۱۳۹۱ بهمن ۱۸, چهارشنبه

تقدیم به جاوید نظمی، فعال خستگی ناپذیر آزربایجان – قاسم حق پرست



 تک توران : جاوید نظمی نامی آشنا در بین فعالین ملی آزربایجان است. از دیر باز هنگامی که نوجوانی ۱۳-۱۴ ساله بود حس وطن پرستی و علاقه به مباحث مربوط به حقوق ملی آزربایجانی ها در او دیده می شد. امید، شجاعت و صداقت تحسین برانگیز در چشمان و لبخندهای مهربانانه ی وی را در اولین دیدار می توان حس نمود. جاوید بارها توسط مامورین اطلاعاتی بازداشت و شکنجه شده است. در یکی از بازجویی ها، وقتی وی با تاکید بر حق تحصیل به زبان مادری به دفاع از حقوق ملی ملت تورک ازربایجان جنوبی پرداخته بود، بازجو لگد محکمی بر فک وی کوبیده بود که موجب خونریزی شدید و شکاف در فک جاوید شده بود. با وجود آن نتوانسته بود جاوید را از تفکر و راهی که انتخاب کرده برگرداند. هنوز هم بعد از سالها آن شکاف در فک او باقی مانده است. این زخم نشان شرف و افتخار و تسلیم ناپذیری توست.


جاوید نظمیمی دانم که بازجویی های روزانه و حداقل ۱۵ ساعته ی بازجویان تو را خسته نمی کند. می دانم که نه سلول انفرادی سرد و کثیف و نه شکنجه های روحی و جسمی بازجویان اداره ی اطلاعات نمی تواند اراده ی پولادین بزرگمردی چون تو را بشکند. سوالات و اتهامات آنها نیز تکراری شده اند. آن بازجوی شکنجه گر نه بخاطر وطن یا از روی اعتقاد، بلکه بخاطر مشتی پول اجیر شده تا علیه فرزندان خلف آزربایجان همچون تو پرونده سازی کند. ولی تو نه بخاطر مقام یا چشمداشت بلکه از روی اعتقاد و برای وطنت، بخاطر عقایدت  …. و این خود سعادت بزرگی است. می خواهم به آن قاضی که تو را تفهیم اتهام (ببخشید تحمیل اتهام!) کرده بگویم که آیا در مناطقی چون کردستان یا بلوچستان نیز به این راحتی می توانی بر فعالین مدنی و حتی مسلح آن مناطق به این راحتی انگ زده و برای باجویی بطور غیر قانونی بدست اداره ی اطلاعات بسپارد؟ آیا این آقایانی که براحتی در آزربایجان با بی عدالتی به محاکمه ی فرزندان رشید آزربایجان می پردازند، می توانند چند روز هم در سایر مناطق غیر فارس بدین گونه قضاوت و شب را بدون دلهره از ترور و … بخوابند؟ کاغذ جلوی فعالین ملی می آورند و ادعا می کنند که گویی همه چیز را می دانند و بدون اینکه از دانسته هایشان حرفی بزنند یا حداقل بعنوان مدرک در اختیار دادگاه قرار دهند، می گویند بنویس! این نهایت ضعف و بیسوادی و آوارگی ماموران اجیر شده ی اطلاعاتی را نشان می دهد. آنالیزورهای اینها وقتی علل و ریشه های حرکت ملی را بجای یافتن در برهه های تاریخی و دلایل اجتماعی و سیاسی و … حرکتمان را به تورکیه یا آزربایجان شمالی ربط می دهند، چه انتظاری می توان از بازجویانشان داشت؟ اینها در چهارچوبهای ذهنی که در اینها تعیین و تعریف شده و همچون روبات موظف به اجرای دستورات در حوزه های تعریف شده هستند، چه چیزی در مورد حرکت ملی فراگیر در آزربایجان می دانند؟ اگر می دانستند لاقل با این برخوردهای زننده هیزم به آتش نمی ریختند! پدر جاوید این همه سال در جبهه بخاطر کشوری که حس می کرد حقوق او و ملتش را برسمیت بشناسد جنگیده و حالا جواب این همه ایثارگری او زندانی کردن و شکنجه ی فرزندش بخاطر دفاع از حقوق ملی و وطنش آزربایجان است. آری پدر جاویدها آن زمان خیال می کرد این جغرافیا (ایران) متعلق به اوست و بخاطر آن ایثارگری نمود. فرزندان او بیدار شده و وطن واقعی خود را یافته اند. اینبار بخاطر آزربایجان مبارزه می کنند. تا دیروز که خیال می کردند ایران مال آنهاست، حال با چشمانی باز می بینند که از دید رژیم فارس، آزربایجان تو گویی ارثه ی پدری فارسها بوده و تورکها اجاره نشین هستند و ایران که هیچ، آزربایجان را هم بر ما زیاد می بینند. اینهمه دستگیری ها در آزربایجان آن هم در آستانه ی انتخابات چه سودی بجز بایکوت هرچه بیشتر آن توسط ملت تورک می تواند برای حاکمیت داشته باشد؟

براستی برای انسانهایی چون تو که آزادمرد به دنیا آمده اند، زندان معنا و مفهومی ندارد. زندانی آن بازجویان و کارمندان و نگهبانان اداره ی اطلاعات هستند که بخاطر مشتی پول آلت دست مرکزنشینان شده اند و مجبور هستند شب و روز در آن تاریک خانه و افکار پوچ خود زندانی باشند. غافل از اینکه با وجود این همه خودشیرینی و خودفروشی و ملت فروشی حتی بازجویان مرکز (تهران) نیز به اینان اعتماد ندارند. چقدر انسانهای نگون بخت و بدبختی هستند که نمی دانند خود آنان نیز شهروند درجه چندم حساب می شوند و این ستم ملی شامل حال آنان نیز می شود. وقتی تاریخ مصرف این بازجویان و نگهبانان گذشت، توسط خود وزارت اطلاعات سر به نیست خواهند شد (مثل سعید امامی). آزربایجان پر از جوانانی همچون جاوید نظمی و سایر فعالین در بند است. اینها خیال کرده اند حرکت ملی از چند نفر تشکیل شده که بازداشت آنها می توانند حرکت را کنترل یا از جوانان غیور ما زهر چشم بگیرند. بیداری ملی در جنوب آزربایجان به حدی رسیده که برای توقف یا حذف حرکت ملی بایستی کل آزربایجان را نیست کنند. حرکت ملی آزربایجان جنبشی نیست که یک شبه و از دل اختلافات جناحی رژیم بیرون آمده و به زودی نیز کنترل و از بین برود. این حرکت، حرکتی است تاریخی و به مرحله ای از بلوغ رسیده که کنترل و توقف آن غیر ممکن است و تا احقاق حقوق ملی آزربایجان جنوبی مبارزه ی بی امان و مدنی خود علیه انکار کنندگانش را متوقف نخواهد نمود. با بازداشت و شکنجه ی فعالین ملی تنها به واکسینه نمودن آنها خدمت می کنید.

بازجویان بی بن و مایه، غیور مردی همچون تو که از ته دل به راه راستینشان اعتقاد دارند را نمی توانند بشکنند. نمی توانند قدرت و ایمان تو را بدست بگیرند. نه آن سلول های بی روح و نه نگاه های سنگین بازجویان و نگهبانان نمی توانند عرصه را بر تو تنگ کنند، چرا که تو هدف مقدس توام با ایمان و امید داری و همین موضوع است که موقعیت تو را برتر می کند.

آن سلولهای تنگ و کوچک که غالبا برای شکنجه ی سفید طراحی شده اند برای شکستن فعالین جسور حرکت ملی همچون تو کارایی ندارند. بازجویان غاصب گویی به قصد تادیب و توبه و به حرف درآوردن دلسوزترین فرزندان آزربایجان را برای مدت طولانی به آنجا می اندازند. گاهی چندین روز به بازجویی نمی برند تا فرزندان وطن را بی صبر و قرار نموده و بشکنند. ولی می دانم آن سلول نه می تواند اراده ی تو را بشکند و نه از راه راستینی که انتخاب کرده ای برگرداند. آن سلولها به مکانی برای خودسازی و صبر آموزی فعالین ملی تبدیل شده اند. آن سلول ها مکانی برای خودآزمایی فعالین ملی است. جاوید جان می دانم که با هر بار بازداشت و شکنجه تنها قدم های تو محکمتر و اراده ی تو قوی تر می شود. براستی هنوز هم من نمی دانم اگر این حرکت ملی آزربایجان و جوانان و فعالین حرکت نبودند و شکنجه و بازجویی نمی شدند، این بازجویان و ماموران اطلاعاتی از کجا امرار معاش می نمودند؟

شنیده ام که در آنجا تحت شدیدترین شکنجه ها قرار گرفته ای. این نشان می دهد که چقدر در آنجا با اراده ایستاده و سر بر دشمن خم ننموده ای. می دانم که شکنجه و کتک زدن تنها انگیزه و اراده ی تو را قوی تر می نماید. بازجویانی که برای چندر غازی پول خود را فروخته اند نمی توانند اتهامات دروغین را به تو نسبت دهند. آنها اراده ای از خود ندارند و تابع مرکز هستند. ولی تو اراده و ایمان و هدف داری. تنگ کردن فضا برای فعالیت آزربایجانی موجب پختگی و با تجربه شدن هرچه بیشتر فعالین ملی و ارگانیزه شدن حرکت ملی خواهد شد.  مطمئن باش که در نبود تو، همه ی دوستان در فکر تو هستند و برای رساندن صدای تو از پشت آن دیوارهای پست اداره ی اطلاعات به ملتمان بیکار ننشسته اند. همه ی دوستان منتظر آزادی تو هستند، راستی یادم رفت بگویم تولدت مبارک …

بیر گون گله جک

ان ساده اینسانلار

وطنین خاصیت سیز ضیالی لاریندان سوروشاجاقلار؛

او گون کی اؤلکه کوچوک بیر شام کیمی یانیب بیتیردی، نه ائدیردیز؟

کاستیلو، گواتمالا شاعری