تک توران : اخیرا ویدویی در فیسکوب ، از طرف آقای حسن اسدی، به اشتراک گذاشته شد.در این ویدئو ، نوک پیکان حمله ، خانم مهسا مهدیلی را ، هدف قرار داده و به طرز بارزی اتهامات و مطالب خلاف واقع (جاسوسی به نفع جمهوری اسلامی و خیانت به فعالان ملی آذربایجان ) به ایشان منتسب شده بود. توضیحی مکتوب "چاشنی " ویدئو شده بود که در آن به زندگی خصوصی خانم مهدیلی (صرفنظر از صحت و سقم آن) پرداخت شده بود. چاشنی ای که به نظرم ، هدفی عمده تر از اصل را ، تعقیب می نمود. رویکردی که ، جمهوری اسلامی در طی سی و چهار سال حاکمیت سیاه خود، از آن به عنوان حربه ای کارآمد و موثر در سرکوب مخالفانش ، سود جسته است. اتهام مرکب خیانت و فساد اخلاق!
بر همین اساس ،
ماموران امنیتی جمهوری اسلامی ، در زمان تفتیش منازل مخالفین ، به طور کاملا
"تصادفی " و در جنب مدارک و اسناد خیانت ، تصاویر مستجنی نیز کشف کرده و
ضمیمه ی پرونده می کردند! این چاشنی ها ی مکشوفه ی تصادفی ، از منظر توده ی نا
آگاه ، کارکردی به مراتب گیراتر از اصل ،ایفا می کرد. بدین توضیح که ، در تصور
سنتی_مذهبی قشری از مردم ، بار اخلاقی،جایگاهی بس مهم تر از مسایل دیگر به خود
اختصاص می دهد. با این توضیح مختصر برآنم که زندگی خصوصی دیگران ، هیچ ارتباطی به
من وشما نداشته و بایستی از تمسک بدان به عنوان ابزار سرکوب ، خلع شود. مهسا را می
شناسم و لی شریک زندگی اش ، موسی برزین ، را به خوبی می شناسم. نوشته و ویدئوی
مبحوث عنه ، تنها مهسا را نه ،بلکه موسی را هم هدف هجوم کور و غیر منصفانه اش قرار
داده است. موسی ، چند سالی دوشادوش من ، پی گیر پرونده ی فعالین ملی آذربایجان بود
و نهایتا در دوم شهریور نود ، به همراه بیست و نه تن از آنان دستگیر و به دو سال و
نیم حبس محکوم و به ناچار ترک دیار کرد. در ان ویدئو ، یکی از اتهامات خانم مهدیلی
، لو دادن بیست و نه نفر مذکور به اطلاعات جمهوری اسلامی ، عنوان شده است. ادعایی
کذب که مستند و متکی به هیچ دلیل و اماره ای نبوده و مفتری ، افشا اسناد " در
زمان مناسب " را به مخاطبان و عده می دهد. وعده ای که وفا نشد و نخواهد شد
چرا که حقیقت تنها یک رو دارد و ادعا های مطروحه عاری از حقیقت است. انتشار بیانیه
ی بیست و یک نفر از بیست و نه بازداشتی دوم شهریور ماه ، آفتابیست که دلیل "
آفتاب آمد. اگر بقیه نیز در بند نبودند به احتمال بسیار ، امضایشان را پای این
بیانیه اضافه می کردند. آن چه برایم در این قضیه جای استعجاب داشت دفاع و ریش
سفیدی دو نفر بود که خود ید طولایی در تخریب شخصیت های آذربایجان در محافل خصوصی و
حتی فیسبوک دارند! و افرادی با هویت تاریک، که برایم پیام خصوصی گذاشتند که دست از
حمایت و و کالت مهسا مهدیلی بردارم و گرنه.... در حالی که ، هنوز این نوشته را
منتشر نکرده و تنها به نوشتن کامنت و یا به اشتراک گذاشتن مطالب دیگران اقدام کرده
بودم ولی همین مقدار هم باعث دل آزرذگی آقای حسن اسدی و بعض دیگر از صاحبان صفحات
فیسبوک موهوم شده و مرا از لیست دوستی شان حذف کردند! نکته ی اساسی تر این که ، تا
کی باید شاهد این رفتار های سخیف در حرکت بود و تا کی عده ای دوست نما ، دشنه ای
زهر آگین تر از دشنه ی دشمن را به سینه ی دلسوخته کان حرکت فرو خواهند کرد؟ آیا
زمان آن فرا نرسیده که اقدامی عاجل و جمعی برای ریشه کن کردن تخریب شخصیت و
اقدامات عاری از اخلاق انسانی ، صورت گیرد؟