۱۳۹۱ مرداد ۱۲, پنجشنبه

احمدبی آغااوغلو و اعتلای انسان ترک-اومود یاشام


تك توران : مقدمه
اوایل قرن بیستم میلادی یادآور دوره ای از تاریخ برای ترکان می باشد که در آن اندیشه ی مردمان سرزمین های ترک نشین دچار دگرگونی هایی بس عظیم گشت که به جرات می توان از آن دوره با نام رنسانس اندیشه در تاریخ ترک یاد کرد.
در این دوره از تاریخ، مردمان ترک زبان بخصوص ترک های ساکن در روسیه، آزربایجان و ترکیه شاهد ظهور جریانی گشتند که به ملی گرایی ترک مشهور شد. ملی گرایی ترک در این زمان به مدد تلاش های روشنفکران ترقی خواه ترک به سرعت در میان توده ی ترک زبان نهادینه گشت و اصول ترقی خواهانه ی جدیدی در سیر تاریخ اندیشه ی ترکان وارد نمود. از سردمداران این جنبش ترقی خواهانه که خدمات شایان توجهی در راه اعتلای اندیشه ی ملی گرایی ترک انجام داده احمد آغااوغلو می باشد. در نوشتار حاضر به بررسی زندگانی و اندیشه ی این روشنفکر مشهور تاریخ ترک خواهیم پرداخت.

بارقه های شکل گیری اندیشه ی احمدبی آغااوغلو
احمد بی آغااوغلو در سال 1869 میلادی در شهر شوشا دیده به جهان گشود. خانواده ی وی از طوایفی بودند که ده ها سال قبل، از شهر ارضروم ترکیه به قاراباغ مهاجرت کرده و در آنجا سکنی گزیده بودند. دوران کودکی احمد بی آغااوغلو در گیرودار مباحث دینی که در خانواده ی ایشان جریان داشت گذشت. چراکه خانواده ی احمد بی از خانواده های مذهبی قاراباغ محسوب می شد و پدر احمد آغااوغلو، میرزاحسن از بزرگان دینی شهر محسوب شده و در این میان به زبان های روسی، فارسی و ترکی آشنایی کامل داشت. از این رو از این منظرگاه توانسته بود آثار ادبی، مذهبی و تاریخی مختلفی از زبان های گوناگون را مطالعه نماید. اما با این وجود فردی بود که تعصب فراوانی نسبته به شعائر اسلام داشت و اسلام خواهی را بر دیگر اندیشه های بشری ترجیح می داد. احمد بی آغااوغلو زمانی که از پدر خویش یاد می کند، این اندیشه پدر را به انتقاد کشیده و چنین می گوید:
" پدرم فردی بود که بدون داشتن هیچ غم و غصه ای در دنیا زندگی می کرد، به فارسی و عربی تسلط کامل داشت و شعرهای ملامحمد فضولی را از حفظ می خواند ولی وقتی از وی می پرسیدند که، که هستی؟ می گفت: الحمد لله که از امت محمد هستم و عاشق علی می باشم. پدرم هیچ گونه توجهی نسبت به ترک بودن، ملیت و زبان خویش نداشت. از این رو هنگامه ای که روسها به مزارعمان یورش بردند و زمین های فراوانی از ما را متصرف شدند پدرم نه تنها هیچ گونه واکنشی نشان نداد بلکه اصلا اندوهگین نیز نشد."
در جایی دیگر، احمد بی آغااوغلو این مباحثات دینی که در دوران کودکی اش در خانه ی وی جریان داشت را اینگونه به نقد می کشد:
"در خانه نشسته، چپق ها را دود کرده و در میان دود چپق ها به بحث هایی این چنین وهم آلود می پرداختند که، آیا امام، علم غیب دارد؟، پیغمبر با روح خویش به معراج رفت یا با جسم خویش؟"
پدر احمد بی آغااوغلو چنان سرگرم فعالیت های اسلام گرایی بود که چندان زمان زیادی نمی توانست صرف فرزند خویش نماید. در این میان عموی احمدبی به امر تحصیل احمدبی مشغول گشت. وی نیز که بسان برادر خویش فردی اسلام گرا بود تحصیلات احمدبی را به معلمی دینی سپرد تا نزد وی زبان های عربی و فارسی را فراگیرد. عموی احمدبی خواهان آن بود که احمدبی پس از یادگیری این زبان ها راهی کربلا یا نجف گردیده و در آنجا تحصیل علوم فقهی نماید و در صورت امکان تا درجه ی اجتهاد نیز پیش رود ولی مادر احمدبی مخالف این امر بود. مادر احمد بی  می خواست که فرزندش با ورود به ارتش درجات ترقی را در زندگی طی نماید و افسری لایق گردد از این رو بصورتی پنهانی معلمی ارمنی جهت تدریس زبان روسی به احمد بی را به خدمت گرفت. این چنین بود که مادرش راه احمدبی را از کربلای معلی و نجف اشرف به سوی پترزبورگ و پاریس برگرداند.  احمدبی پس از فراگیری زبان روسی در مدرسه روسها مشغول تحصیل شد. مدرسه ی  روسها مدرسه ای بود به سبک آموزش نوین و تفاوت زیادی با مکتب خانه ی مسلمانان داشت و در آنجا علوم جدیده تدریس می شد. زبان رسمی در این مدارس روسی بود و اکثر دانش آموزان آن را فرزندان روس ها و ارامنه تشکیل می دادند. چنان که احمد بی خود اذعان می دارد، در زمان تحصیل در این مدرسه تنها پنج نفر دانش آموز آزربایجانی وجود داشت و بقیه از ارامنه و روسها بودند.
شوشا شهری بود که اکثر اهالی آن را آزربایجانیان تشکیل می دادند و ارامنه و روسها تنها بعنوان اقلیت در آنجا ساکن بودند. با این وجود به دلیل اینکه ارامنه و روسها دارای تحصیلات عالیه بودند همیشه به مسلمانان و ترکان به دیده ی تحقیر می نگریستند. احمدبی از نگاه ارامنه ی آن زمان به ترکان چنین یاد می کند:
"در مدت زمان تحصیلمان در مدرسه روسها، توصیف آزار و اذیت ارامنه نسبت به پنج نفر دانش آموز ترک بسیار دشوار است، در زمان استراحت، ارامنه به ما هجوم آورده و ما را مورد ضرب و شتم قرار می دادند. برخی کلاهمان را از سر برداشته و با سخنان تحقیر آمیز  به این سو و آن سو پرتاب می کردند. تحمل آن شرایط بسیار دشوار بود، به گونه ای برخی از دوستانم مجبور به ترک تحصیل شدند و من تنها فردی بودم که توانستم تا سال آخر در آن مدرسه دوام بیاورم."
احمدبی پس از فارغ التحصیلی از این مدرسه و بنا به توصیه ی یکی از دوستانش و پشتیبانی مادرش راهی مدرسه ای فنی در تفلیس شد. در آن زمان، تفلیس مرکز جریان های فکری متنوع موجود در روسیه بود و از مهمترین شهرهای انقلابیون در مبارزه با تزار محسوب می شد. تحت تاثیر این جریانات بود که احمدبی در زمان تحصیل در این مدرسه به جمعیتی از انقلابیون پیوست. اما تمامی این فعالین را مسیحیان تشکیل می دادند و مسلمانان نسبت به تمامی جریانات ترقی خواه با حالتی بی تفاوت می نگریستند. وقتی احمدبی به گشت و گذار در تفلیس می پرداخت و محلات مسلمانان را می دید که اجتماعی از خرابه ها بود و در فقر و فسادی عمیق فرو رفته بودند و آن را با محلات مسیحیان انقلابی مقایسه می کرد که محلاتی بودند پیشرفته که مملو از سالن های تئاتر و اپرا بود در سکوت مسلمانان متعجب می ماند. احمدبی تنها دانش آموز مسلمان این مدرسه بود و با تلاش های وافری که در زمینه ی تحصیل می نمود توانسته بود توجه بسیاری از معلمان را به خود جلب نماید. احمدبی با رتبه ای عالی در سال 1887 میلادی تحصیل در این مدرسه را به پایان رساند.
احمدبی پس از فارغ التحصیل شدن از این مدرسه برای ادامه تحصیل در مقطع دانشگاه راهی دانشگاه پترزبورگ گشت. مسلمان بودن احمد بی آغااوغلو سبب تعجب بسیاری از اساتید گشت. چراکه تا آن زمان و در طول تاریخ دانشگاه پترزبورگ تنها سه نفر مسلمان توانسته بودند بدین دانشگاه وارد شوند. احمدبی آغااغلو با جدیتی تمام مشغول تحصیل در این دانشگاه شد به گونه ای که پس از مدتی چشمان وی دچار ناراحتی شدند. با این وجود احمد بی همچنان مصر در امر تحصیل بود. اما با بروز حادثه ای ناخوشایند، احمدبی این دانشگاه را به مقصد پاریس ترک گفت. یکی از اساتید احمدبی که فردی بود به شدت نژادپرست با آگاهی از مسلمان بودن احمدبی علیرغم آنکه احمدبی در امتحان مربوط بدین استاد نمره ای عالی کسب می کرد تنها بدلیل مسلمان و ترک بودنش وی را مردود کرد.
احمدبی در سال 1888 میلادی نخستین آزربایجانی بود که برای تحصیل وارد پاریس شد. وی از پاریس بعنوان شهر ذوق و اندیشه یاد می کند و در این شهر بود که با بسیاری از اندیشمندان مشهور جهان آشنا گشت. در سالهای نخستین تحصیل احمدبی در پاریس خانواده ی وی پول اندکی جهت امرار معاش برای وی ارسال می کردند اما پس از مدتی به دلیل مرگ پدر، مادر و عموی وی این کمک نیز قطع شد و احمدبی با مشکلات شدید اقتصادی روبرو گشت. با این وجود و علیرغم بی پولی شدید احمدبی دست از تحصیل نکشید و در مدت تحصیل در دانشگاه بود که با اندیشمندانی چون ارنست رنان، بایبیر ماینارد، شافر و جیمز دیمستیتر ارتباط برقرار کرد و نزد ایشان با اندیشه ی مدرن اروپا آشنا شد. در این مدت با احمد رضا از اعضای "ژون تورکلر" نیز رابطه ای دوستانه برقرار کرد. احمدبی بین سالهای 1891-1893 میلادی به صورت منظم در نشریه ای که به همت مادام آدام و ماری روبینسون منتشر می شد مطالبی را نوشت. در یکی از این نوشتارها بود که به انتقاد از نگاه رنان به اسلام و دنیای شرق پرداخت و این وسلیه ای شد تا رنان وی را نیز به جمع های روشنفکری خویش دعوت نماید.
احمدبی در سال 1892 میلادی در کنگره ی شرق شناسان که در لندن تشکیل یافته بود شرکت جسته و به ایراد مقاله ای تحت عنوان "ریشه های مذهب شیعه" پرداخته بود و به این سبب شاهنشاه ایران انگشتر سلطنتی ایران را به وی هدیه نموده بود.
احمدبی در مدت اقامت در پاریس بود که با اعضای حزب اتحاد و ترقی که به پاریس تبعید شده یا فرار کرده بودند آشنا شد. از جمله ی این افراد احمد رضا، دکتر ناظم و دکتر اسد پاشا بود. احمد بی مباحثاتی طولانی با این افراد در باب ملیت و هویت ملی ترکان نموده بود و در برخی موارد نیز تحت تاثیر ایشان قرار گرفته بود. در ضمن در خلال این مباحث بود که با اندیشمند مشهور دنیای اسلام سید جمال الدین اسدآبادی در پاریس آشنا شد و تحت تاثیر نگاه سید جمال به اسلام قرار گرفت. در طی این ارتباطات اندیشه ی احمدبی آغااوغلو در باب ملی گرایی ترک شکل گرفت و  به همکاری با نشریاتی چون کاسپی، قفقاز و شرق روس پرداخت.
احمدبی حین تحصیل در کالج زبان شناسی پاریس در رشته ی زبان های شرقی به تحصیل رشته ی حقوق و تاریخ در دانشگاه سوربون پاریس نیز پرداخت.
چنانکه در سطور فوق ذکر شد نگاه احمدبی به اسلام نگاهی بود تجددخواهانه و تحت تاثیر تعالیم سید جمال الدین اسدآبادی بود. احمدبی بسان دیگر اندیشمندان بنیان گذار ناسیونالیسم ترک در آن زمان همچون اسماعیل بی قاسپیرالی و  علی بی حسین زاده خواهان اسلامی بود که در آن رفرم هایی صورت گرفته باشد و با مدرنیسم جاری در زمان اکنون توان انطباق پیدا نماید و بتواند خود را با حقوق نوینی چون حقوق بشری که در غرب در حال شکل گیری بود مطابقت دهد. به بیانی دیگر می توان گفت که احمدبی از نخستین روشنفکران دینی دنیای اسلام می باشد که خواهان گذر از جهالت دینی به اسلام میانه رو بود.
پس از اتمام تحصیل، احمدبی علیرغم مخالفت ارنست رنان خواهان بازگشت به سرزمین مادری خویش می شود؛ و در جواب ارنست رنان که می گوید:"پاریس را ترک نکن، دنیای شرق منزلت اندیشه ی تو را نمی فهمد" چنین می گوید:"سرزمین من به انسانهایی تحصیل کرده نیاز دارد." و بدین صورت از راه تفلیس راهی سرزمین مادری خویش می شود.

فعالیت های احمدبی در آزربایجان
احمدبی پس از عزیمت از پاریس شش ماه در استانبول ساکن شد و در این مدت با افرادی چون مونیف پاشا و موراد میزانجی ارتباط برقرار کرد. سپس وی از پاریس عازم تفلیس شد و به تدریس زبان فرانسه در مدارس این شهر پرداخت. احمدبی در زمان اقامت در تفلیس همچنان به همکاری با نشریه ی قفقاز ادامه داده و به درج مقالاتی در باب ناسیونالیسم و لزوم پدیداری روح ملی در میان ترکان پرداخت.
احمدبی در سال 1896 میلادی راهی زادگاه خویش شد و به تدریس زبان فرانسه در مدرسه ی شوشا پرداخت. وی در این مدت با "زین العابدین تقی یئف" سرمایه دار مشهور ناسیونالیست آزربایجانی به همکاری پرداخته و در انتشار نشریه ی "کاسپی" وی را یاری نمود. احمدبی در سال 1902 میلادی راهی باکو گشته و عضو مجلس شهرداری باکو گشت. وی در این زمان سردبیری نشریه ی کاسپی را قبول نمود. از آنجایی که کاسپی به زبان روسی منتشر می شد احمدبی و زین العابدین تقی یئف درخواست مجوز انتشار نشریه ای ترکی زبان را در باکو نمودند اما شونیسم روس از دادن مجوز خودداری نمود و "نیکلای ایلمینسکی" تئوریسین سیاست های آسیملاسیونی روسیه در قبال ترکان در پاسخ درخواست آنها چنین گفت که" با دادن مجوز برای انتشار نشریات ترکی زبان در روسیه مخالف هستیم و حتی قبول انتشار نشریه اسماعیل بی قاسپیرالی از سوی دولت روسیه اشتباهی بس بزرگ بود."
در آن زمان آزربایجان، در جهالتی بس عمیق فرو رفته بود و در حالی که ملت های دنیا با قبول مدرنیسم و اصول جدید حیات بشری راه ترقی را طی می کردند مردمان آزربایجان همچنان در گیرودار مباحث سنتی بودند. احمدبی برای مبارزه با این جهالت حاکم بر حیات آزربایجانیان به پیروی از اندیشه ی اسماعیل بی قاسپیرالی در لزوم آموزش به سبک نوین و عملی نمودن این اندیشه ی قاسپیرالی در آزربایجان کمیته ای بنام "نشر معارف" را تاسیس نمود. هدف این کمیته تاسیس مدارسی به سبک آموزش نوین در آزربایجان بود. شاکله ی اندیشه ی این کمیته را مبحث "اصول جدیده ی" اسماعیل بی قاسپیرالی شکل می داد. احمدبی پس از تاسیس این کمیته به دیدار بسیاری از اندیشمندان و سرمایه داران آزربایجانی رفت تا ایشان را نیز با خود همراه نماید. احمدبی با سفر به تمامی شهرهای آزربایجان به تاسیس شعب این کمیته در شهرهای آزربایجان پرداخت. ریاست کمیته ی نشر معارف با "زین العابدین تقی یئف" بود. این سرمایه دار ناسیونالیست آزربایجانی سهمی بسزا در تکوین ناسیونالیسم آزربایجانی بر عهده دارد و در سراسر زندگی خویش با صرف بخش اعظمی از ثروت خویش به پیشرفت ملی گرایی آزربایجانی کمک های شایان توجهی نموده است. 
یکی دیگر از اهداف عمده ی "کمیته ی نشر معارف" زدودن اختلاف میان سنی و شیعه در میان ترکان آزربایجانی بود. به همین دلیل آخوندهای شیعی طی فتوایی جان و مال احمدبی را حلال و ازدواج او را باطل اعلان نمودند و خواستار زندانی شدن وی گشتند. بنا به نفوذ آخوندها در میان مردمان آزربایجان در آن زمان احمدبی جهت محافظت از جان خویش مجبور شد که شش را در حبس خانگی به سر برد. پس از شش ماه با دعوت آخوندها جهت مناظره در مسجد بزرگ شهر حاضر شد و طی مناظره ای طولانی و در حضور مردم موفق شد که بر آخوندها چیره شده و حقانیت خویش را مبنی بر این که اتحاد فرقه های سنی و شیعه منافاتی با ذات اسلام ندارد به اثبات رساند.
احمدبی در این دوره از زندگانی خویش بود که دو اثر خود بنام های "اسلام و آخوند" و "زن در اسلام" را تالیف نمود. در این دو اثر وی به انتقاد از اندیشه های موجود در اسلام می پردازد و سنت های جاری اسلامی را در تضاد با اصل اسلام بیان می کند. به نظر احمدبی در این کتابها، روح اسلام فارغ از سنت هایی است که آخوندها در باب اسلام ترویج داده اند و به سبب همین سنت های نادرست اجحاف های بسیاری در حق زنان مسلمان صورت می پذیرد. در نگاه احمدبی مهمترین راه رهایی دنیای شرق با رهایی زنان و نائل شدن این قسم بشری به حقوق خود پیوند خورده است.
این دوره از زندگی احمدبی مصادف بود با اسکان داده ارامنه در خاک آزربایجان از سوی روس ها. روس های مسیحی جهت حفظ نفوذ خود در منطقه ی مسلمان نشین آزربایجان و برهم زدن همگونی قومی در این منطقه اقدام به اسکان ارامنه در خاک آزربایجان نمودند. این عمل روس ها سبب ایجاد نابسامانی های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی عظیمی در آزربایجان شد و واکنش های مختلفی از سوی آزربایجانیان را سبب گشت. یکی از این واکنش ها تشکیل "کمیته ی دفاعی" بود. این کمیته از سوی ملی گرایان آزربایجان و در صدر آن احمدبی آغااوغلو در مقابله با این سیاست روس ها تشکیل یافته بود و هدف آن مقابله با اشغال نرم خاک آزربایجان از سوی ارامنه و آگاه نمودن آزربایجانیان از پیامدهای آن در آینده بود.
انقلاب 1905 میلادی در روسیه فضای سیاسی کشور را دچار دگرگونی نمود. بسیاری از نشریات اجازه ی نشر پیدا کردند و حزب های سیاسی مختلفی اعلان موجودیت نمودند. در این بین ملی گرایی آزربایجان با کمک بورژوازی آزربایجان خود را حول سه محور "ملی گرایی، تجددگرایی و اسلام گرایی" سازمان داده و اقدام به فعالیت های سیاسی گسترده ای نمود. احمدبی آغا اوغلو در این دوره از حیات سیاسی خویش یکی از پربارترین دوران فعالیت های مطبوعاتی خویش را سپری کرد. اگر تا آن زمان تنها نشریه ی ترک زبان نشریه ی "ترجمان" می بود که به همت اسماعیل بی قاسپیرالی منتشر می گشت. از آن زمان به بعد جریان های سیاسی مختلفی در آزربایجان اقدام به انتشار نشریات ترک زبان نمودند. از جمله ی این نشریات که احمدبی آغااوغلو نقش فعالی در آن ها داشت نشریات "حیات"، "ارشاد" و "ترقی" بود. احمدبی آغا اوغلو نشریه ی حیات را به یاری علی بی حسین زاده اندیشمند مشهور دنیای ترک منتشر می کرد اما نشریات "ارشاد" و "ترقی" مستقیما توسط خود آغااوغلو با شعار "آزادی، عدالت و مساوات" منتشر می شدند.
از مهمترین فعالیت های ملی گرایان ترک در آن زمان "تشکیل کنگره ی مسلمانان روسیه" بود. این کنگره به سال 1905 میلادی تشکیل یافت و ملی گرایانی چون علی مردان توپچی باشی از آزربایجان، اسماعیل بی قاسپیرالی از کیریم، عبدالرشید ابراهیم از ولگا، علی بی حسین زاده و احمدبی آغااوغلو از آزربایجان و یوسوف آقچورا شرکت داشتند.
فعالیت های گسترده ی احمدبی در آزربایجان از دید شوونیسم روس پنهان نماند و در سال 1908 میلادی احمدبی به اتهام پان تورکیسم تحت تعقیب قرار گرفت و تمامی کتاب ها و نوشته های وی ممنوع الانتشار شدند. احمدبی مدت زمانی در خانه ی دوستان خویش مخفی شد و با اعلان مشروطیت در ترکیه راهی استانبول شد. خانواده احمدبی نیز در سال 1910 میلادی به وی پیوستند و فصل جدیدی از فعالیت های احمد بی در ترکیه گشوده شد.

فعالیت های احمدبی در ترکیه
احمدبی پس از ورود به استانبول به دلیل آشنایی قبلی که با احمد رضا و دکتر ناظم از اعضای حزب اتحاد و ترقی داشت ابتدا بعنوان بازرس اداره ی معارف و سپس بعنوان مدیر کتابخانه ی سلیمانیه مشغول به کار شد. وی در این دوران به نوشتن در نشریاتی همچون "ژون تورک، "ترجمان"، "حقیقت"، "اسلام"، "صراط مستقیم" و "تورک یوردو" پرداخت. همزمان با این کار به تدریس زبان روسی و تاریخ ترک-مغول در دارالفنون استانبول مشغول شد.
با اعلان مشروطیت دوم در ترکیه و باز شدن فضای سیاسی، دوره ای از ملی گرایی ترک آغاز می شود که بنام دوره ی تشکیلات گرایی در تاریخ ملی گرایی ترک مشهور است. احمدبی آغا اوغلو نیز در تشکیلات های گوناگونی که با هدف ترویج ملی گرایی ترک پا به عرصه گذاشته بودند شروع به همکاری می کند. نخستین تشکیلاتی که احمدبی در آن عضو می شود تشکیلات "تورک درنه یی" (انجمن ترک) می باشد. سپس وی با همکاری تنی چند از همفکران خویش اقدام به تاسیس "تورک یوردو جمعیتی" (جمعیت سرزمین ترک) می نماید و مسئولیت سردبیری ارگان این جمعیت را پذیرا می گردد.در کنار این تشکیلات ها احمدبی از اعضای هیئت مؤسس "تورک اوجاق لاری" (کانون های ترک) در ترکیه می باشد. اما مهمترین فعالیت تشکیلاتی احمدبی مربوط به عضویت وی در حزب اتحاد و ترقی می باشد. احمدبی با عضویت در این حزب در سال 1914 میلادی بعنوان نماینده ی مجلس راهی مجلس مبعوثان می شود و از نخستین نمایندگانی می گردد که به دفاع از آزادی بیان، ملی گرایی ترک و مصونیت قضایی نمایندگان مجلس می پردازد.
در کنار این فعالیت های تشکیلاتی وی هم زبانان خویش در روسیه را فراموش ننموده و به طرق گوناگون به دفاع از حقوق ایشان می پردازد. در این راستا وی با همکاری افرادی همچون علی بی حسین زاده، یوسف آقچورا و عبدالرشید ابراهیم اوف "جمعیت دفاع از حقوق مسلمانان روسیه" را تشکیل می دهد و با برگزاری کنفرانس های گوناگون و دیدار با مقامات اروپایی به بیان مشکلات مسلمانان و ترک های ساکن در روسیه می پردازد. چنان چه در 18 مارس 1916 میلادی با فرستادن تلگرافی به ویلسون رئیس جمهور وقت آمریکا خواهان واکنش این دولت در خصوص نادیده گرفته شدن حقوق مسلمانان روسیه می گردد.
سالهای 1917-1918 میلادی یادآور سالهای خونینی برای آزربایجان می باشد. قبل از تشکیل حکومت ملی-دموکراتیک آزربایجان به رهبری محمدامین رسولزاده آنچه که احمدبی آغااوغلو سالها قبل آن را پیش بینی کرده و برای پیش گیری از آن "کمیته دفاعی" را تشکیل داده بود به وقوع پیوست. ارامنه ی کوچانیده شده به آزربایجان تحت حمایت میسیونرهای غربی دست به قتل عام های گسترده ای در آزربایجان شمالی و جنوبی زدند. تنها در آزربایجان جنوبی بیش از دویست هزار نفر طعمه ی این زیاده خواهی ارامنه شدند. دولت عثمانی جهت رهایی آزربایجان از این فلاکت ارتشی بنام "ارتش اتحاد اسلام قفقاز" را تشکیل داد و فرماندهی آن را نوری پاشا برادر انورپاشا بر عهده گرفت. در این میان احمدبی بعنوان سخنگوی سیاسی نوری پاشا برگزیده شد. این همان ارتشی بود که در سال 1918 میلادی موجب رهایی آزربایجان از فتنه ی ارامنه را موجب شد.
در سال 1918 میلادی آزربایجان در قسمت شمالی خود به رهبری محمدامین رسولزاده اعلان استقلال می نماید. این حکومت اولین جمهوری دمکراتیک دنیای شرق لقب می گیرد و به حکومتی در تاریخ شرق تبدیل می گردد که پیشتاز آزادی و برابری است. اما این حکومت نیازمند شناخته شدن از سوی جهانیان بود. از این رو هیئتی به رهبری علی مردان توپچوباشی راهی کنفرانس صلح پاریس می گردد. احمدبی آغااوغلو نیز عضو این هیئت بوده و در این سفر علی مردان بی توپچوباشی را همراهی می کرد. اما حادثه ای ناگوار مانع وی گردید. این هیئت جهت اخذ ویزای ورود به فرانسه باید مدت سه ماه در استانبول اقامت می کرد. درمدت اقامت این هیئت در استانبولی که تحت اشغال انگلیسی ها بود احمد بی آغااوغلو از سوی انگلیسی ها به اتهام بدرفتاری با ارامنه دستگیر و زندانی می شود. احمدبی پس از مدتی ماندن در زندان به مالتا تبعید شده و بوسیله ی قایق راهی مالتا می گردد.
احمدآغااوغلو به همراه دیگر روشنفکران عثمانی که به مالتا تبعید شده بودند روزهای سختی را سپری کردند و بی عدالتی ها و آزارو اذیت های فراوانی نسبت بدیشان شد. مدت زندگانی در تبعید برای احمدبی دو سال به طول انجامید و پس از دوسال و با تغییر دولت در آنکارا احمدبی در تاریخ 28 مارس 1921 راهی استانبول شد. در آن روزها ماندن در استانبول برای هوادران حزب اتحاد و ترقی خطرناک بود از این رو احمدبی پس از اقامت کوتاهی در استانبول راهی آنکارا گشت. در این موقع وی نامه ای از نریمان نریمانوف رئیس جمهور جمهوری سوسیالیستی آزربایجان دریافت نمود که از وی خواسته بود به آزربایجان بازگردد. اما آغااوغلو در جواب وی گفته بود که مخالف با اندیشه ای است که نریمانوف آن را نمایندگی می کند و ترجیح می دهد که در آنکارا بماند. آغااوغلو پس از مدتی اقامت در آنکارا بعنوان سردبیر نشریه ی "حاکمیت ملی" آغاز به کار کرد و در این دوران به همراه یوسوف آقچورا مسئول توسعه ی روابط ترکیه و شوروی گردید. وی در این زمان که سردبیری این نشریه را قبول نموده بود بعنوان عضوی از هیئت تدوین قانون اساسی ترکیه در نگارش این قانون نیز نقش ایفا نمود.
احمدبی در گذر ترکیه به سیستم سیاسی چند حزبی نیز نقش مؤثری ایفا نمود. به گونه ای که وی بعنوان ایدئولوگ سیاسی "فرقه ی جمهوریت آزاد" در کنار فتحی اویکار نخستین حزب سیاسی بودند که با اجازه ی آتاتورک به فعالیت پرداختند اما به دلایل مختلف سیاسی این حزب بیش از سه ماه دوام نیاورده و با بسته شدن این حزب آغااوغلو نیز با دنیای سیاست وداع گفت و تا سال 1933 میلادی که بالاجبار بازنشسته شد در دانشکده ی حقوق دانشگاه استانبول به تدریس پرداخت. وی پس از بازنشسته شدن دگرباره به دنیای نشریات روی آورد و در نشریات مختلفی چون "آکین"، "اقدام"، "انسان"، "کولتور هفته سی" و "تورکلوک مجموعه سی " به نوشتن پرداخت. اکثر نوشته های احمدبی در این دوران شامل مشکلات اجتماعی بود چراکه تنها یک بار و به دلیل انتقاد از سیاست های آنتی دموکراتیک "اینونو" نشریه ی "آکین" که مسئولیت اصلی آن بر عهده ی احمد بی بود لغو امتیاز شد. از این رو احمد بی بیشتر بر مشکلات اجتماعی که جامعه ی ترکیه ی آن زمان با آن روبرو بود متمرکز گردید.
به گفته ی نزدیکان احمدبی، مرگ آتاتورک تاثیر بسیاری بدی بر روی احمدبی گذاشت و وی در ناراحتی عمیقی فرور رفت اما این ناراحتی دیری نپایید و شش ماه پس از مرگ آتاتورک احمدبی نیز به دلیل بیماری قلبی در خانه ی خویش در "نیشان تاشی" بدرود حیات گفت.

بنیان های فکری احمدبی آغااوغلو
بن مایه ی فکری احمدبی آغااوغلو را بسان سایر بنیان گذاران ناسیونالیسم ترک می توان در سه کلمه ی تجددخواهی، ملی گرایی و اسلام گرایی خلاصه نمود. در کنار این موارد دو مسئله ای که جایگاهی بس مهم در اندیشه ی احمدبی دارند و به نوعی مختص وی در تاریخ اندیشه ی ترک می باشد توجه به حقوق زنان و تلاش های وی در راه اعتلای جایگاه زن در دنیای اسلام و توجه ویژه ی وی به استفاده از الفبای لاتین در نوشتارهای ترکی است. این دو امر چنان در اندیشه ی احمدبی ریشه دوانیده بود که راه رهایی دنیای اسلام را از عقب ماندگی در استفاده از الفبای لاتین و تامین حقوق برابر برای زنان می دانست. اما باید بدین امر توجه داشت که اسلام گرایی آغااوغلو تحت تاثیر سید جمال الدین اسدآبادی بود و دوستی نزدیکی با این متفکر شهیر دنیای اسلام داشت. چنانکه احمدبی در خاطرات خود می نویسد، سیدجمال هنگامی که به پاریس می رفت خانه ی احمدبی را برای ماندن بر جاهای دیگر ترجیح می داد و در مدت اقامت در پاریس به تبادل اندیشه با احمدبی می پرداخت. از این رو چنانکه نوشتارهای احمدبی نشان می دهد، احمدبی از دینی که روحانیون منفعت طلب به تبلیغ آن می پرداختند منزجر بود و همواره مخالفت خویش را با اسلام سنت گرا بیان می نمود و از همین رو بارها از سوی روحانیون دینی تکفیر می شد. اسلامی که احمدبی به دنبال آن بود اسلام پروتستانتیزم شده و مطابق با معیارهای مدرنیسم بود. یعنی اسلامی که بتواند به به خواست های انسان امروزی پاسخی مثبت دهد و پیشرف و رفاه وی را تامین نماید.
آشنایی احمدبی با اندیشه ی غرب به سالهای تحصیل وی در پترزبورگ برمی گردد. در این دوران احمدبی با شرکت در جمع های نهیلیسیتی با اندیشه ی نهیلیسیم آشنا گشت و مدت زمان بسیاری شیفته ی این اندیشه بشری گشت. اما تاثیر عمیق اندیشه ی غرب که تا آخر عمر همراه احمدبی بود در پاریس و جمع های روشنفکری این شهر رقم خورد. احمدبی در مدت تحصیل در پاریس و هنگامی که در دانشگاه سوربون به تحصیل علم حقوق می پرداخت در کلاس های تاریخ مدنیت غربی نیز شرکت جست و با مدرنیسم غربی آشنا گشت.
یکی از مواردی که آغااوغلو را با دیگر متفکران ناسیونالیست دنیای ترک متمایز می کند نگاه وی به تعریف ملت می باشد. احمدبی آغااوغلو در تعریف ملت به ریشه های تاریخی آن رجوع می کرد و طرفدار پدیداری روح ملی با تکیه بر فرهنگ بود. درحالی که برخی از متفکران هم عصر وی به مسئله ی نژاد در تعریف ملت اهمیت می دادند، احمدبی مخالف با برشمردن نژاد بعنوان پایه ی تعریف ملت بود. درنگاه وی مهمترین وسیله ی ملت شدگی زبان بود.
یکی دیگر از وجوه متمایزکننده ی احمدبی با دیگر ناسیونالیست های ترک در نگاه وی به اصول تجددگرایی، ملی گرایی و اسلام گرایی بود. اگرچه احمدبی تا آخر عمر طرفدار این اندیشه باقی ماند اما پس از اعلان جمهوریت ترکیه و به روی کارآمدن آتاتورک، احمدبی تحت تاثیر رفرم های آتاتورک چندان دیگر به بحث درباب اسلام گرایی نپرداخت و بیشتر در باب مزیت های دولت لائیک به قلم فرسایی پرداخت.

نتیجه گیری
احمدبی آغااوغلو از ناسیونالیست های شهیر تاریخ ترک می باشد که با مجاهدت های خویش گام هایی بس ارزشمند در اعتلای اندیشه ی انسان ترک برداشت. احمدبی فرهنگ را پیش زمینه ی هرگونه پیشرفتی می دانست و طرفدار نظم اجتماعی نوین بود. احمدبی که در خانواده ای مذهبی زاده شده بود و با سنت های اسلامی بزرگ شده بود وقتی با دنیای غرب مواجه شد و به عقب ماندگی هم زبانان خویش واقف گردید به تامل در علل عقب ماندگی ایشان پرداخت و راه رهایی انسان ترک را در مسئله ی فرهنگ و ملی گرایی دید. احمدبی در طول زندگانی پر فراز و نشیب خویش همواره در راه اعتلای انسان ترک تلاش نمود و یادگارهایی بس ارزشمند از خویشتن بر جای گذارد.

منابع:

- AHMET A!AO!LU’NUN D N VE TOPLUM ANLAYI"I, Ayhan ÇET N, YÜKSEK L SANS TEZ, SÜLEYMAN DEM REL ÜN VERS TES, ISPARTA, 2011

- AHMET AĞAOĞLU VE YUSUF AKÇURA’NIN SİYASİ KİMLİKLERİNİN ANALİZİ, Özge ÖZCAN, Yüksek Lisans Tezi, DUMLUPINAR ÜNİVERSİTESİ, Kütahya – 2010

- AKÇURA, Yusuf, (2007), Türkçülük, 1.Basım, İlgi Kültür Sanat Yayıncılık, İstanbul