تك توران : در متون قدیمی، حکایتی آمده است که در افواه مردم نیز، به صورت مشابه، نقل می شود. روزی از روزگاران، مردی جهت خواندن نماز وارد مسجدی می شود که حین ورود با منظره ی شرم آوری مواجه می شود. آخوند مسجد را، با پسری صغیرمشغول ... مشاهده می کند. مرد، برآشفته شده، استغفر اللهی گفته و سپس به روی آخوند تف انداخته و به سرعت از مسجد خارج می شود.
آخوند بی شرم، در
تعاقب آن مرد از مسجد بیرون آمده و با صدای بلند امت مسلمان را به یاری می طلبد:
که چه نشسته اید مردی حرمت مسجد را هتک و به صحن آن تف انداخت!
حکایت این آیت الله های ریز و درشت جمهوری
اسلامی نیز، بی شباهت به کنش و واکنش آن آخوند بی شرم مقدس مآب نیست. سی و سه سال
از حاکمیت جمهوری اسلامی می گذرد. در این سی و سه سال، هر آن چه که در علوم
اجتماعی بدان " ناهنجاری و نرم های ضد اجتماعی " اطلاق می شود، در جامعه
شایع و رایج کرده اند. آن چه که در فقه اسلامی بدان " بیت المال " گفته
می شود، خاصه درآمد ناشی از فروش نفت را، میان خود، فرزندان، نوه ها و اعوان و
انصارشان به مثابه گوشت قربانی، تقسیم و " اکل به باطل" کرده اند
سن فحشا را به سن دخترکان معصوم تقلیل داده و
سن استفاده از مواد افیونی را به پایین ترین سن استفاده از این مواد در جهان
رسانده اند. اقتصاد را که به گفته ی آیت الله روح الله الموسوی خمینی، متعلق
به " خر" است، به ورشکسته ترین
وضع، درآورده اند و فقر ناشی از آن، دامن بسیاری از دختران و زنان را آلوده کرده
است و... در جنب این امور، و علی رغم توصیه آیت الله ها به مردم به اجتناب از
تکاثر و زر اندوزی، خودشان انحصار شکر، خودرو و سایر مایحتاج مردم را در دست گرفته
و با استفاده از بنادر اختصاصی بدون گمرک و عوارض دولتی، به واردات و صادرات بی
درد سر کالا ها می پردازند. و به رغم توصیه مردم به " تقوی الله "
خودشان در خلوت به " آن کار دیگر" مشغول هستند.
با این وصف، در
کنار چنین کنش هایی، به واکنش هایی نیز در این سی وسه سال دست یازیده اند که مصداق
همان " وااسلامای " آخوند حکایت ذکر شده است. آیت الله های ریز و درشت
حاکم بر ایران، مضافا به آمریت در کشتار دگراندیشان در داخل و خارج کشور، اقدام به
صدور " فتوای قتل " دهها هنرمند، شاعر و نویسنده، به بهانه ی "
توهین به مقدسات مذهبی " کرده اند. این فتواها، به لحاظ باور آیت الله ها به " ولایت امر مسلمین
جهان " دامنه ی جهان شمول داشته و شهروندان سایر کشورها را هم در بر گرفته
است. از فتوای قتل سلمان رشدی هندی توسط آیت الله خمینی گرفته تا فتوای قتل رافیق تقی آذربایجانی، توسط آیت
الله فاضل لنکرانی. البته در فاصله ی این دو فتوا فریدون فرخزاد هم، در آلمان گلوی
خود را به بهانه ی توهین به مقدسات دریده یافت!
اخیرا، شاهین نجفی، خواننده مترض و تابو شکن رپ
خوان، با خواندن ترانه ای که در آن " نقی " امام دهم شیعیان امامیه را
مخاطب قرار داده، گزک مشابهی به دست آیت الله " شیخ لطف الله صافی
گلپایگانی" برای صدور حکم ارتداد و مآلا فرمان قتل اش داده است. به نوشته
" شیعه آن لاین "، مقلد معتقد خیری از یکی از کشورهای عرب حوزه ی خلیج
فارس، هزینه اجرای این فتوای قتل، توسط مسلمان
معتقد دیگری را متقبل شده است. دستخوش یکصد هزار دلاری، که به جای گرفتن
جان انسانی، می توانست جانی دوباره به انسان دیگری ببخشد و یا به گفته آیت الله ها
، از گناهان کبیره ای بازش دارد.
صرف نظر از تردید
در موهن بودن ترانه ی اجرا شده توسط شاهین نجفی، صرفا مسلمانان شیعه دوازده امامی
که " امامیه " خوانده می شوند، امامت را جزء اصول اعتقادی خود تلقی و
اکثریت مسلمانان، یعنی سنی ها، فاقد چنین اعتقادی هستند. حتی شاخه های دیگری
ازمسلمانان شیعه، از قبیل اسماعیلیه، زیدیه، فاطمیه از لحاظ تعداد و نام امامان با
شیعیان اثنی عشری، اختلاف نظر دارند. فارغ از این دو موضوع، سوال همیشگی، هنوز بی
پاسخ مانده است. آیا دین باوران می توانند با مقدس شمردن اعتقادات خود و بدون
مراجعه به داوری و به بهانه ی توهین به مقدساتشان که همواره محک تشخیص آن هم به
دست خودشان است، جان انسانی را بستانند؟ چگونه وجدان جمعی انسانها می تواند به این
رفتار غیر انسانی، نظاره گری خاموش بماند!؟ و آیا زمان محاکمه ی این " آیت
الله های ریز و درشت " در دادگاه های رسیدگی به جنایت علیه بشریت، به خاطر
"تروریسم دولتی" و صدور دستور قتل انسان ها و تحریک به کشتار، نرسیده
است!؟
نقی محمودی وکیل
دادگستری و کارشناس ارشد حقوق جزا و جرم شناسی.
