۱۳۹۰ شهریور ۲۰, یکشنبه

تظاهرات مردم ارومیه و تبریز، برای ما همچون خودسوزی ابو زید در تونس است ــ رضا حسین بر


 فرصت ها خود را همیشه به ما عرضه نمی کنند. آنگاه هم که عرضه می کنند، فقط برای مدت کوتاهی است. آنها که پیروزی های بزرگ بدست می آورند، مردمان خارق العاده ای نیستند، بلک کسانی هستند که وقتی شکار را در معرض دید و تیر یافتند، بلافاصله با استفاده از وقت شناسی، تیر را رها می کنند. خارق العاده بودن در تشخیص زمان و مکان است.

هنگامی که «ابوزید» خود را در تونس آتش زد، در آغاز افراد محدودی فرصت طلایی را، که سال ها منتظرش بودند، تشخیص دادند و سپس بقیه به آنها پیوستند. بهار عرب چنین آغاز شد و بهار ما چنین می تواند آغاز شود. در واقع شانس ما خود را در پيشاپيش ما قرار داده است. دریاچهء ارومیه و تظاهرات مردم ارومیه و تبریز، برای ما همچون خودسوزی ابو زید است.

این مسوولیت ما است که وقتی تاریخ فرصت ساختن خود را بهما میدهد، آن را بدرستی دریابیم و بدرستی بسازیم. اگر این مسولیت را بدرستی درک نکنیم، عواقب آن را به تلخی خواهیم چشید. تاریخ تلخ ما تکرار خواهد شد و معلوم نیست که چیزی بزودی اتفاق بیافتد که کام مارا شیرین کند.

خشک شدن دریاچهء ارومیه، یک مساله حیاتی برای ایران است ولی می شود آن را به مساله مرگ و زندگی برای جمهوری اسلامی تبدیل کرد. خود جمهوری اسلامی این را به خوبی می داند. بهمین دلیل بود که با آغاز تظاهرات در تبریز، مراکز مشهور تهران بلافاصله مورد اشغال نیروهای مزدور قرار گرفت. آنها از این ترسیده بودند که مبادا مردم تهران برای پشتیبانی از مردم تبریز، قیام کنند.

لابد رژیم می دانست که بین مردم تهران و تبریز یک پیوستگی شدید وجود دارد. اگر ما در این زمینه تردیدی داشته‌ایم اکنون نباید چنین تردیدی داشته باشیم. وقتی نبض تبریز تند بزند دل تهران می لرزد. تاریخ گواه این تجربه است. انقلاب 57 هم همینگونه آغاز شد.

دریاچهء ارومیه دریاچه ای است که به تمام بشریت تعلق دارد؛ چرا که خشک شدن آن منطقهء بزرگی از آسیا را دچار مشکلات عظیم می نماید. این دریاچه تنها به جدایی طلبان ترک تعلق ندارد ولی اگر بقیهء ایرانیان از آن دفاع نکنند، یک نکته را اثبات کرده اند که آذربایجان فقط متعلق به اسقلال طلبان است. دلیل اش هم این است که وقتی ایران خواهان به دفاع از این دریاچه و مردم آذربایجان بر نخاستند آذربایجانی هم حق خواهند داشت که دیگر با سایر ایرانیان، و مخصوصاً تهرانی ها احساس همبستگی نکند.

از آنجا که تعداد زیادی کرد(!) در اطراف ارومیه و داخل ارومیه زندگی میکنند، مسوولیت آنها در این خصوص مساوی مسوولیت ترک هاست. ناگزیر آنها هم باید در تمام شهرهای کردی در همبستگی با مردم ترک قیام نمایند. هر سرزمينی به کسی تعلق دارد که از آن دفاع می کند.

دفاع از دریاچهء ارومیه یک مسالهء ملی است و مسوولیت تمام مردم ایران است. اینک که برادران و خواهران ما در تبریز و ارومیه برخاسته اند، همهء ایرانیان در هر جای ایران و جهان که هستند باید برخیزند. هر کسی در این زمان و زمینه، بهانه بیاورد، باید بیندیشد که او مهم تر است و یا آذربایجان؛ رژیم مهتر است یا آیندهء ایران. تاریخ نشان خواهد داد که واکنش امروز ما به حادثهء ارومیه، رفتن و ماندن آذربایجان را تعیین خواهد کرد.

ارومیه در دراز مدت از آن کسی خواهد بود که امروز از آن دفاع می کند. پیوند آذربایجان با بقیهء ایرانیان هم در ضمن همین تظاهرات یا نمايان خواهد شد و یا گسل خواهد یافت. مردمان ایران هیچ شانس بهتری برای تحکیم همبستگی خود و تجلی نیروی لایزال خود برای تغییر این نظام نخواهند داشت. اکنون همان زمانی است که سال ها منتظرش بودیم. آذربایجان که برخاست، همه باید برخیزیم.

فقط فعالان سیاسی بی خرد، روزنامه نگاران ترسو و احزاب خود محور میتوانند این شانس بی نظیر را از مردم ایران بگیرند و یک حادثهء بالقوه موفقیت آور را تبدیل به یک شکست دراز مدت کنند.