موضوع بی توجه نبوده است. از این روست که اسماعیل قاسپیرالی کتابی بنام قادینلار اؤلکه سی (دیار زنان) می نگارد و خواهان تعالی جایگاه زن در دنیای ترک و اسلام می شود. احمد آغااوغلو فراتر اندیشیده و راه رهایی دنیای شرق را رعایت حقوق زنان بیان می دارد. حسین جاوید این شاعر ملی گرای ترک در سرمای استخوان سوز سیبری شعر قادین (زن) را می سراید و تعالی جهان را در تعالی جایگاه زن می بیند.

اگر بخواهیم تمامی این موارد و بسیار مورد دیگر که جهت تلخیص سخن بیان آن را به موعدی دیگر می سپاریم را در یک جمله خلاصه کنیم، باید بگوییم که ناسیونالیسم ترک نخستین اولاد راستین مدرنیسم در دنیای شرق است. از این رو یکی از ریشه های تفکر حرکت ملی آزربایجان اعتقاد به اخلاق مدرن است. تفکری که توسط بزرگانی چون قاسپیرالی آفریده شد و توسط افرادی چون میرزافتحعلی آخوندزاده، محمدامین رسولزاده، میرزاجلیل محمدقلیزاده و ده ها وطن دوست دیگر در آزربایجان بومی شد.

کوتاه سخن آن که حرکت ملی آزربایجان جنبشی است که عکس بسیاری از جنبش های ناسیونالیستی که سنت گرایی و باستان گرایی و عقب گرد به دنیای دیرین را سرلوحه ی اعتقاد خویش قرار می دهند خواهان آن است که انسان آزربایجانی فرزند زمان خویش باشد. یعنی فراتر از باستان گرایی و بازگشت به سنت، اخلاق نوین انسانی را جایگزین فرهنگ بیمار موجود نماید.



- تساهل دینی:

دومین ریشه ی فکری حرکت ملی آزربایجان را باید در نحوه ی نگاه آن به دین جست و جو کرد. پس از وقوع انقلابی که بعدها به انقلاب اسلامی ایران شهره گشت، فانتاستیسم دینی در ایران حکمفرما شد و روحانیون سنت گرا زمام امور سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران را در دست گرفتند. استبداد دینی که پس از انقلاب در ایران به روی کار آمد عوض آنکه جامعه ای دیندارد را در بطن خود بپروراند ملت و نسلی گریزان از اصول دین را به بار آورد و آتئیزم در ایران گسترش یافت. وضعیت حاضر در ایران را تنها می توان با دوران قرون وسطی در غرب که روحانیون دینی قرونی تاریک را برای مردم مغرب زمین به ارمغان آورده بودند مقایسه کرد. از این رو جنبش های اجتماعی نوین در ایران ماهیتی به شدت آتئیستی به خود گرفتند و در مغلطه ی میان لائیسیته، سکولاریزم و آتئیزم شروع به دست و پا زدن کردند و در اکثر موارد راه آتئیست بودن را در پیش گرفتند. اما نگاه به دینی که ناسیونالیسم ترک در آزربایجان جنوبی داعیه دار آن است نگاهی است که بنیان آن در جدایی دین از سیاست نهفته و دین را امری مربوط به حوزه ی خصوصی بشر می داند. یعنی همان امری که در اروپا از آن با عنوان پروتستانتیزم یاد می کنند. ناسیونالیسم ترک در آزربایجان جنوبی خواهان نوعی پروتستانتیزم اسلامی است. ریشه ی این تفکر مربوط به تفکر محمدامین رسولزاده، علی بی حسین زاده و احمد بی آغااوغلو است.

محمدامین رسولزاده در سلسله نوشتارهای خود به نام میللی دیریلیک (حیات ملی) به گونه ای بسیط در این باب سخن رانده است.

این نوع نگاه به دین در دنیای شرق که ابتدا مختص به ناسیونالیسم ترک بود و بعدها در جوامع دیگر رسوخ کرد و امروزه در جامعه ی فارس از آن بعنوان روشنفکر دینی یاد می شود در وهله ی نخست مدیون تلاش های میرزا فتحعلی آخوندزاده است. محمدامین رسولزاده در مقاله ای که به نام میرزا فتحعلی آخوندزاده نگاشته است این امر را بیان می نماید. در کنار میرزا فتحعلی آخوندزاده باید به تلاش های سید جمال الدین اسدآبادی مشهور به سید جمال الدین افغانی نیز اشاره نمود. اگرچه سید جمال و اندیشه ی وی به تاسیس اخوان المسلمین منجر گشت و گاها توسط محمد امین رسولزاده نیز مورد انتقاد قرار گرفت اما با نگاه به وسعت اندیشه ی وی تاثیر عمیقی بر روشنفکران ترک ناسیونالیست داشته است. به گونه ای که حتی رسولزاده ای که از منتقدان سید جمال به شمار می رفت کتاب وحدت جنسیه یا همان وحدت ملیه وی را به ترکی ترجمه نموده و در ترکیه منتشر نمود.

این واقعیت که اسلام در تاروپود جامعه ی آزربایجان جنوبی رخنه کرده است واقعیتی انکار ناپذیر است. اگر روشنفکران جوامع مسلمان پاسخی درخور و اومانیستی به ناخودآگاه اسلام گرای مردمان خویش ندهند تنها راه را بر بنیادگرایان دینی هموار نموده اند.

در خاورمیانه ما با دو نمونه ی کاملا متفاوت در این باب مواجه هستیم. یکی نمونه ی افغانستان و دیگری نمونه ی ترکیه. پس از حاکمیت سوسیالیست ها در افغانستان ما شاهد ظهور طالبان شدیم، یعنی پاسخی درخور به اسلام خواهی جامعه داده نشد و طالبان سر برآورد. اما در ترکیه علی رغم هشتاد سال سلطه ی لائیک ها بر حکومت نخبگان دوراندیش ترک به اهمیت مسئله پی برده و در قالب اسلام گرایان مدرن زمام امور را در دست گرفتند و سبب قدرت یافتن ترکیه گشتند. یعنی آنکه ذات اسلام خواهی در ترکیه علی رغم هشتاد سال لائیک بودن دولت در ناخودآگاه اجتماعی جامعه هماره زنده ماند و داشت ره به سوی بنیاد گرایی می پیمود که روشنفکران دینی زمام را به دست گرفتند.



- ملی گرایی ترک:

سومین مشخصه و ریشه ی فکری حرکت ملی آزربایجان را باید در ملی گرا بودن آن جست و جو کرد. ملی گرایی که هویت و فرهنگ را اهمیتی زایدالوصف قائل است و در پی رفاه اجتماعی و اقتصادی ملت خویش است. ملی گرایی که رها از ایدئولوژی های مسخ کننده ی ذهن انسان، بازگشت به هویت و حراست از بودن ملی را تشویق می کند. دشمنان آزربایجان جنوبی برای محکوم نمودن حرکت ملی آزربایجان آن را به فاشیزم متهم می کنند و گاها برخی اقدامات احساس گرایانه ی عوامانه ی برخی افراد را مهر تاییدی بر آن می نمایند. حال آن که ملی گرایی که ناسیونالیسم ترک دنباله رو آن است ناسیونالیسمی است عکس العملی در قبال فاشیزم حاکم. یعنی همان ناسیونالیزمی که به گونه ای تمام ملت های جهان در دوره ای از تاریخ خویش آن را در مقابل امپراطوریهای گوناگون تجربه نموده اند.

در توضیح این مطلب باید گفت که فلسفه ی سیاسی تمامی جنبش هایی که به رنسانس منجر شد از دو منبع نشات می گرفت. یکی اندیشه های ماکیاولی و دیگر اندیشه های اصلاح طلبانه ی پروتستانها. در اندیشه ی ماکیاولی هر ملت جهت پیشرفت و یافتن اعتماد به نفس ملی باید روحیه ی باستان گرایی و رجعت به دوران پیش از حاکمیت کلیسا را سرلوحه ی اعتقاد خویش قرار می داد. این نوع اندیشه بعدها توسط نظریه پردازان دیگری بال و پر داده شد و در برخی از کشورها همچون ایتالیا سبب بازیافت هویت ملی شد. اما پروتستانها خواهان بازگشت به احتشام دیرین نبودند. ایشان در پی آن بودند که با اقدامات اصلاح طلبانه وضعیت موجود را بهبود بخشند. اگرچه این دو اندیشه تفاوت های زیادی با یکدیگر داشت اما هردو این ها سبب آفرینش حس ملی گرایی در غرب شدند. ملی گرایی وابسته به اندیشه ی ماکیاولی باستان گرایانه بود و ملی گرایی پروتستان ها ماهیتی مدرن داشت و سبب آفرینش مفهوم دولت – ملت گردید.

ملی گرایی که مد نظر حرکت ملی آزربایجان می باشد ملی گرایی برخاسته از مدرنیسم جهت تبلور اراده ی ملت در قالب ملت – دولت مدرن می باشد. ملت – دولتی که پایه های خویش را بر دموکراسی و آزادی بیان بنیان می نهد و خواهان آفرینش سنتی نو متناسب با فرهنگ مدرن در جامعه است.

اکثر روشنفکران فارس با آگاهی هرچه تمام و جهت پنهان نمودن افکار نژادپرستانه ی خویش و تقابل با حقیقت چند ملیتی بودن ایران صحبت از وجود دولت – ملت ایران می نمایند. حال آنکه صحبت از وجود دولت – ملت مدرن در جغرافیای ایران سخنی است که هیچ گونه منطق تئوریک ندارد. حقیقت آن است که ایران هنوز که هنوز است فاقد دولت – ملتی مدرن است و آن چه که برخی روشنفکران فارس، روی کار آمدن رضاخان را ظهور دولت – ملت مدرن در ایران می نامند فقط دادن لعابی مدرن به واپس گرایی اجتماعی در ایران است. هر کس که تاریخ و فلسفه ی مدرنیسم را مطالعه نموده و سپس سری به تاریخ ایران بزند متوجه خواهد شد که حاکمیت قاجار که پیش از پهلوی در ایران حاکم بود بسی بیشتر از حکومت رضاخان قائل به اصول مدرنیسم بود و نطفه ی مدرنیته ی ایران در دوران قاجار بسته شد. اما متاسفانه نگاه نژادپرستانه ی پان فارسیزم چنان زیرکانه به قلب حقایق تاریخی ایران پرداخت که حتی فرزندان ترک و روشنفکران ترک نیز در برخی موارد فریفته ی آن شدند و هنگام یاد کردن از دولت قاجار آن را لکه ی ننگی بر تاریخ ترکان ایران نامیدند. به راستی در تاریخ دنیای ترک دولتی به مظلومیت دولت قاجار نبود، اما پروسه ی واپس گرایی در ایران توسط انگلستان چنان رقم خورد که واپس گرایی رضاخان بعنوان پیشرفتی در چارچوب مدرنیته تلقی گردید.

چنانچه در سطور فوق ذکر شد ناسیونالیسم ترک برخاسته از اندیشه ی ظهور دولت – ملت های مدرن در اروپاست و حرکت ملی آزربایجان که هم اکنون در آزربایجان جنوبی به مبارزه با وضعیت موجود می پردازد صلح خاورمیانه ای که نقطه ی تلاقی منافع اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ابرقدرت های جهان است و از این رو هیچ گاه بی تفاوت به جریانات جاری سیاسی در آن نبوده اند را در باز ترسیم مرزهای سیاسی آن با تکیه بر حقیقت هویت های گوناگون می داند. هویت هایی که تنها با تشکیل دولت ملی خویش می توانند فارغ از مسخیت ایدئولوژی های گوناگون در پی رفاه اجتماعی مردمان خویش باشند و توسعه از مناظر گوناگون را تجربه نمایند.

در این میان مشکلی که با ورود بحث ایجاد ملت – دولت مدرن منطبق با مرزهای تاریخی آزربایجان جنوبی مطرح می گردد مبحث حقیقت وجود ترک هایی است که در خارج از مرزهای تاریخی آزربایجان جنوبی به سر می برند است. ترکانی همچون ترک های قشقایی، خراسانی و ترکمن. حرکت ملی آزربایجان یقینا نمی تواند بدین امر بی تفاوت باشد از این رو برخی از فعالین حرکت ملی آزربایجان مبحث ترکان ایران و بازیافت قدرت سیاسی گذشته توسط ترکان در ایران را مطرح می کنند. این فعالین با مطالعات جامعی که در این باب انجام می دهند و نقطه ی ثقل آن ها تاریخ و تمدن ترک در ایران است با آثار ارزشمند خویش بخصوص در زمینه ی تاریخ و باستان شناسی پایه های تئوریک پان فارسیزم را به چالش کشانده اند. در نگاه سایت اؤیرنجی سسی اندیشه ی این عزیزان اندیشه ای است همسو با خواست های ملت – دولت محورانه ی حرکت ملی آزربایجان که توفیق این عزیزان در به کرسی نشاندن سخنانش بزرگترین ضربه را بر قامت پان فارسیزم وارد می نماید. اما چنان چه در سطور فوق ذکر شد ایده آل سایت اؤیرنجی سسی و نگاه آن به ملی گرایی ترک در چارچوب مرزهای تاریخی آزربایجان، ملی گرایی است که صلح، رفاه اقتصادی، امنیت اجتماعی، آزادی بیان و حقوق برابر را برای ملت آزربایجان جنوبی به ارمغان آورد. حال آن که تلاش برای بازیافت قدرت سیاسی و احتشام دیرین ترکان را تلاشی ایدئولوژیکی می داند که دگرباره سبب روی کار آمدن حکومتی مرکزی اما این بار با هویتی ترکی خواهد شد. از این رو بر این باور است که باید به تلاش های این عزیزان با دیده ی احترام نگریست که همسو با حرکت ملی آزربایجان حرکت می نماید اما سایت اؤیرنجی سسی چون مخالف باستان گرایی است ایده آل خویش در مقوله ی ملی گرایی را ظهور ملت – دولت های مدرن تک هویتی در جغرافیای ایران می داند.

سایت اؤیرنجی سسی بر این باور است که هیچ تاریخی به اندازه ی تاریخ ترکان در ایران مظلوم واقع نشده است. بخصوص در تاریخ معاصر هیچ دولتی همپون دولت قاجار مورد هجمه ی پان فارسیزم واقع نگشته است و تمامی این هجمه ها آگاهانه از سوی نژادپرستان فارس بوده است. از این رو خواهان آن است که با ازنوخوانش تاریخ ایران اما این بار به گونه ای علمی و منطبق بر متدولوژِی علم تاریخ، متدولوژی که منابع و اسناد اصیل تاریخی را به عنوان منابع تحقیقی خویش قرار دهد حق مطلب در باب تاریخ، جمعیت و حیات سیاسی ترکان ایران ادا گردد.

هر آنچه که در سطور فوق ذکر شد از نظر سایت اؤیرنجی سسی بنیان های کلی فکری حرکت ملی آزربایجان را تشکیل می دهد که نمود عینی آن در پرچم ارائه شده توسط ملی گرایی ترک موجود می باشد. پرچمی که توسط محمد امین رسولزاده ارائه گشت و بنا به اذعان رسولزاده تحت تاثیر اندیشه ی علی بی حسین زاده به تصویردهی مدرنیسم، جامعه مسلمان و ملی گرایی ترک پرداخته است و هم اکنون در آزربایجان شمالی به عنوان پرچم جمهوری آزربایجان(شمالی) به اهتزاز در آمده است.

سایت اؤیرنجی سسی بر این باور است که با پایان یافتن دوران سیاه استعمار در آزربایجان جنوبی و تشکیل آزربایجان واحد، این پرچم بایستی سمبل هویت تمامی آزربایجانیان جهان گردد.

حال باید این مورد را از نظر دور نداشت که اگرچه حرکت ملی آزربایجان دارای پشتوانه ی تئورک کلی است. اما با گذشت زمان و تغییر شرایط اجتماعی و سیاسی جهان و منطقه بایستی نخبگان حرکت ملی آزربایجان بتوانند پاسخ هایی درخور به خواست ها و جنبش های جدید تولید شده در زمان حال بدهند. در ذیل به بیان دیگاه سایت اؤیرنجی سسی در قبال این خواست های جمعی جدید خواهیم پرداخت.



جنبش فمینیسم و حرکت ملی آزربایجان:

اگر نگاهی گذرا به تاریخ بشر بیندازیم متوجه خواهیم شد که مردان تنها به دلیل آنکه تصادفا مرد به دنیا آمده اند دارای برخی از امتیازات و برتری ها نسبت به جنس زن گشته اند. و این هژمونی مردانه چنان در حیات بشر ریشه دوانیده است که حتی ادیان بشری نیز مصون از این هژمونی نمانده و نوعی برتری مردانه در اکثر این ادیان موجود می باشد. علاوه بر این حتی بسیاری از ایدئولوژی های سیاسی با مستمسک قرار دادن توجیهات گوناگون مهر تائیدی بر این برتری جویی مردانه زده اند. این هژمونی مردانه سبب گشته است که با گذشت زمان و افزایش آگاهی و عقلانیت بشری جنس زن به آفرینش جنبشی اجتماعی تحت عنوان فمینیسم دست یازد.

فمینیسم با حمایت بسیاری از فعالان زن در جهان چنان قدرت پیدا کرد که هم اکنون اندیشه ای تاثیرگذار در میان اندیشه های سیاسی موجود است. اگرچه جنبش فمینیسم در درون خویش دارای تنوع و گفتمان های متفاوت است اما حرکت ملی آزربایجان با پشتوانه قرار دادن سنت سیاسی و اندیشه ی روشنفکرانی که تفکر خویشتن را منبعث از ایشان می داند بر این باور است که زن و مرد دارای حقوقی برابر هستند و هیچ توجیه ژنتیکی، تاریخی و سیاسی نمی تواند هژمونی مرد بر زن را تایید نماید. چنانچه سنت سیاسی ملی گرایی ترک نیز تایید کننده ی این مطلب است. برای فهم این مطلب کافیست مروری کلی و جزئی به اندیشه ی افرادی چون قاسپیرالی، احمد آغااوغلو، محمدامین رسولزاده، جلیل محمدقلیزاده و ... داشته باشیم.



نگاه اقتصادی حرکت ملی آزربایجان:

یکی از مهمترین مواردی که جنبش های ناسیونالیستی نمی توانند بی تفاوت بدان باشند بیان نگاهشان به مسئله ی اقتصاد است. جنبش های ناسیونالیستی جهت آشکار نمودن این بخش از ماهیت خویش طرفداری خویش از مکاتب اقتصادی موجود را بیان می نمایند. اما در بسیاری از موارد این ابراز نظرها وجهه ی سیاسی به خود می گیرد. بخصوص در زمان جنگ سرد جنبش های ناسیونالیستی مختلف حسب منافع خویش، خود را به یکی از ابرقدرتهای جهان نزدیک نموده و بالطبع متاثر از مکتب اقتصادی آن می گشتند.

اگر نگاه اندیشمندان و بنیان گذاران ملی گرایی ترک را مطالعه نماییم متوجه خواهیم شد که در میان این افراد علاقه ی شدیدی به مکتب اقتصادی لیبرالیسم بوده است. به گونه ای که نخستین کتابهای لیبرالیسم اقتصادی توسط این افراد به ترکی برگردانده شده و راه به دنیای شرق باز نمود. از جمله ی مهمترین این آثار کتاب مشهور آدام اسمیت پدر اقتصاد لیبرالیستی با عنوان ثروت ملل می باشد که توسط علی بی حسین زاده به ترکی ترجمه شده و منتشر گشت.

ملی گرایی ترک در زمان آفرینش خویش چنان سیاست های اقتصادی را بنیان فکری خویش برگزید که هنوز که هنوز است این مکاتب اقتصادی پیشروترین مکاتب اقتصادی جهان است. محمدامین رسولزاده سوسیال-دموکراتی بود که از فلاسفه ی این مکتب در دنیای شرق محسوب می شود. سوسیال دموکراسی که هم اکنون به مدد آن بسیاری از کشورهای اروپایی توسعه ی اقتصادی را تجربه کردند و برخی از کشورهای دیگری که بر مبنای اقتصاد دستوری اداره می شدند در چرخشی آگاهانه به سوی اقتصاد باز در حال حرکت هستند همان نوع اقتصادی بود که رسولزاده در نظر داشت در جغرافیای آزربایجان پیاده نماید. رسولزاده به آزربایجان ودنیای ترکی می اندیشید که اگر موفق به حفظ قدرت سیاسی می شد آزربایجان و دنیای ترکی بود قابل قیاس با اروپای فعلی. سرزمینی که جوانان آن رها از ایدئولوژی های مسخ کننده رفاه و آرامش اجتماعی را تجربه نمایند و بیکاری سخنی برای گفتن در جامعه نداشته باشد و اقتصادی پویا امید به آینده ی جامعه را افزایش دهد.

پیش از پرداختن به بیان نگاه سایت اؤیرنجی سسی به مسئله ی مکاتب اقتصادی باید گفت که در زمان رقابت ایدئولوژی های اقتصادی و زمانی که کاپیتالیسم و کمونیسم رو در روی همدیگر ایستاده و با عناد تمام سعی بر اجرای اصول خویش داشتند همواره شاهد بحران هایی در این جوامع بودیم. در اقتصاد دولتی کمونیستی انگیزه ی کار از بین رفته بود و استعداد و نوشکوفایی حرفی برای گفتن نداشت و در اقتصاد اصیل کاپیتالیستی تضاد طبقاتی افزایش پیدا کرده و کاگران صنعتی مورد ظلم واقع می شدند. نخبگان هر دو مکتب اقتصادی یاد شده با مشاهده ی اوضاع آشفته ی هر دو اقتصاد به فکر علاج افتادند و اقتصاد مسیری رو به اقتصاد مختلط پیمود.

لیبرال ها قبول کردند که برای حمایت از قشر آسیب پذیر جامعه باید در برخی موارد دولت در اقتصاد دخالت نماید و بازار آزاد به تنهایی پاسخ گوی نیازهای اقتصادی انسان نیست و از این رو مکتبی با عنوان دولت رفاه آفریده شد. دولت رفاه را اگر به صورتی خلاصه بیان نماییم باید گفت مکتبی است لیبرالیستی که برخی از اصول امتحان پس داده ی سوسیالیسم را پذیرفته است.

در طرف دیگر، برخی نخبگان سوسیالیست زمانی که مشاهده کردند در کشورهایی با اقتصاد دولتی، آزادی به قربانگاه عدالت می رود و بسیاری از این کشورها به دلیل مهیا شدن زمینه ی اقتصادی ره به دیکتاتوری می پویند و آزادی انسان دستخوش توجیهات عدالت طلبی حاکمان می گردد. با بازنگری در اقتصاد دولتی و انتقاد از بسیاری از اصول سوسیالیسم مکتبی نو بنام سوسیال-دموکراسی را بنیان نهادند. اگر سوسیال دموکراسی را نیز بخواهیم در یک جمله خلاصه کنیم باید بگوییم که سوسیال-دموکراسی مکتبی است سوسیالیستی که بسیاری از اصول لیبرالیسم همچون احترام به آزادی بیان، تنوع احزاب و در صدر آن اقتصاد بازار آزاد و سرمایه گذاری خارجی را پذیرفته است.

اگر به سنت سیاسی حرکت ملی آزربایجان بازگردیم و آن را با رویکردی اقتصادی مطالعه کنیم باید بگوییم که ملی گرایی ترک هم دولت رفاه و هم سوسیال-دموکراسی را تایید می نماید. برخی از بنیان گذاران ملی گرایی ترک همچون رسولزاده سوسیال-دموکرات بودند و برخی نیز همچون علی بی حسین زاده اعتقادات لیبرالیستی داشتند اما در اقتصاد نیز مانعی در دخالت دولت در اقتصاد نمی دیدند.



نگاه به مسئله ی رهبریت حرکت ملی آزربایجان:

یکی از بحث برانگیزترین مباحث جاری در حرکت ملی آزربایجان تصمیم گیری در باب چگونگی مسئله ی رهبریت در این جنبش است. از آنجایی که سایت اؤیرنجی سسی اندیشه ی شکل گیری و فعالیت خویش را بر اندیشه ی روشنفکران تجدد خواه ترک قرار داده است و اعتقاد بدین امر دارد که هنوز دنیای ترک با مد نظر قرار دادن فلسفه ی سیاسی محمدامین رسولزاده می تواند توسعه ی اجتماعی و اقتصادی را تجربه نماید پاسخ بدین بحث را در سنت سیاسی آفریده شده توسط جریان فکری تجددگرایی ترک می بیند.

اگر نگاهی هرچند گذرا به فلسفه ی سیاسی رسولزاده بیاندازیم به وضوح هرچه تمام مشاهده می شود که رسولزاده مخالف هرگونه فردگرایی در ملی گرایی ترک است و این اندیشه ی خود را بارها در نوشتارهای خویش بیان نموده است. بعنوان مثال رسولزاده در نوشتار آزربایجان میللی حرکاتی نین خاراکتئری به بیان این موضوع می پردازد که وابسته نمودن اندیشه ی ملی گرایی ترک به یک شخص در آزربایجان اندیشه ی نادرستی است و از بسیاری از افراد یاد می کند که در ترویج این اندیشه نقش بسزایی داشته اند. سوای این امر زندگانی شخص رسولزاده و بسیاری از افراد دیگر پیشرو در زمان وی برهانی خدشه ناپذیر بر این ادعاست. رسولزاده به عنوان فردی که حتی افراد پان فارسیستی چون سیدحسن تقی زاده را به اعتراف وا می دارد و سید حسن تقی زاده از وی به عنوان گاندی آزربایجان یاد می کند تمام فعالیت های سیاسی خویش را در چارچوب تشکیلات هایی گوناگون انجام داده است. حتی اگر ماهیت وجودی این تشکیلات ها دقیقا منطبق بر اندیشه ی وی نبودند. اما رسولزاده جهت نهادینه نمودن این امر که حرکت ملی آزربایجان بایستی در چارچوب تشکیلات به مبارزه بپردازد در بسیاری موارد خواست جمع را بر خواست های خویش ترجیح داده است. رسولزاده تنها زمانی که هفده سال داشت پایه های تشکیلات گرایی را در آزربایجان بنیان نهاد و زمانی که از دنیا رفت به عنوان مشهورترین تئوریسین مساوات گرایی دار فانی را وداع گفت. در کنار رسولزاده تمامی روشنفکران تجددخواه ترک همواره در چارچوب تشکیلات گام برداشته اند و نخواسته اند که رهبریت این جنبش در قامت یک فرد خلاصه شود. علی حسین زاده در اتحاد و ترقی فعالیت می نمود و احمد آغااغلو، یوسف آقچورا و ده ها تن دیگر در تشکیلات هایی گوناگون همچون تورک اوجاغی و تورک یوردو به ترویج ناسیونالیسم ترک پرداخته اند. از این رو در نگاه اؤیرنجی سسی رهبریت حرکت ملی آزربایجان باید در دستان جمع گرایی و تشکیلات ها باشد و بسیار باعث خشنودی می گردد که این تشکیلات ها همگی در چارچوب جبهه ای متحد با پایبندی به اخلاق مدرن و دموکرات به بیان خواست های ملت آزربایجان بپردازند.

سایت اؤیرنجی سسی مخالف هرگونه شخصیت پرستی، شخصیت سازی است و بیان می دارد که راه رهایی ملی در رهبریت اندیشه ای دموکراتیک که در قالب تشکیلات عینیت یافته است نهفته است.



نگاه به جریان های سیاسی مرکزگرا:

مطالعه ی تاریخ مدرنیسم در ایران نشان می دهد که روشنفکران فارس در اشتباهی بنیان شکن نتوانستند که اخلاق مدرن را آنگونه که هست بپذیرند و همواره در پرتگاه فاشیزم تلو تلو خورده اند. این روشنفکران به هر طیف فکری که وابسته بوده اند و در هر حدی که مخالف نظریات یکدیگر بوده اند ایران گرائی و پان فارسیسم اصل بنیادین تئوری پردازی هایشان بوده است. حتی اسلام گرایان ایران که پس از انقلاب اسلامی ایران بر اریکه ی قدرت تکیه زدند اصل بنیادین اسلام در باب انترناسیونالیسم اسلامی را زیرپا گذاشته و ناسیونالیسم ایرانی را بر انترناسیونالیسم اسلامی ترجیح دادند. بعنوان مثال مطهری از تئوری پردازان شهیر انقلاب اسلامی کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران را نگاشت و به پان فارسیزم باستان گرای تولید شده توسط پیرنیا رنگ و لعابی شیعی و مذهبی داد. در طرف دیگر اسلام گرایان، علی شریعتی در اکثر نوشتارهای خود مخلوطی از ایرانگرایی، تشیع گرایی و سوسیالیسم را به خورد جوانان داد و انقلابی گری را ترویج داد که به دیکتاتوری اسلامی انجامید. در این میان اسلام گرایانی همچون بازرگان و ملی-مذهبی ها که خویشتن را داعیه دار اسلام گرایی لیبرال می دیدند نیز از قافله عقب نمانده و حتی شدیدتر از دیگر اسلام گرایان چهره ی پان فارسیستی خود را عیان نمودند. درکنار این موارد برخی از جریانهایی که از همان روزهای نخستین اپوزیسیون ایران را تشکیل می دهند و ادعای دموکراسی خواهی و سکولاریسم و تمامی ایسم های مدرن را می نمایند در قبال مسئله ی ملی آزربایجان جنوبی در کنار دشمنان خود جای گرفتند و همواره سعی نمودند که از حقیقت چندملیتی بودن ایران فرار نمایند و با بایکوت اخبار و رویدادهای این حرکت و مخالفت علنی با خواست های ملی آزربایجان نشان دهند که دموکراسی در نظر ایشان تنها کلمه ای برای زیباتر نمودن اندیشه هایشان است و اگر بر مسند قدرت تکیه زنند شوونیست تر از حاکمان فعلی عمل خواهند نمود. به عنوان مثال عملکرد تلویزیون های فارسی زبان اپوزیسیون و در صدر آنها بی بی سی فارسی و صدای آمریکا مؤید این مطلب است. و در بسیاری از خبرهای این تلویزیون ها خبر انتشار شاهنامه ی فردوسی در کشور فارسی زبان تاجیکستان! مهمتر از سرکوب فرهنگ ملل غیرفارس ساکن در ایران است. از این رو با توجه به اینکه جریان های سیاسی مرکزگرای ایران حتی تحمل قبول وجود حرکتی بنام حرکت ملی آزربایجان را نمی نمایند و اگر بخواهند زیاد دموکرات شوند آزربایجان را قوم و اقلیت محسوب می نمایند هنوز شرایط لازم را برای همکاری و همسو شدن با حرکت ملی آزربایجان ندارند و تا زمانی که در اندیشه های پان فارسیستی خویش تجدید نظر ننمایند همکاری با آنها امکان پذیر نیست چراکه نمی توان بر کسانی اعتماد نمود که می دانی سخن و سودایشان از زمین تا آسمان با هم فرق می کند.



نگاه به جغرافیای تاریخی آزربایجان:

از دیگر موارد مهمی که ملی گرایی آزربایجان نمی تواند بی تفاوت بدان باشد مسئله ی جغرافیای تاریخی آزربایجان و خطر بروز خشونت های منطقه ای در این جغرافیا است. چراکه در این جغرافیای تاریخی اقلیت های زبانی گوناگونی زندگی می نمایند و حرکت ملی آزربایجان در حالی که باید بتواند به خواست های آن ها پاسخ دهد باید در حراست منافع ملی خویش و جلوگیری از بروز هرگونه خشونت در این منطقه همت نماید. به عنوان مثال منطقه ی غرب آزربایجان از مناطق مستعد خشونت گرایی قومی است و هم اکنون نیز احزاب تروریستی چون پژاک مبادرت به ایجاد نا امنی برای شهروندان آزربایجان جنوبی می نمایند. از نگاه سایت اؤیرنجی سسی و تکیه ی آن بر موردهای مشابه در تاریخ این سرزمین، خاک و حراست از جغرافیای تاریخی آزربایجان از جمله مواردی است که قابل معامله با هیچ شخص، گروه و کشوری نمی باشد. و این حرکت حفظ آبرو و ناموس ملی خویش را بر هر اعتقاد دیگری ترجیح می دهد.

اگر دگرباره به سنت سیاسی ملی گرایی ترک برگردیم شاهد موردهای مشابهی خواهیم بود. از جمله ی مشهورترین این موردها فاجعه ی جیلولوق در غرب آزربایجان، فتنه ی شیخ عبیدالله در غرب آزربایجان و کشتار مردم غرب آزربایجان به دست اسماعیل سیمیتقو رئیس قبیله ی کرد زبان شکاک، کشتار اهالی باکو توسط گروهها تروریستی ارامنه در زمان حکومت محمدامین رسولزاده، نسل کشی خوجالی، اشغال قاراباغ در زمان استقلال آزربایجان شمالی و چندین مورد دیگر می باشد. در تمامی این موراد صدها هزار تن از مردمی که تنها چون نسب ترک داشتند قربانی خشونت و کینه ی قومی شدند. سایت اؤیرنجی سسی با هرگونه ترویج خشونت گرایی و نهادینه نمودن کینه ی قومی مخالف است اما دفاع از بودن و حیات خویش را مغایر با هیچ اصل آزادیخواهانه نمی بیند و معتقد است که باید ملت آزربایجان آگاه گردد که اندیشه های بیماری هستند که به نام ملت های مختلفی چون کرد و ارمنی نفرت از ترک را تبلیغ می نماید و اگر بی تفاوت به این نفرت، گذران حیات نمایند احتمال تکرار فجایعی که در بالا ذکر شد باز هم وجود دارد و در گوشه ی ذهن خویش برای روزی آماده شوند که قرار است با پشت گرمی به خاک این سرزمین از حیات، کاشانه و ناموس خویش دفاع نمایند.



نتیجه:

در پایان باید گفت، آنچه که در سطور فوق ذکر شد تنها، نگاه سایت اؤیرنجی سسی می باشد و برداشت های سایت اؤیرنجی سسی از ریشه های فکری حرکت ملی آزربایجان است. ریشه هایی که با مطالعه ی برخی آثار افرادی چون رسولزاده، آغااوغلو، قاسپیرالی و جلیل محمدقلیزاده و تحلیل سنت سیاسی ملی گرایی تجددخواهانه ی ترک بدان نائل آمده است. سایت اؤیرنجی سسی چنان که در مقدمه ذکر شد آزادی بیان را از جمله ی اصولی می داند که هیچ تفکری با هر توجیهی اجازه ی منع آن را ندارد. از این رو بنا به اعتقاد به آزاداندیشی انسان ادعای مطلق بودن سخنان خود را ندارد و بر این باور می باشد که تنوع در نگاه به مقوله ی ریشه های فکری آزربایجان امری طبیعی است و ابراز این تنوع ها در فضایی به دور از هیاهو سبب هرچه غنی تر شدن گفتمان ملی گرایانه آزربایجان جنوبی می شود

حال اگر بخواهیم ریشه های فکری حرکت ملی آزربایجان را خلاصه کنیم می توان آن ها را بصورت ذیل بیان کرد:

- فلسفه ی سیاسی حرکت ملی آزربایجان در نگاه سایت اؤیرنجی سسی منبعث از نوشتارها و حیات سیاسی محمدامین رسولزاده است. به نظر سایت اؤیرنجی سسی هنوز که هنوز است اگر خاورمیانه بر اساس اندیشه ی رسولزاده اداره شود شاهد پیشرفت هایی شگرفی در حیات این منطقه خواهیم شد. به عبارت دیگر محمدامین رسولزاده فیلسوف سیاسی است که فلسفه ی حرکت ملی آزربایجان را پایه گذاری نموده است.

-سنت سیاسی حرکت ملی آزربایجان را حیات سیاسی نخبگان ملی گرای ترک تجددخواه تشکیل می دهد. یعنی مطالعه حیات سیاسی و اندیشه ی افرادی چون اسماعیل بی قاسپیرالی، احمدبی آغااوغلو، علی بی حسین زاده و جلیل محمدقلیزاده باید رهنمون شکل گیری اندیشه ی امروزین حرکت ملی آزربایجان گردد.

-از آنجایی که حرکت ملی آزربایجان خود را حرکت مدرن می نامد باید در پی تحقق دولت-ملت مدرن در آزربایجان جنوبی است و این امر در چارچوب اظهارنظرهای باستان گرایانه نمی گنجد.

-مکتب اقتصادی حرکت ملی آزربایجان هم می تواند دولت رفاه باشد و هم سوسیال دموکراسی. و این امری است که باید ملت آزربایجان جنوبی آن را برگزیند و نمی توان با قطعیت در باب آن اظهار نظر کرد که کدام یک از آنها توسعه ی اقتصادی آزربایجان جنوبی را به همراه خواهد داشت.

-اسلام مد نظر حرکت ملی آزربایجان اسلامی با رویکرد تساهل دینی است. اسلامی که جدای از سیاست در آن پروتستانتیزم اسلامی روی داده باشد.

-ملی گرایی ترک در آزربایجان جنوبی مخالف باستان گرایی و رفتارهای شوونیستی و نژادپرستانه است و حرمت انسانی را امری غیر قابل معامله می پندارد.

-اندیشه ی سیاسی حرکت ملی آزربایجان مخالف شخصیت پرستی و شخصیت سازی با هر عنوان و با هر توجیهی است و بر این باور است که هموار نمودن راه دیکتاتوری تنها در چارچوب عقده های شخصی می گنجد و بزرگترین بازنده ی آن آزادی ملت آزربایجان جنوبی خواهد بود.

-حرکت ملی آزربایجان حرکتی است که تمامی حقوق زنان را پذیرفته و بر این باور است که زن و مرد باید دارای حقوق و جایگاه کاملا برابر در جامعه باشند.