۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۴, پنجشنبه

تحلیلی بر واکنش سایت تابناک- مهدی آیت

تك توران :
آنچه نباید در نود پخش می شد

تیتر فوق عنوان مطلبی بود که در سایت تابناک 12 اردیبهشت برای تفسیر شعرخوانی کودکی 7 ساله انتشار یافت. کودک آزربایجانی در گفتگو با گزارشگر برنامه 90 به سرودن این شعر پرداخت؛


"منیم دیلیم اولن دئیر باشقا دیله چونن دئیر"


سایت تابناک به عنوان پیشتاز سایت های شبه حکومتی و خبرگزاری غیررسمی پان ایرانیست های شبه مذهبی، در واکنش به پخش شعر فوق در برنامه ورزشی 90، 11 اردیبهشت ( دوشنبه شب) شبکه 3 سیما، بدون این که شعر خوانده شده را منتشر نماید، به تحلیل امنیتی- سیاسی آن پرداخت. در این تفسیر خبری، شعر کودک آزربایجانی به شعار ضد ایرانی تبدیل شد. تابناک پخش 24 ثانیه ای این گزارش را به عنوان اقدامی "شگفت و پرسش برانگیز" دانست که این کودک با " تحریک گروه های تروریستی و جدایی خواه" طوطیوار آن را می خواند. همچنین این عمل به طور مکرر رویّه ای "ضد وحدت ملی "، "شعار تند ضد ایرانی که مخصوص فرقه پان ..." دانسته شد. گزارش تصویری برنامه 90 از بازی تیراختور- پرسپولیس  از استادیوم نیز به عنوان "غیرمسئولانه ترین تصاویر علیه تمامیت ارضی" تلقی شد.


در ارزیابی این نوع واکنش خبرگزاری شبکه سیاسی- اجتماعی شبه حکومتی که نقش موثری در سیاستگذاری های حکومتی در قبال ملت های ایران دارند، به چند نکته اشاره می شود:


1 - اهمیت زبان در پروسة مقاومت ملی- فرهنگی

زبان مهمترین عنصر حفظ هویت ملی و فرهنگی است. بر این مبنا تمام صاحنظران رشته های علوم اجتماعی معترفند که اگر بخواهی تاریخ، سرزمین، اقتصاد، شخصیت و هویت و در کل حیات یک ملت را از آن بگیری، گام اول حذف زبان یک ملت از حیات فرهنگی و اجتماعی آن است. ایده ای که در 90 سال گذشته راهبرد تمام جریان ها و نحله های فکری –سیاسی- اجتماعی پان ایرانیست ها در ایران بوده است. اهمیت حذف زبان برای حذف ملت ها در ایران برای این نحله ها چنان بوده که روشنفکران و نویسندگانی مانند جواد شیخ الاسلامی و دهها تئوریسین شبیه وی، غیرانسانی ترین پیشنهادات را مانند سپردن کودکان

غیرفارس به خانواده های وطن پرست  فارس در مناطق مرکزی برای فارسی سازی زبان کودکان ملیت ها در ایران ارائه داده اند.


بر اساس این منطق، هنوز پس از 90 سال سرکوب و پروژة یکسان سازی، دفاع و عشق یک کودک آزربایجانی از زبان خود، ناخوشایندترین  و شاید دردناک ترین حادثه ای است که برای تمام نحله های راسیسم در ایران اتفاق می افتد. از این منظر، این حادثه را که در سطح تلویزیون حکومتی رسانه ای شد، بایستی به ملت آزربایجان در دفاع از هویت ملی و مقاومت در برابر قتل عام فرهنگی تبریک گفت.


2- امیدهای کم رنگ تحول دمکراتیک در آیندة ایران

خشم و دستپاچگی نحله های راسیسم و فرا آپارتاید در ایران از طبیعی ترین کنش یک کودک، و تفسیر آن به پدیده ای کاملا ضد امنیتی و تهدیدکنندة هویت ملی خود در رسانه های آشکار و تحلیل های بسیار غیرقابل تصور در محافل  درونی و شبکه های باندی، گویای این واقعیت است که چالشهای بزرگی در آینده در برابر خواسته های حتی حداقلی ملت آزربایجان در ایران قرار دارد. و قرائت توتالیتری از هویت ملی و امنیت ملی مهمترین مانع تحول دمکراتیک در ایران و اصلی ترین چالش پاسخ به مطالبات انسانی ملیت ها در ایران خواهد بود. به نظر می رسد پیوند پان ایرانیست های باستان‏گرای مرکز  با پان ایرانیستهای شبه مذهبی در  پیرامون ( مثلا طیف میثاق- فرهنگی تبریز) از چالش های حرکت ملی آزربایجان در آینده خواهد بود. با توجه به حضور و نفوذ عمیق شبه مذهبی ها در تمام ارگان های امنیتی و مدیریتی منطقه، مطالبات

حداقلی در آزربایجان با خشونت و سرکوب بیشتری مواجه خواهد شد. چون این طیف در تمام عرصه های اقتصادی و مدیریتی منافع بیشتری  برای حفظ وضع موجود نسبت به پان ایرانیست های باستان گرا دارد.


3- مسئولیت بیشتر فعالان حرکت ملی آزربایجان در حرکت به درون

حادثه برنامه نود که هزاران نمونه آن در سالهای گذشته رخ داده، نشان گر قدرت قابل توجه هویت‏خواهی و پروژه مقاومت ملت در برابر پروژه آسیمیلاسیون می باشد. با وجود فراز و نشیب های زیاد، واقعیتهایی مانند حضور حداکثری مردم در انتخابات مجلس پنجم به نفع حرکت ملی، گردهمایی های باشکوه قلعه بابک، فعالیت های گسترده مطبوعاتی، فرهنگی و هنری در دانشگاه ها و سطح جامعه، قیام سراسری خرداد 88، تظاهرات حمایت از اورمی گولی اورمی و تبریز، حضور هزاران نفر در استادیوم ها و خروج غیرقابل تصور نمادهای ورزشی ملت فارس مانند پرسپولیس و تاج( استقلال) از ذهنیت های ساخته شده دوره پهلوی و تبدیل شدن تیراختور به نماد ملی در میان ترکهای طالش تا شیراز و از همدان تا بجنورد نشانگر تحولات بزرگ در آزربایجان می باشد. نحله های غیرمذهبی و شبه مذهبی راسیستی واقعیات امروزین آزربایجان را بهتر از فعالان حرکت رصد می کنند و از این همه مقاومت به وحشت می افتند.


با وجود این دستاورها، هنوز برای فعالان حرکت ملی راهی دراز و مسئولیت بزرگی در برابر آگاهی بخشی به ملت آزربایجان وجود دارد. بخش مهمی از این ملت به دلایل تاریخی، مذهبی و اقتصادی و یا منافع شخصی هنوز در چنگال راسیسم گرفتارند. لازم است در شرایطی که بنیادهای قدرت سیاسی در مزکز از درون و برون با چالش های بزرگی مواجه بوده و در حال تضعیف شدن است، و فعالیت های اجتماعی و حتی فرهنگی با انسداد مواجه شده است، فعالان حرکت ملی فعالیت های خود را از عرصه مجازی به سوی جامعه و به سمت مردم کوچه و بازار سوق دهند. ترغیب نسل جدید به استفاده از محصولات فرهنگی به زبان ملی، برگزاری کلاس های خانوادگی و فامیلی، دانشجویی آموزش زبان و ادبیات آزربایجان،گفتگوهای مستقیم و خستگی ناپذیر با خانواده هایی که در معرض بیشتر آسیمیلاسیون قرار دارند، روش های بسیار اندکی برای تقویت پروژه مقاومت هستند.


برای بازگشت به درون در شرایط خفقان، لازم است استراتژی منسجم و متنوع در تمام عرصه های حیات جمعی  از طرف فعالان تعریف  و عملیاتی شود.

عدو شود سبب خیر!