تک توران : با وجود سرمای بی سابقهای که اکثر نقاط کشور را فرا گرفته، اماتنها ملت آذربایجان است که تاوان اصلی به اصطلاح کمبود گاز را پس می دهد.
علی رغم اینکه دولت برای حل افت فشار گاز مازندران، ستاد بحران تشکیل داده است، اما در مورد قطعی گاز آذربایجان با بی اعتنایی، شانه از هر مسئولیتی خالی کرده و آذربایجانی ظاهرا باید خود به تنهایی بر سرمای 30 درجه زیر صفر فائق آمده و هیچ چشم امیدی به دولت نداشته باشد. در حال حاضر اوضاع در سرتاسر آذربایجان به شدت بحرانی است.
سرما دراردبیل، خلخال، مشکین شهر، مراغه، اهر، جلفا، موغان شهر، خوی، مرند، ارومیه و . . . بیداد می کند اما نکته ای که در این میان قابل تامل و شبهه بر انگیز است، ادامه انتقال گاز ایران(از خاک آذربایجان!) به ارمنستان در شرایط بحرانی فعلی می باشد. در طی روزهای گذشته تعدادی از شهروندان آذربایجانی، به علت شدت سرما دچار یخ زدگی و یا به دلیل استفاده از وسایل گرمایشی ابتدایی، دچار خفگی و مرگ شده اند(یخ زدگی و مرگ یک پیرمرد و پیرزن و پیدا شدن جسد یخ زده یک جوان در اردبیل، کشته و مصدوم شدن بیش از 7 نفر و یخزدگی یک سرباز در برجک مراقبت پادگان مشکین شهر، انفجار کپسول گاز و تخریب یک منزل مسکونی در خلخال، بیماری ریوی صد ها کودک به علت سرما و ناتوانی بیمارستانها در ارائه خدمات به آنها، کمبود آب به دلیل یخزدگی و ترکیدن لوله ها و تعطیلی یک هفته ای اکثر نانوایی ها و . . .) با این حال مردم ارمنستان با گاز ایرانی گرم و مشکلات فلسطین، افغانستان و . . . طبق معمول در راس اولویت های حاکمیت قرار دارد.
ملت آذربایجان می پرسند: چگونه است که رژیم تهران برای صادرات به کشور های دیگر بخصوص ارمنستان گاز دارد، اما برای آذربایجان گاز ندارد؟!
رژیم با فشردن گلوی ملت آذربایجان با دستان سرد زمستان به دنبال اجرای کدام سیاست هایش است؟!
چگونه است که دولت میلیون ها دلار برای جاده کشی، مدرسه سازی و نشر کتاب های فارسی در افغانستان، تاجیکستان و … هزینه می کند، اما کودک آذربایجانی در سرمای 30 درجه زیر صفر جان به لب می شود؟
تبعیضات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ضد انسانی علیه آذربایجان تا به کی ادامه خواهد یافت؟
با توجه به اینکه زیر ساخت اقتصادی حکومت تهران بر پایه های نفت اعراب خوزستان، معادن و منابع زیر زمینی و رو زمینی آذربایجان، استوار است.
ملت آذربایجان مشتاق است بداند که چرا با وجود معادن و منابع غنی انرژی و سرمایه در آذربایجان( که ذیلا به تعداد محدودی ازآنها اشاره می شود) باید از شدت سوز سرما بسوزد و دم بر نیاورد؟!
تعدادی از منابع اقتصادی آذربایجان که توسط رژیم آپارتاید تهران تاراج و به فارسستان منتقل می شود.
ردیف
معدن
جایگاه و اهمیت
ردیف
معدن
جایگاه و اهمیت
1
کائولن زنوز مرند
تنها معدن کائولن در ایران
7
سرب و روی انگوران زنجان
بزرگترین معدن سرب و روی خاورمیانه
2
دیاتومیت مراغه
تنها معدن دیاتومیت کشور
8
روی زنجان
اولین واحد تولید روی در کشور
3
طلای زرشوران تیکان تپه
بزرگترین معدن طلای کشور و خاورمیانه
9
معادن بور زنجان
تنهاترین معدن بور در ایران
4
طلای آغ دره
دومین معدن طلا در کشور
10
معادن نفلین سینیت کلیبر، نفلین سینیت بوز قوش و رزگاه
بزرگترین معادن فلز آلومینیوم ایران
5
مس سونگون اهر
بزرگترین معدن مس پورفیری ایران
11
آرتمیای دریاچه ارومیه
بزرگترین ذخیره گاه آرتمیا در جهان
6
املاح دریاچه ارومیه
تنها واحد تولید برم در کشور
12
میدان های عظیم نفتی موغان
میلیارد ها بشکه نفت خام
در آمد سالانه معدن سرب و روی زنجان 40 میلیارد تومان، مس سونگون 1800 میلیارد تومان، مس مزرعه اهر 1350 میلیارد تومان، نفلین سینیت آذر شهر 410 میلیارد تومان، معدن طلای آق دره 55 میلیارد تومان، سرب و روی انگوران زنجان 1740 میلیارد تومان و . . .
اما آذربایجان با وجود دارا بودن منابع کلان اقتصادی، همچنان در باتلاق فقر و بد بختی و فلاکت دست و پا می زند.
آیا نمی شود از در آمد بیش از 660 معدن فعال آذربایجان،که عایدات آن برای آبادی کویر های یزد و اصفهان و کرمان و . . . هزینه می شود، لا اقل سهم نا چیزی نیز در جهت فقر زدایی صاحبان اصلی این منابع اختصاص داد؟!
علاوه بر معادن و منابع ذکر شده فوق، وجود میدان های نفتی کشف شده در وسعتی به پهنای موغان تا صوفیان در زیر پای تورک های آذربایجان جنوبی ، پشتوانه و پتانسیل عظیمی است که خود شکوفایی وتوسعه اقتصادی هر ملتی را تضمین می کند. اما با این حال فقر تحمیلی و وجود اقتصاد استعماری و ایجاد وابستگی تصنعی، اکثریت ملت آذربایجان را در شرایط بحرانی کنونی، از گرم کردن حتی یک اتاق عاجز کرده است!
حرکت ملی آذربایجان ضمن ابراز همدردی با ملت آذربایجان، خواهان رهایی از بند استعمار و آپارتاید فارس و رفع تبعیضات موجود بوده، و با محکوم کردن بی اعتنایی و بی مسئولیتی دولت در بحران انرژی آذربایجان، ملت آذربایجان را به بیداری وتامل و تعمق بیشتر در مقابل سیاست های تبعیض آمیز حاکمیت فرا می خواند.
منبع : سوسوز گول