۱۳۹۰ بهمن ۹, یکشنبه

زمان روياريي آذربایجانی ها با اكراد مهاجر نزدیک است ــ آراز سولدوزلو


تک توران : زمان روياريي آذربایجانی ها با اكراد مهاجر نزدیک است تبریز سسی : اعضا پ.ک.ک در چهار کیلومتری سلماس سخنرانی کردند اعضای گروه پ.ک.ک که در جهت اتحاد کردهای ترکیه ، عراق و سوریه تلاش میکنند در روستای هفتادان در چهار کیلومتری شهر سلماس سخنرانی کردند.

اعضای این گروه بعد از سخنرانی در این روستا در روستای زئوه جیک سخنرانی کردند. تمامی کردهای ساکن روستاهای فوق در عرض 5 دقیقه در مسجد جمع شدند. نیروهای ایران زمانی به این روستاها رفتند که ساعتها قبل این گروه روستاهای فوق را ترک کرده بودند.

 
لازم به یاد آوری است که این روستاها در اصل ترک نشین بوده و چند سالی است که کردها با خریداری زمینهای این روستاها در آنها ساکن می شوندּ از 1000 خانوار ساکن روستای هفتادان 600 خانوار بومی و شیعه ترک بوده و 400 خانوار کرد و سنی هستند که غیر بومی این روستا هستند.

 
کردها روستائیان را تهدید می کنند که موطن خود را ترک کنند. روستائیان تورک ساکن این روستاها اکنون در شرایط بسیار بدی به سر می برند به طوری که بسیاری از آنها در نتیجه تهدید کردها و یا در نتیجه فقر شدید منطقه و روستاهای خود را ترک می کنند.

 
پنج هزار نفر در ایران عضو گروه پ.ک.ک هستند

منابع موثق اعلام می کنند که پنج هزار نفر در ایران عضو گروه پ.ک.ک هستند. این گروه در چند منطقه در کردستان و آذربایجان از جمله دره مرگ، گوشت خواران، شیبران، قطور و هشتراک پایگاه و مقر دارند. پایگاه اصلی و مقر این گروه در منطقه کلارشین شهر اشنویه قرار دارد. این گروه که در بسیاری از کشورها به عنوان یک گروه تروریستی شناخته شده است و رهبر آن در زندان به سر می برد هر از گاهی در روستاهای کردنشین آذربایجان و کردستان سخنرانی میکنند و کردها را به بیرون راندن عجم ها از روستاها و شهرهای آذربایجان ترغیب می کنند. تبلیغات این گروه و گروههای مشابه آنها در این منطقه به حدی شدید  است که از چوپانان کرد گرفته تا پیرزنان کرد آماده اند تا کردستان بزرگ را تشکیل دهند

 
دولت مرکزی ایران چندین سال است که در مقابل فعالیتهای این گروه در داخل مرز خود با مماشات رفتار می کند. مماشات ایران در قبال این گروه به حدی است که طرفداران و اعضای ایرانی گروه پ.ک.ک به بهانه دستگیری رهبر خود در ترکیه در چند سال پیش علاوه بر شهرهای کردستان ایران در آذربایجان اقدام به اهتزاز پرچم پ.ک.ک نموده و پرچم ترکیه را به آتش کشیدند. حاکمیت ایران از پ.ک.ک به عنوان یک ابزار فشار به ترکیه استفاده می کند زمانی که نیازی به این گروه  نباشد این گروه به کوهها پناه میبرد

 
کشتار نزدیک است

استراتژی ارضی گروههای استقلال طلب کرد در ایران بیش از آنکه به زیان حکومت مرکزی باشد به زیان آذربایجانی ها تمام خواهد شد                        .



هنوز یادمان نرفته است که چند سال پیش کردهای شهر سولدوز بر روی همسایگان خود سلاح کشیدند و اگر نبود شجاعت و غیرت قاراپاپاق ها سولدوز شاهد یک نسل کشی می بود      

 
کردها امروز بیش از هر زمان دیگر آماده کشتار آذربایجانی ها هستند چرا که آمریکا را در منطقه حامی خود می بینند. حکومت ایران به آنها به عنوان یک آریایی درجه اول نگاه می کند و طبیعتا کشتار هزاران شهروند درجه دوم از نژاد ترک و انتقام عقده های تاریخی از آنها استراتژیستها و نظریه پردازان آریایی را خشنود خواهد ساخت. 

 
از سوی دیگر حکومت که کم کم به سوی نژادپرستی پیش می رود دوست دارد تا به هر راهی که شده آذربایجانی ها را در ایران محدود سازد چه با کشتار چه با بیگانه کردن این ملت از هویت خود. سیاستی که ایران در ازای کردها اتخاذ کرده است باعث شده است که دسترسی کردها به انواع سلاحها سهل گرددּ امروز نمی توان کردی یافت که به بکارگیری انواع سلاح ها آشنا نباشد. در صورتی که مسئله ای اتفاق بیفتد شاهد تجهیز اینان از جانب برادران عراقی خود خواهیم بود و آن زمان است که جوی خون در آذربایجان براه خواهد افتاد.

 
وافعیتهای موجود کردها واقعیتی انکار ناپذیر در آذربایجان

در بسیاری از شهرهای آذربایجان کردها به عنوان اقلیت زندگی می کنند. اکثریت این کردها در طول دهها سال به خاطر اینکه در آذربایجان امنیت و غذا بود و به خاطر اینکه از زندگی عشیره ای خود جدا شوند و همچنین آماج حمله های کومله ها و حکومت مرکزی نباشند، از کوهها پایین آمدند و در شهرها و حتی روستاهای آذربایجانی نشین ساکن شدندּ اوایل که تعداد خانوارها کم بود آذربایجانی ها اینان را در جمع خود پذیرا شدند٬ غذایشان دادند و جایشان دادند. بعدها وضعیت تغییر بزرگی کرد! کردها که تاریخا غیر خود را نمی توانستند تحمل کنند با فرصتهایی که بدست آوردند در موقعیت تاثیرگذار قرار گرفتند٬ قاچاق منبع سرشار درآمد آنان شد. روستایی آذربایجانی یک سال تمام تلاش می کرد می کاشت و برمی داشت در صورتی که یک کرد با یک ماه قاچاق از عراق و ترکیه به ایران می توانست تمام زندگی این کشاورز را بخرد٬ کم کم زمینهای کشاورزان خریداری شد و روزی رسید که در بسیاری از روستاها تعداد کردها بر ترکها فزونی یافت ولی در شهرها به روالی دیگر بود.  

 
ناسیونالیستهای کرد ادعا می کنند که 80% جمعیت آذربایجان غربی را کردها تشکیل می دهند. این رقم درست است یا نه؟ 

 
اورمیه: در بزرگترین شهر آذربایجان غربی یعنی اورمیه کردها بعد از مهاجرتهای سیل آسای سالهای 1361 تا 1377 توانستند نسبت جمعیتی خود را از 7% در سالهای اول انقلاب به 20% برسانند و این بزرگترین تجمع کردها در آذربایجان می باشد.

سولدوز: در سولدوز کردها  15% ساکنان شهرها را تشکیل می دهند.

خوی: در شهر خوی حدود 2%-3% جمعیت را کردها تشکیل می دهند 

قره ضیاالدین: در قره ضیاالدین کمتر از 4% هستند

قوشاچای: در میاندوآب (قوشاچای) تقریبا کردی وجود ندارد.

تیكان تپه: در شهر تکاب که همه گمان می کنند کردنشین است کردها تنها 30% جمعیت را تشکیل می دهند.

سایین قالا: و در شاهین دژ یا سایین قالا تعداد آنها به 20% جمعیت هم نمی رسد.

سلماس: در شهرستان سلماس 25% از جغرافیای روستاها در دست کردها است ولی در شهر سلماس بیش از 10% نفوس ندارند. و در روستاهای اطراف    جمعیت کردها به 20% نمی رسد.

عربلر: در شهر پلدشت 30% جمعیت کرد هستند.

عربلر-خانا: از پلدشت تا پیرانشهر و مناطق مرزی اطراف آن اکثریت مطلق با کردها می باشد.



جالب است بدانیم که تمامی کردها به خاطر اینکه ما و ساکنان ترکیه هر دو ترک هستیم نفرت عجیبی نسبت به ما دارند. موقعی که از عجم ها صحبت می کنند چنان با تحقیر سخن می گویند و چنان دندان نشان می دهند که احساس می کنی اگر فرصت داشته باشند سر تمامی آذربایجانی ها را خواهند برید!؟ کردها در نتیجه زندگی سخت خود در کوهستانهای ایران٬ ترکیه٬ عراق و سوریه که همراه کشت و کشتار بوده است آمادگی روحی کشتار دیگر ملتها را دارند٬ تحقیر تاریخی این قوم عقده های فروخفته ای در اینان ایجاد کرده است که در سالیان نزدیک همچون آلت دستی در دست خانهای عشیره خود از هیچ گونه جنایتی علیه ماها خودداری نخواهندكرد


 
ارومیه در انتظار سرنوشتی هما‌‌نند قره باغ ، كركوك ، ایروان و فلسطین

 
آذربایجان غربی به دلیل قرار گرفتن در كنار مرزهای تركیه و عراق و نزدیكی به محل زندگی برادران كرد در همیشه تاریخ از مراكز حساس و مهم بوده و تحولات آن بسیار پیچیده و همیشه مهم و گاه خطرناك بوده است. كوچ دادن قبایل كرد از مناطق مختلف عراق و سوریه به مناطق غربی آذربایجان برای مقابله با دولت عثمانی در زمان قاجار هیچ نفعی برای این منطقه نداشته كه هیچ بلكه باعث بوجود آمدن جو امنیتی و نظامی در منطقه شده است. شورشها و كشتارهایی كه توسط یاغیانی چون شیخ عبیداله شمزینانی ، اسماعیل سمكو و عمر شكاك در حدود 100 سال پیش رخ داد ویا حوادث سالهای اول انقلاب اسلامی موید این ادعاست. شورشهایی كه توسط این شورشیان انجام گرفت ضمن اینكه باعث كشته شدن بسیاری از مردم مظلوم شهرهای ارومیه خوی و سلماس و دیگر شهرها و روستاها و مناطق آذربایجان غربی و نابودی اقتصاد منطقه شد بلكه باعث شد كه مردم و سیاستمداران این منطقه از تحولات سیاسی كه در مركز كشور به وقوع می‌پیوست بدور باشند و نتوانند حقوق خود را آنطور كه لازم است مطالبه كنند. درست در زمانی كه ستار خان و دیگر مناطق اذربایجان و كشور در حال مبارزه با استبداد و مسائل انقلاب مشروطه بودند مردم مظلوم آذربایجان غربی در فتنه‌ای كه كردها و ارامنه برای آنها درست كرده بودند در فكر حفظ جان و ناموس خود بودند. این حوادث دوباره در سالهای بعد در هنگامی كه انقلاب اسلامی به وقوع پیوست تكرار شد و چند روز بعد از 22 بهمن اكراد این بار به رهبری عبدالرحمان قاسملو سر به طغیان گذاشتند و با خلع سلاح پادگان مهاباد دست به كشتار مردم مظلوم نقده زدند و سالها منطقه اذربایجان غربی را دستخوش ناآرامی و جنگ كردند و با نا امن شدن منطقه امكان سرمایه گذاری و رشد اقتصادی در منطقه از بین رفت و سالها طول كشید كه دوباره سرمایه‌گذاران به این منطقه بیایند و دولت نیز بنابه مصالح ملی و جنگی بودن منطقه از سرمایه گذاری در منطقه خودداری كرد. با پایان جنگ و كشته شدن قاسملو در یك تصویه حساب داخلی خطر نظامی حزب دمكرات و كردها تا حدی كم شد اما از بین نرفت و نخواهد رفت این بار كردها با روش دیگری برای دست یافتن به این منطقه و توسعه قلمرو خود متوسل شدند. سالها قبل آقای حسنی در نماز جمعه ارومیه با اشاره به محله کردنشین جهودلر داغی (فارسی آن تپه جهود یا یهودی‌ها) گفت که اینها دارند اسرائیل کوچکی(بالا ئیسرائل) درست می کنند. این گفته آقای حسنی را خیلی ها جدی نگرفتند و مثل همیشه فقط به حرفایش خندیدند٫ ولی گذشت زمان این گفته را به واقعیت تبدیل كرده است. زمانی در ارومیه اقلیتهایی از اقوام ارمنی، یهودی و كرد زندگی میكردند. بعد از جنگ جهانی اول و حوادث نیمه اول قرن بیستم یهودیها كم كم در فلسطین جمع شدند، و با حمایت انگلیس دولت جعلی اسرائیل را ساختند و یهودی‌های ارومیه نیز به دنبال تشكیل دولت صهیونیستی در فلسطین از این منطقه رفتند. ارامنه نیز تحت حمایت روسها و فرانسویان با جمع شدن در ایروان(چوخور سعد) و بیرون راندن آذری ها در ارمنستان كنونی ساكن شدند و برای خود كشوری تشكیل دادند. اما مسئله خیلی خطرناك این است كه این بار اكراد منطقه میخواهند با حمایت آمریكا كشوری تشكیل دهند و چون مناطق كوهستانی دیگر ظرفیت جمعیت افزایش یافته آنان را ندارد، رو به سوی دشتهای آذربایجان غربی آورده اند و قصد دارند با تحریف تاریخ و تئوریزه كردن عقاید ناسیولانیسم شدیدا افراطی كردی حضور خود را توجیه كنند و بر مناطق آذربایجان غربی دست یابند و كشور خود را همچون موارد ذكر شده قبلی در بالای اجساد وكشته‌های ملت مظلوم ما تشكیل دهند. اگر مردم آذربایجان غربی نیز همانند مردم مناطق و شهرهای یاد شده غفلت كنند سرنوشتی بدتر، در انتظار آنان خواهد بود.

 
مهاجرت دسته جمعی و انبوه اكراد به مناطق شهری آذربایجان غربی از جمله ارومیه به عنوان مركز استان یاد آور مهاجرت ارامنه به منطقه قره باغ و ایروان در جنگ جهانی اول برای تشكیل كشوری ارمنی‌نشین و یا مهاجرت صهونیستها به فلسطین در سالهای بین جنگ اول و دوم جهانی برای تشكیل اسرائیل و یا هجوم دسته جمعی اكراد به كركوك در عراق بلافاصله بعد از سقوط صدام را به یاد می‌آورد. نگاهی به انبوه سایتهای اینترنتی و خبری و شبكه های كردی در سالهای اخیر كه لفظ ارومیه را در كنار كردستان، وكردستان شرقی (East Kurdestan)) را برای آذربایجان غربی بكار میبرند موید این ادعاست. كردها و همدستان صهیونیستشان در دایرة المعارف آزاد( ویكی پیدیا) هم با زیركی خاصی خواسته اند حضور كردها را در ارومیه پر رنگ نشان دهند و در توصیف شهر ارومیه همه جا نام قومیت اقلیت كرد را در اول آورده اند و خواسته اند اینگونه القا كنند كه كردها حضور پر جمعیت تری دارند.

 
تحریف تاریخ طرفند جدیدی است كه برای رسیدن به نیات پلید خود بدان متوسل شده اند. برای آگاهی تنها یك نمونه از این سایتها را معرفی میكنیم، نمونهای مشابه بسیار زیادند و هر روز مثل سرطان در حال گسترش هستند.

 
گوشه از تحریف تاریخ توسط اكراد برای توجیه مهاجرت دسته جمعی و معنی دار اكراد به ارومیه:

مطالب زیر از سایتwww.Urmiye.org گرفته شده و در آن به صراحت ارومیه و كلاً آذربایجان غربی را ازجزوی از كردستان بزرگ و با عنوان كردستان شرقی معرفی كرده و مردم مظلوم ترك كه صاحبان اصلی آن بوده اند را مهاجر خوانده است.( از كشتارهایی كه توسط اسماعیل سیمتكو و شیخ عبیداله شمزینانی بر علیه تركها انجام گرفته اشارهای نكرده است.) در این نقشه حتی با فلش بیشرمانه هجوم اكراد را از كوههای غربی به طرف ارومیه نشان داده است. دراین سایت آیكونی با نام ارومیه دیده میشود و نشان دهنده اهمیت تصرف ارومیه برای كردها و تلاشی سازمان یافته و همه جانبه آنها در تغییر بافت جمعیتی و شناساندن ارومیه به عنوان یك شهر كردی دارد.

 
درباره‌ ارومیه‌

ارومیه‌ در شرق کردستان قرار گرفته‌ شده‌ است. در شمال آن کوه‌ آرارات و همچنین ایروان و نخجوان میباشد. در غرب ارومیه‌ کردستان شمالی و در شرق ارومیه‌ دریاچه‌ خزر قرار گرفته‌ است. جنوب ارومیه‌ شهر مهاباد و کردستان جنوبی می‌باشد. جمعیت ارومیه‌ حدود هفتصد و بیست و پنج هزار نفر است. در ارومیه‌ ملیتهای مختلفی از جمله‌ کرد، ترک، آسوری، ارمنی و غیره‌ زندگی می‌کنند



کردها و ارومیه‌

شهرستان ارومیه یا همانطور که کردها آنرا اورمی، اورمیه و یا ورمئ مینامند از دیرزمان محل سکونت کردها می باشد. تا پیش ازکوچاندن دسته جمعی طوایف چهارده گانه ترکهای افشار به این خطه توسط شاه عباس صفوی و کوچاندن کردهای منطقه به نقاط دیگر از جمله خراسان فرمانروائی این مناطق در دست حکام کرد بوده و کردها اصلی ترین گروه قومی نقاط غربی دریاچه ارومیه را تشکیل میدادند. اگرچه پیش از این کوچ دست جمعی سلجوقیان و ترکهای غز نیز به این منطقه مهاجرت کرده بودند ولی از شمارشان در حدی نبوده که تاثیری آنچنانی بر دمگرافی منطقه نهند. البته جای ذکر دارد که این جابجائیها قومی و طایفه ای در آن دوران امری عادی بوده است و طوایف و اقوام زیادی بر اثر جنگها و یا مصلحتهای سیاسی به دلخواه خود و یا باجبار توسط شاهان و حکام وقت به مکانهای مختلفی کوچ داده می شدند. در رابطه با کوچ دسته جمعی قبایل چهارده گانه ترک افشار توسط شاهان صفوی به این خطه از خاک کشور، حسن انزلی در کتاب ارومیه در گذر زمان می نویسد < نظر لطف و مساعد شاه عباس به ایل افشار دوباره مزید گشته و بنابه استدعای کلبعلی سلطان اجازه داد تا ایل افشار که عده کثیری گشته و در ولایات عراق، فارس، کرمان و خراسان سکنی داشتند، عموما به ارومیه و نواحی آن مهاجرت کردند؛ کلبعلی خان در این زمان با موافقت شاه عباس کبیر، تمام طوایف ایل افشار را از نقاط مرکزی ایران کوج داده و با فرمان حکومت خود به ارومیه عازم گردید. > همانطور که در بالا آمد قبل از این کوچ بزرگ کردهای شدادی، راوندی، هذبانی و برادوست بر کل مناطق غربی و جنوبی دریاچه ارومیه حاکمیت داشتند. احمد کاویانپور در کتاب تاریخ ارومیه میگوید”در اطراف ارومیه عشایر کردی بنام روادی ساکن بودند…تیره ای از آنان در اطراف اشنویه و سلماس ساکن بودند که آنها را طایفه هذبانی می نامیدند که سردار معروف جنگهای صلیبی “صلاح الدین ایوبی” از این ایل بود.” این طایفه در کرستان و آذربایجان به خصوص در اطراف دریاچه ارومیه حکومت مقتدری تشکیل دادند. هم اکنون صدها جوان کرد ارومیه ای در دانشگاههای کشورهای اروپائی و امریکا مشغول تحصیل و کسب علم می باشند که امید می رود بعد از اتمام تحصیل برای خدمت به همشهریان خود به وطنشان برگردند

 
ِAraz Sulduzlu       www.nagedeh.tk    sulduz.araz@yahoo.com

                                                                                                                                                
به هوش باشیم، کلاشینکفها خشابگذاری شده و چاقوها تیز شده اند تا پاکسازی قومی صورت پذیرد