۱۳۹۱ خرداد ۶, شنبه

وحشت افسار گسیخته حکومت ایران از اجتماعات 1 خرداد و حرکت ملی آزربایجان ــ توپراق قالالي


تك توران : در این چند روزه ی بعد از اعتراضات 1 خرداد شاهد اتفاقاتی بس غیر عادی از سوی حکومت ایران و در کل نیرو های ضد آزربایجان بودیم. از یک سو فرار به جلو هایی خنده آور و از سوی دیگر آدرس دهی های غلط برای انحراف افکار عمومی. طی روز های اخیر نیز بمباران رسانه ای ایران در مقابل حرکت ملی آزربایجان را شاهد بودیم.

بی شک حرکت 1 خرداد با تمامی نواقصی که داشت پیام بسیار سریح، شفاف و در عین حال بسیار تندی را برای حکومت ایران به همراه داشت. پیامی بدین مضمون که "حرکت ملی آزربایجان کم کم به مرحله تبدیل شدن به مهم ترین حرکت سیاسی ایران نزدیک می شود و این حرکت شتابی غیر قابل کنترل به خود گرفته است". در این میان نیز حکومت ایران نیک از این مساله آگاه است و سعی دارد به هر قیمتی که شده جلوی این روند را گرفته و یا دست کم از شتاب آن بکاهد.

از نمونه های این تقلا ها می توان به انتشار ویژه نامه روزنامه جام جم، ارگان رسمی صدا و سیمای جمهوری اسلامی، در باره "پانترکیسم" اشاره کرد. نکته قابل توجه در این ویژه نامه تاریخ انتشار آن است. به طوری که انتشار این ویژه نامه مصادف شده با اعتراضات 1 خرداد و حرکت های اعتراضی دیگر در آزربایجان.

 برای نقد و تحلیل سطر به سطر این ویژه نامه حد اقل نوشته ای به طول آن ویژه نامه نیاز است که از حوصله این مقاله خارج می باشد. اما لازم دانستم نکاتی را در باره این ضمیمه روزنامه جام جم و همچنین دیگر خبر های منتشره در رسانه های ایران را بیان کنم.

1- طبق معمول و بر اساس عادت دیرینه سیاستمداران ایرانی، این ویژه نامه نیز بجای ریشه یابی واقعی حرکت ملی آزربایجان، بدون اشاره به این حرکت، مستقیما بر سر مقوله ای به نام "پانترکیسم" رفته است و سعی نموده با تخریب این جریان، به ظن خود حمله ای غیر مستقیم به ملی گرایان آزربایجانی ترتیب دهد. در جای جای این ویژه نامه از آفات پانترکیسم و مضرات آن برای ایران و ترکیه سخن به میان آمده است و تلاش شده جریان ملی گرایی در آزربایجان را وام دار و وارث  "ترک گرایی در ترکیه" نشان داده شود. همچنین برای اثبات این نکته که حرکت پاترکیسم اصولا جریانی وارداتی از ترکیه بوده و ابزاری برای پیشبرد سیاست های خارجی ترکیه است، تلاش فراوانی صرف گشته است. غافل از این که تنها استفاده نمادین از علامت "بوزقور" در حرکت ملی آزربایجان به معنی پیروی کورکورانه از حرکت ملی گرایانه در ترکیه نیست بلکه این حرکت خود دارای چهار چوبهای مشخصی بوده و گاها منافع کاملا مغایری با ملی گرایان ترکیه دارد.



 2- این ویژه نامه بر اساس رسم ایران گرایان سعی در قبولاندن تئوری "فارسی الاصل بودن مردم قفقاز" و حتی ارادت وصف ناشدنی سلاطین عثمانی به فرهنگ و ادب فارسی را دارد. در این مجموعه مقالات با استناد به اسناد بسیار ضعیف و گاها به صورت اشاره گنگ به مسائل تاریخی سعی شده است که پاتنرکیسم را بلای جان روشنفکران قفقاز و عامل دوری آنان از ایران نشان داده شود. در سطوری از این نوشتار آمده است "اما این وضع ( ایران دوستی قفقازی ها) با نفوذ افکار پان ترکیستی در قفقاز دگرگون شد. در دهه دوم سده 20 میلادی، نفوذ عثمانی در قفقاز رو به افزایش گذاشت و بتدریج، اندیشه پانترکیستی به اندیشه حاکم بر مناطق مسلمان نشین قفقاز شد". اما نویسنده محترم برای این نوشته خود ادله خاصی نیاورده و فقط به صورت داستان وار به نوشتن مطلب خود ادامه داده  ذکر ننموده که به چه دلیل اندیشه به گفته آن "فاسد" پانترکیستی اینچنین در این منطقه مقبول افتاده است و به چه دلیل روشنفکران به قول ایشان "ایران دوست" قفقاز با اتکا به این تفکرات حکومت خود را پایه ریزی کرده اند؟


3- دست اندر کاران و نگارند گان این نوشتار سعی داشته اند که با اثبات این تئوری ها در نهایت به این نتیجه برسند که حرکت های ملی گرایانه و به گفته آنان "پانترکیستی" در ایران ریشه ای خارجی داشته و هیچ دلیل منطقی برای بقای آن در آزربایجان متصور نیست. اما عاجز از درک این نکته که تحلیل های آنان مسیری کاملا اشتباه را در پیش گرفته است و بجای پرداختن به بحث آسیبشناسی حرکت های اخیر در آزربایجان از باب تهمت و سیاه نمایی وارد شده است و تلاش کرده خواننده مرکز نشین خود را با این نوشته های مسموم اقناع کرده و به تصور خود جوابی کوبنده(!) به تیوریسین های حرکت ملی آزربایجان بدهد.


پس از این نکات لازم به ذکر است که این گونه واکنش های حکومت ایران نشان از دستپاچگی و وحشت وصف ناپذیر آن از حرکت های رو به افزایش ملی گرایی در آزربایجان دارد. انتشار این ویژه نامه تنها گواه این ادعا نیست بلکه اخبار دیگری نیز بر این سخنان مهر تایید میزنند. اخباری مثل "دستور ویژه احمدی نژاد برای احیای دریاچه اورمیه" و یا "ورود بخش خصوصی برای نجات دریاچه اورمیه"!


همه این اخبار، تحلیل ها و نوشته ها و همچنین نمایش های مضحک مزد بگیران "ساعتی 7 هزار تومانی" حکومت ایران در مقابل کنسولگری آزربایجان شمالی، همه و همه نشانه هایی از دغدغه های ایران از آینده آزربایجان و اتفاقات غیر قابل قبول برای آن است.


در این میان نیز باید پذیرفت که حرکت ملی آزربایجان نیز با استفاده از تجارب گذشته خود در حال دگردیسی و پوست اندازی و ورود به مرحله بسیار جدیدی است که در این مرحله تمامی راهکار های قدیمی به صورت خودکار ناکارآمد خواهند بود و نیاز مبرمی برای تعریف سازوکارها و ابزار جدید مبارزه خواهد بود. در غیر این صورت فرصت تاریخی پیش رو به بلایی برای آزربایجان بدل خواهند شد که نتنها به احقاق حقوق ترکهای آزربایجان نخواهد انجامید بلکه با درگیر کردن گروه های مختلف آزربایجانی به یک فرصت سوزی عظیم تبدیل خواهد گشت.


 مخلص کلام:

حکومت ایران هم اکنون ابتکار عمل را در مورد مساله آزربایجان از دست داده است و با مشکلی مواجه شده که برای آن برنامه کاملا مشخصی ندارد. حرکت های اخیر نیز حکومت را به شدت متوحّش، غیر قابل کنترل و هراسان نموده است. با ذکر این دلایل باید به این نکته پافشاری نمود که فعالین حرکت ملی آزربایجان با آرایش دوباره و با باز تعریف روابط و شیوه های مبارزاتی خود می توانند این ابتکار عمل را برای مدت زیاد در دست داشته باشند. آنان با کنار گذاشتن شیوه های سنتی و عوامانه مبارزه و مسلح شدن به افکار و شیوه های جدید، هم سرعت پیشرفت حرکت را افزایش خواهند داد هم مانع از برخورد های ناخواسته و بعضا بچه گانه در داخل حرکت ملی آزربایجان خواهند شد.